طرح تفصیلی یا طرح تزئینی؟
شهروندان:
حالا دیگر این رسم در شهرهای بزرگ کشور جا افتاده است که: تا میتوانی خراب کن و بساز؛ جواز گرفتن سادهترین کار است. اگر از نزدیکترین خیابانی که ساکن هستید یا محل کارتان آنجاست حرکت کنید، قدم به قدم کندهکاری، حفاری و خاکبرداری میبینید تا پیسازی، اسکلتگذاری، سفتکاری و نازککاری.
پا به هر جایی میگذارید، صدای لودر و بیل مکانیکی فضا را پر کرده است. از کوچه عرض سه متر بگیرید تا خیابان عرض ۲۵ متر. ساکنان و رهگذران این مکانها هرچقدر هم ناراحت و دلخور باشند در اصل موضوع- که اولویت ساخت و ساز بر آسایش مردم است- تأثیری نمیگذارد.
تو گویی چشمانی در شهرهای بزرگ مدام مشغول رصد کردن خانههای کلنگی و زمینهای قابل ساخت و سازند. بی وقفه میخرند، جواز میگیرند، میکوبند و میسازند. اگر از ابتدای کوچه عرض ۶ متری راه بیفتید تا انتهای آن، پهلو به پهلو برجهای سر به آسمان کشیده را میبینید که ساخته شده یا در حال ساخته شدن است یا زمینش حفاظ کشیده شده تا بعداً ساخته شود. در عظمت این برجها همین بس که اعضای هیأت مدیره هر یک از آنها به تعداد مجموع اعضای هیأت مدیره دو شرکت بزرگ است؛ ۲۰ تا ۲۵ نفر.
گاه میبینید در کوچهای ۸ متری، ۱۲ دستگاه برج ساخته شده است که اگر ساکنان دانشآموز، دانشجو و شاغلش ساعت ۸ صبح بخواهند پیاده از کوچه گذر کنند، تو گویی میتینگ تبلیغاتی کاندیداهای انتخابات برگزار شده است.
از این سو جواز برجهای پرطبقه صادر میشود با این استدلال که جمعیت شهرهای بزرگ افزایش یافته و کمبود مسکن در این شهرها معضلاتی ایجاد کرده است. از سوی دیگر شورای شهرهای بزرگ مدام در پی تصویب قوانینی برای برخورد با مالکان خانههای خالی هستند؛ نه آن میداند چه میکند، نه این میداند چطور جلوگیری کند.
دقیقاً شدهاند مصداق حکایت سه کارگری که باید کانال حفر میکردند و کابل میکاشتند اما کارگر وسطی که وظیفهاش گذاشتن کابل در کف کانال بود، مریض شده و به مرخصی رفته بود. نتیجه این که کارگر اول به کندهکاری مشغول بود و کانال را حفر میکرد، کارگر آخر هم خاک میریخت و کانال بدون کابل را پر میکرد.
مجوز دادن به مشاغل و ساخت و سازها، یکی از پر مسألهترین وظایفی است که برعهده شهرداریها گذاشته شده است. در شهرهای بزرگ کشور، حتی آنهایی که طرح تفصیلی مصوب دارند و براساس آن طرح، قرار شده هیچ کاری بدون حساب و کتاب انجام نشود، هیچ حساب و کتابی در دادن جوازهای کسب و ساخت و ساز وجود ندارد.
در این شهرها برای هر فعالیتی در هر خیابانی جواز داده میشود. عرض و کیفیت و جایگیری معابر به هیچ عنوان از نظر شهرداریها در دادن جواز دخالتی ندارد. در کوچههای ۶ متری از جواز تأسیس دانشگاه میدهند تا جگرکی، کفاشی، فتوکپی، بانک، بنگاه معاملات املاک و نانوایی سنگکی.
بهتر است بشماریم: در یک کوچه یکطرفه مسکونی به طول ۵۰ متر هم دانشگاه هست، هم آموزشگاه عمومی. هم دبیرستان دخترانه هست، هم مجتمع آموزشی از ابتدایی تا دبیرستان، هم کافه برای جوانان هست، هم ساختمان روزنامه. هم شرکت تولیدی مواد غذایی هست هم کتابفروشی. هم مجله هست، هم شعبه بانک و عینکسازی، هم بالای ۲۰۰ واحد مسکونی که ساکنانش قرار است در این واحدها آسایش داشته باشند.
یا در یک خیابان اصلی در مسافت میان دو چهارراه دهها جواز فست فود و بستنی فروشی و سیب زمینی تنوری و رستوران صادر شده است که مشتریان این واحدهای صنفی با اتومبیلهایشان هر شب نفس شهر را قطع میکنند. بجاست این سؤال پرسیده شود که طرح تفصیلی قرار است چه تأثیری بر مدیریت شهر بگذارد.
پرهام پرستار
ایران