ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
گفت‌وگو با سیدجواد میری، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه:

با تبادل‌نظر و بیان عقاید و اندیشه‌ها جلوی افراطی‌گری گرفته‌می‌شود

شهروندان:
گذار شتابان جامعه سنتی به سمت مدرنیته، علاوه‌بر آن‌که رویکرد پست مدرنیستی بر جامعه آسیب‌زای موجود ما تأثیر گذاشته است، به‌طور عام جوامع رو به توسعه و به‌طور خاص جامعه ایران را درگیر آن ساخته. از سوی دیگر همچنین بر رفتارهای افراط‌گرایانه مردم و به‌خصوص جوانان افزوده است.

سیدجواد میریرفتارهای افراطی که گاهی از هنجارهای تعریف شده خارج و به از هم پاشیدگی روابط و عملکرد‌های حاکم بر جامعه منتهی می‌شود. البته تنها افراطی‌گری در میان عموم مشاهده نمی‌شود بلکه بسیاری از کارگزاران سیاسی با رفتارهای افراطی نشان داده‌اند که تابع هنجارها و ایجاد شرایط مناسب برای گروه‌های رقیب نبوده و با زور و فشار آنها را به حاشیه کشانده و حتی مجبور به کوتاه‌آمدن از مواضع سیاسی خود ساخته‌اند. درخصوص مفهوم افراطی‌گری و عوامل ایجاد آن با سید جواد میری، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به گفت‌وگو نشستیم.

  •  افراطی‌گری در دنیای امروز به چه معناست؟ به نظر شما حوزه‌هایی که بیشترین نماد افراطی‌گری را در آنها می‌توان مشاهده کرد چه حوزه‌هایی هستند؟

به اعتقاد صاحب‌نظران علوم انسانی، تبیین مفهوم واژه‌ها، نیاز به جست‌وجو در قالب واژه‌گانی دارد که برای درک بیشتر آن در ساختار مفاهیم دیگر بگنجد و کاربرد آن مفهوم نیز برای عموم قابل تعریف باشد. از نظر لغوی، (افراطی‌گری) به معنای کار یا عملی است که ما بیش از حد به انجام آن اصرار می‌ورزیم و باعث آزار و ناراحتی دیگران می‌شویم. اما گاهی افراطی‌گری می‌تواند مثبت باشد و از آن به‌عنوان کمک و یاری به همنوعان و کسانی که در شرایط سخت قرار می‌گیرند، هم نام برده شود. اما زیاده‌روی نسبت به چه چیزی مدنظر است؟ چه عواملی افراطی‌گری را در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به وجود می‌آورد و عوامل ایجاد این افراطی‌گری چیست؟

افراطی‌گری به معنای زیاده‌روی و تغییر خواسته‌ها و همچنین اصرار برای رفتار و عملکرد بیش از حد متعارف و رفتن به سوی ناهنجاری‌های اجتماعی در جامعه است. در جوامع مدرن که جامعه ما نیز از این گذار بی‌نصیب نیست، تغییرات و دگرگونی جمعی در بخش‌های مختلف جامعه به دولت و تشکیلات آن منجر شد.

جوامع بشری و تمدن‌ها قبل از تشکیل دولت‌های فعلی، به صورت گروهی یا با ریاست افراد سرآمد قبیله آن اجتماع کنترل و اداره شدند. اما با تشکیل نظام جمعی همانند امروز که در یک ساختار اجتماعی بسیار پیچیده، افراد را با سلایق و نقش‌های مختلف گردهم آورده‌اند، توجه به باورها و ارزش‌ها، نیازهای اجتماعی و سیاسی به صورت کاملا نظام‌مند در قالب دولت‌ها شکل گرفتند.

در چنین جوامعی، نهاد دولت به‌عنوان نظام تشکیلاتی منسجم به اداره امور آن اجتماع اقدام می‌کند. تمامی منابع و منافع در دست این نهاد باعث می‌شود تا تفسیر‌هایی که ما از زندگی جمعی داریم، همواره با تضادهایی مواجه شود. به عبارتی یک چارچوب تعریف شده که تمامی قالب‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن جامعه را در خود می‌گنجاند.

مارکس وبر از توسعه عقلانیت یاد می‌کند و معتقد است: در چنین وضعیتی، آرام آرام نبض جریان بشری در زندگی جمعی به دست نیروی دموکراتیک بی‌روح و خشک داده می‌شود و مردم در قفس آهنین گرفتار می‌شوند. اما به نظر دیگر جامعه‌شناسان، از سحرزدایی و افسون‌زدایی در دنیای مدرن که اساسا منطقی پشت‌سر آن قرار دارد با عنوان نظام سرمایه‌داری- دموکراتیک همراه با عقلانیت نام برده می‌شود و عقلانیت به ابزاری در دست آنها برای سرکوب سایران تبدیل می‌شود. زمانی‌که خواسته‌ها و امیال انسان‌ها عرصه‌ای برای ظهور نیابد، افراطی‌گری در نظام اجتماعی آنها شکل گرفته است. امروزه افراطی‌گری به گونه دسته‌ای و گروهی در برابر روند ابزاری عقلانیت جمعی مقاومت می‌کنند.

در اوایل قرن بیستم در آمریکا و در مناطق اروپای غربی که زودتر با روند مدرنیسم روبه‌رو شدند، نهضت بنیادگرایی مسیحی شکل گرفت و مردم را در رفتارها و عملکردهای افراطی خود به بند کشیدند. چراکه با تفسیر خشک و بی‌روح و ظاهرگرایانه از متون مسیحیت، افراط گرایی دینی با زور به زندگی جمعی مردم به اوج خود رسید. اما در چند دهه اخیر و با ورود به قرن بیست ویکم و انفجار اطلاعات و ارتباطات فراملی و ورود به دنیای جهانی، بسیاری از تابوها شکسته شد و دیگر این جریان دینی به جریان وسیع و همه‌گیر تبدیل نشد و در نطفه خفه شد.

بعدها هم به گونه‌ای متفاوت اما با ادبیات زور و افراطی‌گری شاهد ظهور این نوع زیاده‌روی در کشورهای اسلامی بودیم. افراط‌گراها با عناوین سلفی‌ها، وهابیت و… شکل گرفت و به نوعی ادعای بازگشت به سنت اصیل دینی با زبان زور و افراط ترسیم شد. دور زدن تدین و دیانت در کشورهای اسلامی و قرائت‌های متفاوت و ظاهرگرایانه و تحریف شده از دین، مردم کشورهای اسلامی را در بند عقیده و ارزش‌های دینی که از آن با عنوان بازگشت به سنت دینی نام برده شده بود، گرفتار کرد.

این تعریف جدید از دین که ریشه در نگاه سنتی، عرفانی و واقعی اعتقادات نداشته است، آرام آرام با پوسته دینی رشد و بسیاری از سرزمین‌های اسلامی را آلوده کرد. گروه‌های بنیادگرا و گروه‌های طرفدار خشونت علیه سایرانی که با اعتقادات آنها همراه نبودند به کشتارهای جمعی برادران دینی خود دست زدند و با اسم اسلام به نسل‌کشی پرداختند.

آنها از نهاد دولت به‌عنوان مهم‌ترین نهاد نظام‌مند و مشروع برای دستیابی به اهداف خود بهره برده‌اند و خوب می‌دانند تنها در قالب نهادهای حکومتی می‌توانند، نفوذ و تسلط خود را بر مردم توسعه دهند در غیراین‌صورت به گروه‌های مسلحی بدل خواهند شد که مجبور هستند در کوه‌ها و مناطق صعب‌العبور پنهان شوند و منتظر یورش‌های متداوم برای نابودی و سرکوب خود باشند. آنها با دانستن این مطلب که می‌توانند در دل حکومت‌های دست نشانده به مطامع خود برسند از نفوذ سیاسی و اقتصادی خود بهره‌برده‌اند و دولت‌های ضعیف را تحت تسلط خود در می‌آورند تا بتوانند از این طریق بر مردم با مشروعیت بخشیدن به نظام زور و خشونت به اهداف خود دست یابند.

  • چگونه نظام خشونت و افراطی‌گری در خاورمیانه به این سطح رسیده است؟

ظرف صدسال گذشته تغییر و تحولات بسیاری که در جهان اسلام به وقوع پیوسته است، با سقوط امپراتوری‌های بزرگ عثمانی در منطقه آناتولی و بخش‌های بزرگی از اروپا، صفویه و افشار در فلات ایران، که دارای انتظامات سیاسی، فرهنگی و دینی خاصی بودند، موج نفوذ حاکمان دست نشانده به ‌شدت افزایش یافت. استعمارهای نوظهور با ورود به حکومت‌های تازه تاسیس، ساماندهی نظام این کشورها را در اختیار خود گرفتند و به نوعی ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را به آنها دیکته کردند.

اگر این کشورها در قبل تولید‌کننده و مصرف‌کننده محصولات و دسترنج خود بودند، به مصرف‌کنندگان صرف محصولات فرنگی تبدیل شدند. متاسفانه در این چند دهه اخیر با رشد تفکرات غربی در میان دولت‌های منطقه توجه به ارزش‌های سنتی و باورهای قدیمی که به استقلال آنها کمک کرد به فراموشی سپرده شد و به‌دلیل تمایلات غربی، نفوذ افراطیون سیاسی در میان دولت‌ها بیشتر شد.

در چند‌سال اخیر شاهد جنگ‌های منطقه‌ای و کشتار مسلمانان با بهانه‌های مختلف بوده‌ایم. عراق، سوریه، فلسطین، لبنان و کشورهای بین‌النهرین جولانگاه افراطیون متعصب دینی شده است و با بی‌تدبیری دولت‌های دست نشانده، توان مقابله با خشونت و افراطی‌گری را با گروه و فرقه‌های انحرافی ندارند. اکنون تکفیری‌ها و داعش به راحتی نظام ساختاری دولت‌ها را تهدید و به کشتار و تهدید شهروندان دست می‌زنند. طالبان و القاعده به راحتی به خانه‌های مردم حمله می‌کنند و آسایش و امنیت آنها را به مخاطره می‌اندازند. حتی ماموران صلح بین‌المللی هم از دست آنها امنیت جانی ندارند و این برای سلطه و زور به هر قیمتی برنامه‌ریزی شده است.

  • در ایران شرایط روبه‌رویی با افراط‌گرایی به چه شکلی است؟

در ایران با گذار از جامعه سنتی به مدرن، دچار تضادهایی در بخش‌ها و ساختارهای تشکیلاتی خود شد. یکی از این مسائلی که می‌تواند مانع افراطی‌گری شود، گفت وگو و دیالوگی است که بین عموم و در عرصه اجتماعی صورت می‌پذیرد. در عرصه عمومی با تبادل‌نظر و اجازه‌دادن به بیان عقاید و اندیشه‌ها جلوی افراطی‌گری گرفته می‌شود و می‌توان افق جدیدی را پیش‌روی جامعه باز کرد. حال آن‌که در عرصه عمومی تنها منولوگ صورت می‌گیرد و تاکنون تبادلات آزاد نظرات صورت نگرفته است.

  • چگونه می‌توان فضا را برای خروج از رفتار افراطی باز کرد؟

در حال حاضر تمامی مسائل مهم و اصلی کشور معلق مانده است و به هیچ وجه کارشناسانه به آنها نگاه نمی‌شود و به نوعی در دور تسلسل گیر افتاده‌ایم. به قول داستایوفسکی در برادران کارامازوف؛ انسان در مورد چیزهایی که رنج می‌برد صحبت می‌کند، اما امروز گرفتار وضعیتی هستیم که در بسیاری از بخش‌ها با معضلات عدیده‌ای روبه‌رو هستیم اما امکان دیالوگ و گفت‌وگو برایمان فراهم نیست.

محیط‌زیست، آموزش و فرهنگ‌سازی، توجه به حقوق شهروندی و خیلی مسائل اجتماعی و فرهنگی در میان افراطی‌گری مغفول مانده و درحال از میان رفتن است. آیا همه‌چیز باید به سیاست و سیاست‌زدگی منتج شود یا مسائل اجتماعی و فرهنگی بزرگی داریم که متاسفانه تاکنون برای حل آن چاره‌اندیشی صورت نگرفته است. یکی از راه‌های مبارزه توجه به اندیشه‌های شایسته‌سالاری، تخصص و علم و ایجاد فضای مناسب گفت‌وگو میان صاحب‌نظران است تا مسئولان هم با گوش دادن از نگاه افراطی دست بردارند و با پاسخگویی مانع افراطی‌گری شوند.

 ماندانا فتحی‌جو

شهروند

برچسب‌ها : ,