مـرهـمی بر درد شهروندان
شهروندان:
ماندند گوشه خیابان با یک چادر و گاز و چند تا ظرف و ظروف برای گذراندن زندگی. نه اینکه خانهای نداشته باشند یا صاحبخانه جوابشان کرده باشد، اتفاقا در شهر خودشان خانه دارند و همه چیز رو به راه است اما از وقتی دختر خانه به سرطان دچار شد مجبور شدهاند برای درمان به تهران بیایند و در نزدیکترین جا به بیمارستان چادر بزنند.
دورههای درمان یک روز و ۲ روز نیست که بخواهند هتل بگیرند. هزینههای درمان به قدر کافی کمرشکن هست که بخواهند در هزینهها صرفهجویی کنند. آشنایی هم در تهران ندارند که مهمان خانهشان شوند، برای همین چادر زدهاند کنار یک بیمارستان دولتی و منتظرند دورههای درمان تمام شود.
برایشان فرقی ندارد تابستان باشد یا زمستان، برف بیاید یا تیغ آفتاب بیفتد روی چادر و خانه و زندگیشان. هر چه که هست آنها چاره دیگری ندارند. باید سرپناهی داشته باشند برای ماندن کنار دختری که سرطان همه امیدش را از بین برده است.
ضرورت ایجاد «همراهسرا» مدتهاست که مطرح شده. همراهسرایی که قرار است برای خانوادهای بیمار باشد تا از چادرزدن و گوشه خیابان خوابیدن آنها جلوگیری کند. این وضع نه مختص تهران که مربوط به تمام شهرهای بزرگ میشود. چه بسا که در شهرهایی به جز پایتخت وضع اسفبارتر باشد.
به همین دلیل هم مسئولان بهطور جدی این قضیه را در دستور کار قرار دادهاند و وضع اسکان خانوادههای بیماران را مورد بررسی قرار دادند. ساخت یک همراهسرا با امکانات حداقلی و معمولا در شمال تهران به دلیل داشتن آب و هوای مناسب یکی از مهمترین موضوعاتی است که بیماران را نگران میکند و شاید همین تصویر غمگین که آواره بودن خانوادههای بیماران را کنار بیمارستانها نشان میدهد، باعث شده تا خیلی از انجمنها و موسسات خیریه روی همین موضوع متمرکز شوند و… از طرفی خیرین زیادی هم هستند که خانههایشان را وقف این کار میکنند. خیرینی که حتی در زمان حیاتشان هم خانههای خود را به موسسات خیریه میبخشند تا بتوانند باری از روی دوش خانوادههای بیماران بر دارند.
همه آدمها که حاج سلیم نمیشوند، هرچند وقت یکبار بیاید به موسسات خیریه سری بزند چک یکمیلیارد تومانی را بنویسد و بعد هم بدون اینکه کسی متوجه حضورش شود با بچهها چند ساعتی را بگذراند و برود. همه اندازه حاج سلیم از مال و منال دنیا بهره نبردهاند که ۱۰میلیون برایشان پول خورد ته جیبشان باشد و برای بچههای سرطانی و بیمار بدون هیچ چشمداشتی خرج کند و به رقمهایی که قرار است صرف امور خیریه شود کاری نداشته باشد.
خیلیها هستند که با یک حقوق کارمندی باز هم به فکر کمککردن هستند. دلشان میخواهد برای آنهایی که دچار گرفتاری و مریضی هستند، کاری کنند. برای همین هم میآیند و از تنها داراییهایشان میگذرند. مثلا اینکه تنها خانهشان را وقف اقامتگاه میکنند. اقامتگاهی که قرار است جایی برای اسکان خانوادههایی باشد که بیمار دارند. بیمارانی که از شهرستانهای دور و نزدیک میآیند به امید اینکه پیشرفت پزشکی در تهران باعث سلامتی بچههایشان شود.
بچههای کوچکی که به سرطان یا دیگر بیماریهای صعبالعلاج دچار شدهاند و مجبورند برای دوا و درمان نزدیک به یکسال در تهران بمانند و در این مدت به جایی برای اسکان نیاز دارند. از این آدمهای خیر کم نیستند. آدمهایی که شاید رقم کمکهای هر ماههشان میلیونی نباشد اما خیلی راحت خانههایشان را با خانوادههای بیماران برای همدردی با آنها شریک میشوند.
خانواده بیماران نیاز به سرپناه دارند
موسسات خیریهای که تاسیس میشوند دغدغههای زیادی دارند. مخصوصا اگر این موسسات در رابطه با بیماران فعالیت کنند. کمک هزینههای درمان، دارو، مشاوره دادن و روحیه بخشی به بیماران همگی جزو برنامههای آنهاست. اما یکی از مهمترین مسائلی که بیماران با آن درگیر هستند و به خصوص درمورد بیماران شهرستانی صدق میکند، داشتن جایی برای اسکان و گذراندن دوران درمان است. خیلی از بیمارستانها چنین امکانی را برای خانوادههای بیمار فراهم نکردهاند.
اکثر موسسات خیریه هم تنها در بحث کمک هزینههای درمان وارد میشوند و همین باعث شده تا مساله اسکان بیمار و خانوادههایشان در تهران معضل بزرگی باشد. اما محک بهعنوان بزرگترین موسسهای که در بحث درمان کودکان سرطانی وارد شده است درحال حاضر با ۲ اقامتگاه تاحدودی نیاز بیماران را پاسخ داده.
در واقع از ابتدای تاسیس محک دغدغه اصلی مسئولان اسکان خانوادههای شهرستانی بود که جهت درمان کودکشان باید به تهران مراجعه کنند و گاهی دوره درمان این کودکان هفتهها به طول میانجامید و در این مدت خانواده کودکان ضمن تحمل رنج بیماری با مشکل بیسرپناهی و سرگردانی در مسافرخانههای غیربهداشتی یا حیاط بیمارستانها مواجه بودند، به همین دلیل هم محک اقدام به احداث مراکز رفاهی کرد. در این مراکز سعی میشود که والدین در طول درمان فرزندشان در کمال آسایش و رفاه به سر برند و فقط به فکر درمان بیمارانشان باشند و دغدغه دیگر نداشته باشند تا به این ترتیب با فکر و خیال راحت و دور از هرگونه مسائل جانبی فقط به فکر بهبودی بیمارشان باشند.
اقامتگاهی برای شاد کردن کودکان بیمار
کودکان شهرستانی طی مراحل درمانی خود در تهران در بسیاری از موارد نیازمند حضور پدر و مادر در کنار خود هستند. آنها به حمایتهای روانی نیاز دارند، باید از نظر عاطفی تامین باشند تا بتوانند دورههای درمان را بگذرانند و از آنجا که بیمارستانها فقط امکان حضور یکی از والدین را در کنار کودک فراهم میکنند مراکز اقامتی سعی میکنند اسکان دیگر والدین را فراهم کنند. یکی از این مراکز که در خیابان ستارخان قرار دارد پذیرای کودکان مبتلا به سرطان است که پیوند مغز استخوان انجام داده و در دوره بعد از پیوند هم سعی میکند با بهترین امکانات شرایط مطلوب بهبود را برای بچهها فراهم کند.
این مرکز در سال ۱۳۷۷ با کمک شهرداری تهران به منظور اسکان خانوادههای کودکان بیمار شهرستانی در خیابان ستارخان در اختیار محک قرار گرفت. این ساختمان در ۵ طبقه با کلیه امکانات بهداشتی با ظرفیت پذیرایی از ۳۳ بیمار و همراه است و درحال حاضر به علت نزدیکی به بیمارستان شریعتی به کودکان تحت حمایت محک که تحت درمان پیوند مغز استخوان در این بیمارستان قرارگرفتهاند، اختصاص یافته است. کودکان باید پس از درمان به مدت حداقل ۲ ماه در تهران اقامت و مرتبا جهت کنترل به بیمارستان مراجعه کنند. به همین دلیل محیط اقامت آنان باید کاملا بهداشتی و تحتکنترل کارشناسان باشد.
در این مراکز علاوهبر اسکان کودک بیمار و والدینش خدماتی مثل ارایه خدمات مشاوره مددکاری فردی، ارایه خدمات مشاوره مددکاری گروهی، راهنمایی و مشاوره خانوادگی، پیگیری امور درمانی، ارایه خدمات مشاوره روانشناسی فردی، ارایه خدمات مشاوره روانشناسی گروهی و بازی درمانی ارایه میشود.
همچنین این اقامتگاهها تنها یک سرپناه برای کودکان یا خانوادههای آنها نیست. برنامههای متنوعی ترتیب داده شده تا بچههایی که دوران نقاهت را میگذرانند بتوانند روحیه خوبی داشته باشند و دچار کسالت نشوند. دعوت از گروههای هنری جهت اجرای برنامههای شاد و مفرح، ارایه روزنامه و مجلات، ارایه کتاب، آموزش کاردستی برای مادران و کودکان و تهیه غذاهای مورد دلخواه کودکان و مادران از امکانات این مرکز است. ضمن اینکه مشاورههای مددکاری فردی، گروهی، خانوادگی و پیگیری امور درمانی نیز در این اقامتگاهها انجام میشود.
ایجاد مرکز رفاهی، رسالت مهم خیریه محک
در سال ۱۳۸۲ که ساختمان بیمارستان محک به اتمام رسید ۲ طبقه از ساختمان جهت اسکان کودکان بیمار و همراهان در مدت زمانی که در بیمارستان محک یا سایر بیمارستانهای سطح شهر تهران درحال درمان هستند، اختصاص یافت. این ساختمان شامل ۳۰ اتاق با حمام و سرویس بهداشتی اختصاصی و مجهز به یخچال و تلویزیون، اتاق نشیمن همگانی و دستگاه مرکزی صوتی و تصویری، اتاق بازی در هر طبقه و کلیه امکانات بهداشتی با ظرفیت پذیرایی از ۶۰ بیمار و همراه است.
کلیه کودکانی که در سرتاسر ایران تحت حمایت محک قرار دارند و جهت پیگیری امر درمان مجبور به اقامت در تهران هستند، میتوانند با یک نفر همراه در این مرکز اقامت داشته باشند هدف از ایجاد مرکز رفاهی دارآباد باتوجه به رسالت اولیه بنیانگذاران موسسه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان این بوده است که خانوادههای شهرستانی و روستایی که از دورترین نقاط کشور جهت درمان عزیزانشان به تهران میآیند و در این شهر بزرگ جایی برای اسکان ندارند، این دغدغه مهم را نداشته و با امکاناتی که در اختیار آنان قرار میگیرد فقط به بیماری و پیگیری اقدامات درمانی عزیزشان فکر کنند و با پیگیری همهجانبه و راهنماییهای پرسنل محک نتیجه لازم را بهدست آورند.
وقف ساختمانی در خیابان تجریش
بنیاد خیریه بهنام دهشپور سالهاست در رابطه با بیماران سرطانی فعالیت میکند. جمعآوری کمکهای مردمی و تامین کمک هزینههای درمان ازجمله کارهایی است که این خیریه ۱۷ ساله انجام داده است. در واقع بنیاد خیریه بهنام دهشپور رسما در سال ۷۶ و در بخش سرطان بیمارستان شهدای تجریش، آغاز به کار کرد. اما نکته مهم در مورد اسکان بیماران مربوط به یک خانه قدیمی میشود که نزدیک بیمارستان وجود دارد.
این خانه قدیمی توسط یکی از خیرین به نام لطیفه امیر قاسمی در تاریخ ٣٠ مهرماه ١٣۵۶با نصب لوحی بر سر در ورودی نقاهتگاه که نشانگر نیت خیرخواهانه است، وقف شد. این مرکز که به بیمارستان شهدای تجریش واگذار شده بود در تاریخ ١۶ مهرماه ١٣٨١ رسما مدیریت و نگهداری آن به خیریه بهنام دهشپور واگذار شد.
این خانه قدیمی که در یکی از بهترین نقاط تهران واقع شده از نظر روحی میتواند برای بیماران و خانوادههای آنان تاثیرگذار باشد. یک خانه باغ بزرگ با درختهایی که میتواند یک فضای سالم برای بیماران فراهم کند هدف لطیفه امیر قاسمی از اهدای این ملک به بیمارستان شهدای تجریش استفاده دایمی تحت عنوان نقاهتگاه بیمارستان شهدای تجریش برای پذیرایی و نگهداری موقت از بیماران که نیاز به درمانهای سرپایی و طولانی دارند بوده است. این خانه با حضور مستمر
١۴ بانوی نیکوکار اداره میشود. هماکنون این مرکز با ۴ بار بازسازی کامل مکانی قابل استفاده برای حدود ٧٠ بیمار و همراهان آماده شده است و در آخرین بازسازی با نصب کاشی یادبود خیرین نام همه آنها گرامی داشته شده است. این ساختمان با ظرفیت ٨ اتاق و ۴٠ تخت، سالن اجتماعات، انبار، آشپزخانه، سرویسهای بهداشتی و واحد سرایداری مورد استفاده و پذیرایی مستمر بیماران و همراهانشان است. بیماران شهرستانی که برای درمان به بیمارستان شهدا مراجعه میکنند در مدت اقامت خود در تهران در این خانه مورد پذیرایی قرار میگیرند و علاوه بر اسکان بیماران به اتفاق یک همراه، کلاس تغذیه، کارهای هنری، بهداشتی و روابط اجتماعی برای آنها تشکیل میشود. نقاهتگاه پیوسته با کمکهای مردمی اداره میشود.
شهرداری برای ساخت همراه سرا باید اقدام کند
بخش انستیتو کنسر در بیمارستان امام خمینی چند سالی هست که افتتاح شده.بخشی که کاملا روی مساله سرطان متمرکز شده و تحقیقات علمی زیادی درباره این بیماری انجام داده است.برگزاری کنگره های علمی متفاوت و پژوهش های متنوع همگی در این انستیتو انجام میشود.این انستیتو با کمک دیگر خیرین و البته به همت یکی از پزشکان بیمارستان امام خمینی، در تلاش است تا اقامتگاهی برای اسکان بیماران و خانوادههای آنها راه اندازی کند.
دکتر عقابیان یکی از افرادی است که تلاش کرده در این چند سال موسسه خیریه بیمارستان امام خمینی را به ثبت برساند و برای بیماران کاری کند.او درمورد وضعیت اسکان خانواده های بیماران و چادرهایی که اطراف بیمارستان زده می شود، می گوید: « خیلی از بیماران سرطانی به دلیل انجام مراحل شیمیدرمانی و پرتو درمانی که باید بگذراندند باید مدام در حال رفت و آمد باشند و اگر این بیماران از شهرستان های دور به تهران آمده باشند شرایط ماندگار شدنشان با مشکل مواجه می شود.
برای همین هم مهم ترین نیازی که این بیماران دارند یک سرپناه با شرایط نسبتا خوب است تا بتوانند با خیال راحت دوره های درمان را بگذرانند. در حال حاضر بیماران با نامه مددکاری بیمارستان به کمیته امداد مراجعه می کنند و کمیته آنها را به مسافرخانه هایی حوالی بازار ارجاع می دهد.البته مشکلی که وجود دارد این است که این بیماران نیاز به یک محیط بهداشتی با آب و هوای خوب دارند اما به دلیل کیفیت بدی که این مسافرخانهها دارند اغلب چند روزی بیشتر نمیتوانند بمانند و ترجیح می دهند در حیاط بیمارستان چادر بزنند.کما اینکه این مسافرخانه ها به بیماران شهرستان اطراف تهران مثل قزوین و قم هم تعلق نمی گیرد در حالیکه رفت و آمد تا همین شهرها هم برای بیماری که به سرطان دچار شده ، سخت است.
برای همین هم این موسسه همه تلاش خود را میکند تا با جذب خیرین بتواند جایی برای اسکان خانوادههای بیمار در نظر بگیرد.در حال حاضر بیشترین تمرکز روی مساله اسکان بیماران و خانواده های آنهاست و جدا از کمک هزینه هایی که برای داروی این بیماران تهیه میشود باید جایی برای آنها در نظر گرفته شود. اتفاقی که در مورد بیمارستان مفید افتاد و با کمک شهرداری اقامتگاهی برای بیماران در نظر گرفته شد باید درباره تمام بیمارستانهای دولتی که بیماران سرطانی دارد اتفاق بیفتد.امیدواریم خیرین در این زمینه بیشتر از قبل ورود کنند و شهرداری و دیگر ارگان ها به این مساله توجه ویژه داشته باشند.
سارا شمیرانی
شهروند