پایان تبعیض رسانهای
شهروندان – محمدجواد حقشناس*:
سخنان سرلشگر سیدحسن فیروزآبادی پیرامون فضای رسانهیی و موج تبلیغاتی که مبتنی بر گسترش شایعات و فضاسازی غیرواقعی ذیل عنوان نقد دولت در ماههای اخیر و توسط جریان خاص رسانهیی شکل گرفت را باید به فال نیک گرفت. به ویژه آنکه در این سخنان مخاطب ایشان محدود به بخش خاصی از رسانهها نشد و حتی رسانههای مرتبط به نهادهای نظامی را مستثنی نکرد.
این رویکرد که توسط بالاترین مقام نظامی کشور بر زبان رانده شده، مسبوق به سابقه نیست و از این جهت در محافل رسانهیی واجد اهمیت بسیار شناخته شده و با واکنشهای مثبت گستردهیی روبهرو کرده است. شاید انتظار این بود که نظیر چنین سخنانی و مواضع صریح و آشکاری بسیار زودتر از این زمان گفته میشد تا جامعه رسانهیی متحمل هزینههای سنگینی نمیشد.
در سخنان ایشان کاملا محسوس است که دلواپسان با دستاویز قراردادن فضای نقد در پی محقق شدن خواستههایی هستند که برای رسیدن به آن از هر وسیلهیی برای رسیدن به هدف فروگذار نکرده و حتی از توسل به خبررسانی، شایعهپراکنی، شانتاژ و بهتان و افترا هیچ ابایی ندارند.
گویا میخواهند با اخبار دروغین یا ارائه تحلیل و تفسیر از مسائل جامعه، ذهن مخاطبان عام و خاص در خصوص فعالیتهای دولت را متاثر سازند. باید اعلام کرد که این یک نگرانی عام است که رسانهها مدتها از آن رنج میبرند، ولی متاسفانه بنا بر شرایطی که در سالیان اخیر و به ویژه در دولت نهم و دهم ایجاد شده، گوش شنوا برای شنیدن این دغدغهها فراهم نبود.
از اینجاست که به نظر میرسد دستاندرکاران مسوول در دولت یازدهم به ویژه مدیران ارشد رسانه باید به این مهم توجه کرده و حساسیتها را درک کنند. چگونه درج یک مقاله در یک روزنامه اصلاحطلب یا بهکارگیری تیتری در روزنامه طرفدار دولت با واکنشهای غیرمتعارف همراه با سوءظن روبهرو میشود.
به گونهیی که حکم توقیف روزنامه در کمتر از ساعتی به اجرا درمیآید و دهها خبرنگار و همکار مطبوعاتی در این فضا از کار بیکار شده و حتی مدیرمسوول با احکام شدادی روبهرو میشود، اما در برخی از رسانهها که مسیر افراط را طی میکنند و علیه مذاکرات هستهیی یا برگزاری مراسم جشن روز زن به فضاسازی تبلیغاتی میپردازند، حتی تذکری را هم دریافت نمیکنند.
در این میان ذکر این نکته ضروری است که بیان این سخنان به معنی دعوت به برخورد شداد با رسانهها حتی رسانههای منتقد نیست. به زعم نگارنده یکی از موازین مهم توسعه در کشور، آزادی رسانه حتی رسانه منتقد است. گرچه اینجانب با مواضع آقای رسایی و هفتهنامه ۹دی یا همایش دلواپسان همعقیده نیستم اما برخوردهای حذفی در این مجموعه همچون توقیف هفتهنامه ۹دی را هیچگاه نپسندیده و تایید نمیکنم.
انتظار این است که فضای نقد در جامعه برای همه و به صورت یکسان و بدون اعمال دوگانه به پیش رود. اگر در کشور برخی از رسانههایی که جناب فیروزآبادی به تقدیر از آنان یاد کردهاند این آزادی را برای خود قرار دهند این انتظار برای سایر رسانهها نیز به حق باید محقق شود که اگر دولت نقد میشود فرصت نقد برای سایر قوا نیز فراهم شود و به گونهیی نباشد که سبب بازداشت یا رفع بازداشت یک مقام سابق سوخت یا برکناری یک مقام اجرایی در قوه قضاییه با چنین واکنشهای نامناسبی روبهرو شود.
اگر این گونه باشد هم رسانهها میتوانند به وظایف نظارتی خود عمل کنند و هم مسوولان کشور احساس قدرت کاذب نخواهند کرد و به تبع با مشاهده سیستم نظارتی عمومی درصد خطا کاهش یافته و کارآمدی به حد حداکثری ارتقا خواهد یافت.
به استقبال از سخنان ایشان به نکتهیی دیگر نیز باید اذعان داشت و آن اینکه یکی از راههایی که میتواند فضای نقد را در کشور تقویت کند، توجه به رفع تبعیض در حوزه رسانه است. انتظار میرود که سازمانهای عمومی و دولتی و حکومتی به جای اینکه خود در رسانه، راهاندازی رسانه و انتشار روزنامه قرار گیرند و از طریق حمایتهای مالی، معنوی، قانونی و در برخی مواقع فراقانونی به این حوزه ورود نمایند، کمک کنند تا رسانههای مستقل در یک فضای رقابتی امکان رقابت یافته و به وظایف خود عمل کنند.
با انتشار روزنامههایی توسط دولت، شهرداری، سازمان صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، نهادهای نظامی و قضایی نهتنها به گسترش فرهنگ و افزایش سطح مطالعه و استاندارد رسانهیی کمک نمیشود، بلکه موجبات تبعیض و ناتوانی و اعمال نظر و در برخی حوزهها و زمانها موجبات خبرسازیهای خاصی را هم فراهم میآورد که این امر قطعا زیانهای بیشتری را در مقابل منافع احتمالی برای جامعه و حوزه رسانه به دنبال خواهد داشت.
استاد دانشگاه
اعتماد