اقتصاد مقاومتی
شهروندان – حمیدرضا ترقی*:
اقتصاد مقاومتی بهمعنی تشخیص حوزههای فشار و متعاقباً تلاش برای کنترل و بیاثر کردن آن تاثیرها و در شرایط آرمانی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت است که میتوان نام اقتصاد مقاومتی را بر آن نهاد.
برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید وابستگیهای خارجی کاهش یابد و بر تولید داخلی کشور و تلاش برای خوداتکایی تاکید گردد. طبق نظر دولتمردان کشورمان در تعریف اقتصاد مقاومتی، ضرورت مقاومت برای رد کردن فشارها و عبور از سختیها برای رسیدن به نقاط مثبت ملی نیاز است. اقتصاد مقاومتی با راهنمایی و هدایت مقام معظم رهبری اکنون در دستور کار قوای سهگانه قرار گرفته است.
واژه اقتصاد مقاومتی بر این موضوع دلالت میکند که فشارها و ضربههای اقتصادی از سوی نیروهای متخاصم سد راه پیشرفت جامعه است که باید بر آن غلبه کرد و با تقسیم فشارها به دو دسته داخلی و خارجی می توان بحث را بهتر درک کرد. در راس فشار خارجی تحریم اقتصادی و در بخش داخلی نیز فشار همه نیروهایی که زمینه و بستر مناسب را برای تحقق اهداف سیاستهای فشار خارجیها فراهم میکنند، وجود دارد. فشار داخلی دو بخش دارد؛ یکی از این بخشها ناآگاهی ما اقتصاددانان است که نوعا در مسیری سیاستگذاری میکنیم که خاص جریان مثلث اقتصاد تهاجمی غرب علیه اقتصاد ماست.
عامل دوم به بخشی از فعالان اقتصادی بازمیگردد چنانکه از دید من همه کسانی که در مسیر واردات کالاهای مصرفی سرمایهگذاری کرده و فعال هستند و همه کسبه و دستاندرکاران و کسانی که در توزیع این کالاها فعالیت میکنند، همان نیروهایی هستند که به اقتصاد ملی ضربات جبرانناپذیری وارد میکنند. دسته دیگری از نیروهای داخلی که موجب مطرح شدن موضوع اقتصاد مقاومتی میشود شرایط و مقتضیات اقتصادی کشور است که در سیاستهای گذشته و در راس آن وابستگی به درآمدهای ناشی از فروش نفت خام ریشه دارد.
در طراحی الگوی اقتصاد مقاومتی همه این موارد باید مدنظر قرار بگیرد. اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی بسته نیست و چنین دیدی نسبت به اقتصاد مقاومتی رشدآفرین نیست. منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته چنانکه مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف میشود. در نظام باید بین سه حوزه تفکیک قائل شویم. این سه حوزه سیاست و نظام حکومتی، اقتصاد و فرهنگ هستند.
چنانکه نمیتوان درباره اقتصاد مقاومتی صحبت کرد و از اقتضائات سیاسی غافل شد یا از این دو صحبت کرد و از فرهنگ که زیرساخت این دو محسوب میشود، غفلت کرد. هدف از اقتصاد مقاومتی چیزی نیست جز آنکه این اقتصاد مقوم نظام سیاسی باشد، چنانکه نظام اقتصاد مقاومتی که هماهنگی خود را با نظام حکومتی اسلامی از دست بدهد نمیتواند مراد ما باشد. اقتصاد مقاومتی که ملهم از نظام فرهنگی اسلامی و مبتنی بر فرهنگ دینی نباشد هدف ما نیست.
در این چارچوب سخن گفتن از اینکه اهداف نظام اقتصادی در نظام اسلامی آن است که بخش خصوصی با دنبالکردن حداکثر سود باعث ایجاد تعادل در اقتصاد خواهد شد درست نیست و بااین مفاهیم سازگاری ندارد. اینکه دولت بگوید جای خود را به بخش خصوصی دهد و بخش خصوصی نیز بدون راهنمایی تنها بهدنبال حداکثر و انباشته کردن سود باشد در واقع همان نظام شرکتی آمریکاست. متاسفانه در دو دهه گذشته جو غالب اقتصاددانان در کشورمان بهدنبال اجرای دقیق الگوی اقتصاد سرمایهداری بودند و میپنداشتند و متاسفانه هنوز میپندارند این مساله در هماهنگی بانظام سیاسی و فرهنگ اسلامی است.
اقتصاد اسلامی با سودجویی مخالفت ندارد بلکه با مبنا شدن سود و سوداگری بچگانه برای تکاثر و انباشته کردن سود آنگونه که در نظام آمریکا انجام میشود، سازگاری ندارد. مهمترین مشکل اقتصاد مقاومتی غلبه بر این تفکر غالب در سیاستگذاران اقتصاد کشور است. ما نمیتوانیم همزمان از فرهنگ اسلامی تبعیت کنیم و مقوم اقتصاد کینز و ساموئلسون و امثال آنها باشیم. ضعیفترین حلقه ما حلقه اقتصاد است و به همین دلیل مقام معظم رهبری میگویند دشمن تنها از این طریق میتواند وارد شود و زحمات خود را برای این کار نیز میکشد.
* عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی