ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
مروري بر تعريف علمي بلندمرتبه‌سازي و مکتب‌های آن

امکان تغییر فضای شهری با بلندمرتبه‌سازی

شهروندان:
یکی از جلوه‌های مدرنیسم و ماشینیسم رشد عمودی شهرها است. هر اندازه که زندگی شهرنشینی گسترش می‌یابد، به همان نسبت از فضاهای سبز کم می‌شود و زمین‌ها به محلی برای ساخت بنا و فروشگاه و دیگر ساختمانها تبدیل می‌شوند.

بلندمرتبه‌سازیبه این ترتیب «شرایط طبیعی» در شهرها کاهش می یابد. شرایط طبیعی یعنی وجودداشتن و کافی بودن عناصری که برای موجودات زنده ضروری است. خورشید، فضا و درخت عناصر لازم برای رشد موجودات زنده است. در این شرایط است که بلندمرتبه‌سازی به عنوان راهی برای ایجاد فضاهای بیشتر شهری به وسیله مهندسان به وجود آمد.

اواخر قرن نوزدهم، سرآغاز رشد عمودی ساختمانها در غرب بود. از آن زمان تاکنون پدیدة بلندمرتبه‌سازی به عنوان یکی از جلوه‌ها و مشخصه‌های دنیای غرب پیش روی ساکنان این کشورها و گردشگران قرار گرفته و تبدیل به ویژگی اصلی کشورهای اروپایی و آمریکایی شده است. نخستین گامها در تولید آسمان‌خراشها از حدود سال ۱۸۸۰ تا ۱۹۰۰ در شیکاگو برداشته شد.

پدیده بلندمرتبه‌سازی طی حیات خود اگرچه همواره از سوی اندیشمندان گوناگون مسایل اجتماعی، اقتصادی و شهرسازی مورد انتقاد قرار گرفته است و به کاربرد آن با شک و تردید نگریسته‌اند، اما همواره بر اساس ضرورتها در کشورها و شهرهای مختلف بلندمرتبهسازی انجام می شود و این پدیده هر روز در حال گسترش است.

بلند مرتبه سازی از سویی می‌تواند به بسیاری از مسایل شهری همانند کمبود زمین و مسکن، نبود فضای سبز، کمبود فضاهای فرهنگی و ورزشی و تفریحی و افزایش سرانه‌های شهری پاسخ دهد، اما از سویی دیگر خود پدیدآورنده مشکلات و نارسایی‌های دیگری است. در کشورهای غربی سعی شده برای بهره‌مندی از مزایای بلندمرتبه‌سازی و برای کنترل مسایل و مشکلات ناشی از آن بر اساس قوانین و مقررات کاربردی عمل کنند و پدیده را تحت کنترل در بیاورند.

آغاز حرکت به سمت بلندمرتبه‌سازی در ایران را میتوان سال ۱۳۲۸ هجری شمسی دانست. پیش از آن، بلندترین ساختمانهای ایران و تهران را می‌توان ساختمان باشگاه افسران دانست که شامل ۴ طبقه بود. نخستین ساختمان بلند ایران در شهر تهران و در ۱۰ طبقه در خیابان جمهوری، بین سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۰ بنا شد. سپس در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ ساختمان پلاسکو و دو سال بعد در سال ۱۳۴۳ ساختمان آلومینیوم با ۱۳ طبقه ساخته شد.

با وقوع انقلاب اسلامی بلندمرتبه‌سازی حدود ۱۰ سال متوقف شد و دراین سالها ساخت و ساز این نوع ساختمانها به تکمیل مجموعه‌های مسکونی نیمه‌تمام محدود ماند. از اوایل دهة ۷۰ بلندمرتبه‌سازی بار دیگر در دستور کار ساختمان‌سازها و سرمایه‌گذاران قرار گرفت که در شهر تهران این ساختمانها بیشتر در شمال و غرب تهران قد کشیدند و بالا رفتند. انگیزه اصلی از بلندمرتبه‌سازی در کشور ما حرکت به سمت توسعة کیفی ساختمان، بهبود فضاهای شهری در کلانشهرها و از بینبردن ساختمانهای فرسوده و محلهای متراکم و قدیمی و تبدیل آنها به فضا و محله‌های بهتری برای زندگی بود.

در طرح جامع جدید تهران ساختمانهای بلندتر از ۱۲ طبقه به عنوان ساختمان بلند تعریف شده است، اما به دلیل اینکه تا کنون ضوابطی جهت احداث این گونه بناها ارایه نشده است و روند تهیه ضوابط آنها در دست تدوین است، در این گزارش به بررسی ضوابط مربوط به ساختمانهای ۶ طبقه می پردازیم. البته از دیدگاه کلان ساختمان سازی منظور ما از بلندمرتبهسازی ساختمانهای بیش از ۱۰ طبقه است.

مکتبهای بلندمرتبه‌سازی

در زمینه ساخت و ساز ساختمانهای بلندمرتبه چهار دوره وجود دارد که با شروع نوآوری در زمینه علم مهندسی در شیکاگو (مکتب شیکاگو) شروع می‌شود. در این دوره اهمیت یافتن تحولات در سازه و استفاده از قابهای فلزی و سپس اختراع آسانسور در ۱۸۵۳ تحولی در معماری به وجود آورد.

در سالهای بعد محبوبیت آکادمی فرانسه به راه حلهای زیبایی‌شناسانه در ارتباط با کارکرد الگوهای تاریخی در ساختن ساختمانهای بلند منجر شد. در دورة سوم با مرحلة مدرن‌گرایی مکتب اروپایی که توسط گروپیوس و لوکوبوزیه رواج یافت، یک استاندارد بین‌المللی از ساختمانهای بلند ایجاد شد. در دورة چهارم که مرحلة پست‌مدرن و اواخر مدرن است برخلاف مراحل قبل ساختمانهای بلند در ارتباط با زمین آن مورد توجه قرار گرفت.

با توجه به نظریه‌های بلندمرتبه‌سازی، ۴ مکتب مختلف را می‌توان مورد توجه قرار داد:

- مکتب شیکاگو که در این مکتب بلندمرتبه‌سازی به صورت متراکم و نزدیک به یکدیگر و در کنار خیابان صورت می گیرد.

- مکتب مدرنیسم که در آن بلندمرتبه‌سازی به صورت پراکنده در دل فضای سبز و دور از خیابان انجام می‌شود.

- مکتب کنسترکیتویسم که بر اساس این مکتب بلندمرتبه‌سازیهای انبوه مسکونی شامل حداقل فضای خصوصی و حداکثر فضاهای مشترک و عمومی ارایه می‌شود.

- مکتب مگااستواکچو یا کلانساختار که طی آن بلندمرتبه‌سازیهای غول‌آسا در ابعاد یک شهر مبتنی بر فنآوریهای بسیار پیچیده و پرهزینه به انجام میرسد.

باید در نظر داشته باشیم که بلندمرتبه‌سازی جزو پدیده‌های به نسبت جدیدی است که همانند هر پدیدة دیگری، موافقان و مخالفانی دارد. اساس نظر موافقان و مخالفان، تاثیرهایی است که بلندمرتبه‌سازی می تواند بر شهرها و محیط‌های اطراف آن بگذارد.

موافق‌ها

موافقان با ساخت بناهای بلند ضمن ارایه دیدگاهها و نظرهای گوناگون دلایل بسیاری را در خصوص ضرورت استفاده از این گونه بناها جهت حل مشکل کنونی جوامع مطرح می‌نمایند. بعضی از این نظریه ها احداث بناهای بلند را با توجه به شرایطی که در قرن حاضر ایجاد شده است، نوعی واقع‌گرایی میدانند و بر جنبه‌های مثبت استفاده از ساختمانهای بلند تاکید می‌کنند. از دیدگاه موافقان پدیدة بلندمرتبه‌سازی، با ساخت این گونه ساختمانها مسایل زیر می‌تواند شکل بگیرد:

۱٫ امکان استفاده بیشتر از زمین به خصوص در مراکز شهرها و مناطق پرتراکم

۲٫ راه حلی به منظور کاهش تراکم در شهرها

۳٫ متمرکز نمودن مراکز اداری و تجاری و فضاهای مسکونی در نقاط مناسب

۴٫ تابیدن نور بهتر و بیشتر داخل ساختمان

۵٫ راهی مناسب برای اسکان مردم در شهرهای بزرگ

۶٫ ایجاد نقاط تاکید در شهرها

آنهایی که موافق دیدگاه ساخت ساختمان های بلند هستند، بر این باورند که مواردی مانند کمبود زمین های شهری، کنترل توسعه شهر، نیاز به مسکن و وجود تقاضا سبب شده است طراحی و اجرای ساختمانهای بلندمرتبه به عنوان یک ضرورت در جوامع کنونی مطرح شود.

نگاه مخالفان

مخالفان پدیده بلند مرتبه سازی بر این باورند که بناهای بلند موجب تنزل کیفیت زندگی شهری به شکلهای مختلف می‌شود و با زیر پاگذاشتن ارزشها و سنتها، شرایط نامطلوبی از نظر زندگی در شهر به وجود می‌آید. آنها بر این اعتقادند که فقط اجبار باعث شده است که نسبت به ساخت این گونه بناها در شهرهای بزرگ اقدام شود. از دیدگاه مخالفان گسترش بلندمرتبه‌سازی این مسایل اهمیت بیشتری دارد:

۱٫ برهم‌خوردن مقیاس‌های انسانی در محیط شهری

۲٫ از بینرفتن مناظر طبیعی در دیدگاه‌ها و مناظر شهری

۳٫ جداسازی انسانها از یکدیگر و ایجاد زمینه برای به وجودآمدن جنایت

۴٫ زیر پاگذاشته‌شدن ارزشها و سنتهای قدیمی در کالبد و سیمای شهرها

۵٫ ایجاد تراکم بیش از حد و ازدحام جمعیت در مناطق شهری خاص

میانه‌روها

در بین گروه‌هایی که به طور کلی موافق یا مخالف گسترش پدیده بلندمرتبه‌سازی هستند، گروهی هم قرار دارند که میانه‌رو به حساب می‌آیند. میانه روها بلندمرتبه سازی را با شرایطی خاص و کنترل شده قابل قبول می دانند. این گروه ضمن مخالفت با دو دیدگاه قبلی، ساخت بنا در ارتفاع زیاد را نیازمند ایجاد شرایطی خاص می دانند. طرفداران و معتقدان به این نظریه، شرایطی را برای احداث ساختمان‌های بلند مد نظر دارند که عبارتند از :

۱٫ احداث ساختمانهای بلند در شرایط زمانی و مکانی مناسب

۲٫ ساخت بناهای بلند برای بعضی کاربری‌های خاص

۳٫ تعیین حد ارتفاع برای ساخت ساختمانهای بلند

البته این مسایل که گفته شد، بخشی از مطالبی است که دربارة پدیدة بلندمرتبه‌سازی مطرح می‌شود. این پدیده بسیار مهم و برخوردار از جنبه‌های مختلف است و تاثیر عمیق و گستردهای بر شهرهایی می‌گذارد که از بلندمرتبه‌سازی استفاده می‌کنند.

۱٫ آثار اقتصادی

- تاثیر ساختمانهای بلند بر تراکم ساختمانی و مصرف زمین

- هزینة احداث ساختمانهای بلند

- تاثیر ساختمانهای بلند بر کاربری زمین

۲٫ آثار اجتماعی

- ناهمخوانی و همجواری فرهنگها با هم در بلندمرتبه‌ها

- نبود همجواری و زندگی گروههای اجتماعی، قومی، ملی و نژادی در بلندمرتبه‌ها

- ناهمخوانی بلندمرتبه‌ها با تراکم جمعیت و خانوارها

- همسان‌نبودن جایگاه اقتصادی و اجتماعی خانوار

- امنیت ساختمانها

- احتمال به وجودآمدن حوادث طبیعی همانند زلزله، باد یا آتش‌سوزی

- مسئلة هویت

۳٫ آثار اقلیمی و زیست‌محیطی

- آلودگی هوا و محیط زیست

- تغییر وضعیت نور و آفتاب

منبع: ماه‌نامه صدای صنعت

برچسب‌ها : , ,