جهان علیه خشونت و افراطگری با رویکرد اعتدالگرایی
شهروندان – محمود نادری*:
همه ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که به شدت به هم پیوسته و وابسته است. عصر جهانیشدن حاصل پیشرفت انسان امروز در ابعاد مختلف است. جهان وطن واحد همه ماست و سرنوشت و آینده آن برای همه ما بسیار اهمیت دارد.
زندگی در دنیای امروز در عین آنکه آسانتر و راحتتر از قرون گذشته است اما آکنده از مخاطرات و حوادثی است که حیات و زندگی مشترک ما را در معرض تهدیدات جدی قرار داده است. چه کسی میتواند خطرات ناشی از تروریسم، خشونت و افراطیگری، خطرات زیستمحیطی، جنگ و کشتارهای بیرحمانه و دهها معضل و خطر دیگر که موجودیت جهان را تهدید میکند، انکار نماید.
از میان خطرات متعددی که جهان را در معرض تهدید قرار داده است، خشونت و افراطیگری دغدغه برانگیزتر و نگران کنندهتر است. چراکه امروز خشونت و افراطیگری حیات همه انسانها را هدف گرفته است. افراطیگری راه را بر هر نوع تعامل، گفتگو و درک متقابل بسته است. حاصل افراطیگری خشونت است و نتیجه خشونت، ویرانی و کشتار.
دردمندانه آنکه در عصر جهانی شدن که مهمترین ویژگی آن آسانتر شدن امکان برقراری ارتباطات انسانی است اما ما شاهد گسست ارتباطی و انقطاع تعامل انسانها با یکدیگر هستیم. به راستی که انسانها در عصر حاضر به رغم در اختیار داشتن امکانات فراوان و متکثر ارتباطی روز به روز از یکدیگر دورتر میشوند و صدا و زبان یکدیگر را نمیشنوند و نمیدانند.
دور شدن انسانها از یکدیگرکه در دوران معاصر بسیار نگران کنندهتر از گذشته است، ناشی از عدم درک مناسب آنها از یکدیگر است. علاوه بر این، انسان امروز در یک وضعیت اضطراب و تشویش بنیادین قرار دارد.
از نظر روان شناسان اضطراب وتشویش اساس اغلب ناهنجاریهای رفتاری انسان است. تشویش زمانی ایجاد میشود که فرد هویت خود را در معرض خطر ببیند. بنابراین، میتوان استدلال کرد که تهدیدات هویتی بیش از هر عاملی موجب تولید خشونت و افراطیگری است.
زمانی که انسان هویت خود را در معرض خطر و نابودی میبیند، احساس نوعی ناامنی هستی شناختی میکند و برای رسیدن به امنیت هستی شناختی دست به اقداماتی میزند تا احساس ناامنی به وجود آمده را کنترل کند و از این نقطه است که هویت امنیتی میشود و امنیتی شدن هویت سرآغاز افراطیگری و خشونت است.
در فرآیند امنیتی شدن، فرد آنچنان خود را به روایت خود از جهان گره میزند که روایتهای دیگران را در تضاد با امنیت خود تصور میکند و به دیگران به چشم دشمنی که باید نابود گردد، مینگرد. اینجاست که این گزاره از بنیاد معیوب، شکل میگیرد که «هرکس با ما نیست بر ضد ماست.» به بیان دیگر هویت امنیتی شده جهان را یکسره خیر یا شر مینگرد.
چنانکه پیشتر اشاره شد افراطیگری در نهایت به خشونت ختم میشود و خشونت مرز نمیشناسد و آثار و پیامدهای زیانبار غیر قابل کنترل و مهار بر جای میگذارد. افراطی گری بر اساس ماهیتی که دارد همواره جهان را به دو جناح کاملاً متضاد تقسیم میکند و به بیان دیگر جهان را سیاه و سفید میبیند، این در حالی است که اعتدال گرایی با توجه به اعتماد به نفسی که در ذات خود دارد، همواره میانهروی را انتخاب میکند.
با پذیرش میانهروی و توجه به این نکته اساسی که امکان اشتباه و خطا از جانب «من» نیز وجود دارد، برای «دیگری» هم وجوهی از حق را قائل میشویم. از این طریق است که امکان گفتگو و تساهل فراهم میشود. اساساً گفتگو و تعامل نتیجه پذیرش «دیگری» و گریز از افراطیگری است.
از طرف دیگر، اعتدال و میانهروی ویژگی عمده دیگری نیز دارد و آن اعتماد به نفس است. اگر افراطیگری را حاصل نوعی هراس بنیادین بدانیم، میانه روی نشانهای از وجود یک نظام اعتماد بنیادین سالم است. تنها با وجود چنین نظام بنیادین اعتماد سالمی است که امکان کنش عقلانی فراهم میشود. بر پایه کنش عقلانی است که میتوان جهان را یکسره سیاه یا سفید ندید و هویت «خود» را در تضاد با هویت «دیگری» تعریف نکرد.
از اینرو، ما معتقدیم که رویکرد اعتدال و میانه روی و تعامل سازنده میتواند راهی موثر برای جلوگیری از خشونت و افراطیگری در جهان معاصر باشد. اکنون جمهوری اسلامی ایران وارد مرحله نوینی از حیات خود شده است. ملت ایران مشی اعتدال و میانه روی و تعامل سازنده با جهان را برگزیده است. جناب آقای دکتر روحانی رئیسجمهوری اسلامی ایران طرح «جهان علیه خشونت و افراطیگری» را سال گذشته در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه کرد که با استقبال گسترده سران جهان به تصویب رسید.
ارزشمندی این طرح زمانی آشکار میشود که یادآوری کنیم که جهان در وضعیت اسفناک گسترش خشونت و افراطیگری در سطح بینالمللی قرار گرفته است و جامعه بینالمللی ناگزیر از توجه جدی به این طرح و یافتن راهکارهای عملی برای این ایده است. البته جمهوری اسلامی ایران از سالها قبل با ایده گفتگوی تمدنها که توسط آقای خاتمی رئیسجمهور پیشین ایران ارائه شده بود، منادی صلح و گفتگو بوده است.
در هر حال باید همه اندیشمندان، نخبگان و صاحبنظران سیاسی و بینالمللی در تلاشی همگانی راهکارهای رسیدن به صلح و امنیت بینالمللی را از طریق گفتگو و تعامل سازنده ارائه کنند. چرا که امروز بر همگان روشن شده است که دیگر از طریق اعمال فشار و جنگ نمیتوان به صلح و امنیت پایدار بینالمللی دست یافت و تنها راه ممکن برای نیل به این مهم، تلاش برای رسیدن به درک متقابل و فهم مشترک از طریق تعامل و گفتگو و نادیده نگرفتن دیگران و گسترش فرهنگ مدارا و احترام متقابل است.
در اینجا لازم میدانم تأکید کنم که مرکز ملی مطالعات جهانی شدن آمادگی کامل دارد تا با همکاری صاحبنظران، نخبگان و اندیشمندان بینالمللی در این مسیر گام بردارد. اگر جامعه نخبگان و اندیشمندان بینالمللی بتوانند چارچوبهای نظری قوی و محکمی برای مبارزه با خشونت و افراطیگری در سطح جهانی تدارک ببینند آنگاه میتوان با طراحی یک برنامه اقدام مشترک بینالمللی در این زمینه پرداخت و به نتایج عملی این مبارزه امیدوارتر بود.
*معاون امور بینالملل مرکز مطالعات ملی جهانی شدن
اطلاعات