ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
گفت‌و‌گو با دکتر عباس آخوندی

شهروند پرسشگر محرک توسعه ملی است

شهروندان – مرتضی قدیمی:
پرداختن به موضوعات اجتماعی و فرهنگی با هدف ایجاد تغییر، تحول و اصلاح نیازمندی‌هایی دارد که شاید مهمترین آن‌ها فراهم کردن بستری مطلوب جهت آگاه شدن افراد جامعه از وضعیت موجود است.

دکتر عباس آخوندیآگاه شدن از آنچه که دارند و ندارند و آگاه شدن از آنچه باید داشته و یا نداشته باشند. برخورداری از حقوق شهروندی به عنوان مقوله‌ای که این روزها بیش از هر دوره‌ای دیگر درباره آن صحبت می‌شود به دنبال چنین مسایلی است و همانطور که از نامش بر می‌آید به دنبال تحقق دستیابی شهروندان به حقوق خود.

شروع به کار موسسه اخلاق و اندیشه شهروندی ایرانیان به همت دکتر عباس آخوندی و همچنین رونمایی از وب‌سایت شهروندان، متعلق به موسسه بهانه‌ای شد تا با وی درباره اهداف موسسه و همچنین موضوع حقوق شهروندی در ایران گفت و گو کنیم.

  • چطور شد تصمیم گرفتید موسسه اخلاق و اندیشه شهروندی ایرانیان را تاسیس کنید؟

همواره در مقاطع و موقعیت‌های مختلف قبل و بعد از انقلاب مانند حضور در فعالیت‌های دانشجویی، جهاد سازندگی، وزارت کشور و وزارت مسکن و شهر‌سازی به توسعه و آبادنی ایران فکر می‌کردم و فکر می‌کنم به گونه‌ای که این موضوع مسئله من بود و هویت فردی و شخصی من با موضوع توسعه گره خورده است. بعد از دوران مسئولیت پیشین و بر اساس مطالعات نسبتا ژرفی که انجام دادم به این نتیجه رسیدم که مهمترین عامل توسعه ملت‌ها از جمله ایران پذیرفتن مفهوم شهروندی است. از آن به بعد توجه به هویت‌یابی شهروندی برای من تبدیل به یک اولویت شد. من در تمام سطوح هویتی چون محلی، ملی، بین‌المللی و یا حرفه‌ای در جستجوی مفهوم شهروندی بودم. مهمترین تجربه من در حوزه سیاست دریافت این مفهوم بود؛ بر‌خلاف نگاه قالب که معتقد است دولت عامل و محور توسعه است من به این دیدگاه رسیدم که دولت در بهترین حالت می‌تواند زمینه‌ساز شرایط و یا تسریع کننده توسعه باشد، حال آنکه محور توسعه، شهروندان هستند. این نوع نگاه باعث شد تا جستجو کردن و فعالیت درباره شهروندی برای من تبدیل به یک دغدغه شود.

  • در این نوع نگاه به چه تعریفی از مفهوم شهروندی رسیدید؟

به اعتقاد من شهروند کسی است که نسبت به اتفاقات پیرامون خود حساس است و پیرامون را متعلق به خود می‌داند، به آن حس تعلق دارد و برای بهبود و رشد آن تلاش می‌کند. به عنوان مثال در حوزه کسب و کار یک شهروند کسی است که نسبت به درآمدی که دریافت می‌کند تعهد اخلاقی دارد و آن را نسبت به ارزش افزوده‌ای که ایجاد کرده‌است می‌سنجد. شهروند خود را در برابر این پرسش قرار می‌دهد که کار و فعالیت او چه تاثیر و منفی بر روی محیط، باقی شهروندان و حتی نسل بعد خواهد گذاشت؟ اصطلاحا به این موضوع می‌گویند پاسخگویی در بار برون‌ریز کارها و فعالیت‌ها. برون‌ریزها می‌توانند فیزیکی باشند مانند تولید زباله، پساب صنعتی، آلودگی محیط از جمله هوا، و یا برون‌ریزهای اخلاقی و یا سوء استفاده و دست‌یازیدن به منابع عمومی و مثالهایی مانند این‌ها باشند. اگر شما شهروند باشید و حس تعلق و مسئولیت داشته باشید هم پرسش می‌کنید و هم پاسخگو هستید. مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و یا بخش خصوصی به هیمن معنی است. پی‌جویی منافع خصوصی بدون آسیب زدن به منافع بزرگتر است.

  • برای دستیابی به اهداف چنین جامعه‌ای شهروند و دولت چه رابطه‌ای باید داشته باشند؟

همانطور که اشاره کردم دولت نباید محور توسعه باشد چرا که در این صورت شهروند تبدیل به یک عنصر وابسته می‌شود و نقش پیشتازی و محور توسعه بودن خود را از دست می‌دهد. اگر این رابطه معکوس باشد و دولت وابسته به شهروند باشد حالا این شهروند می‌تواند سوال کند. همه می‌گویند دولت پاسخگو اما من می‌گویم از دولت پاسخگو مهم‌تر شهروند پرسشگر است. پرسش حق شهروند است و گرنه شما ساکن موقت و یا مسافرید. اگر شما به عنوان مثال وارد هتلی شوید که آنرا نمی‌پسندید محل اقامت خود را عوض می‌کنید بدون اینکه سوال کنید و یا انکه چندان به سوال شما توجه شود و یا شما انتظار توجه داشته باشید. اما شهروندی که حس تعلق دارد سوال می‌کند. شهروند یک مسافر نیست، او مقیم است. یک شهروند دارای حقوق نسبت به محیط خودش حس تعلق دارد و این حس باعث می‌شود برای بهبود آن تلاش کند.

  • جامعه فعلی ما با این تعریف چقدر فاصله دارد؟

خیلی. چرا که در جامعه ما این باور عمومی همچنان وجود دارد که دولت محور توسعه است نه شهروند.

  • چرا چنین باوری تا این حد تاثیر‌گذار است؟

سبک زندگی ما عمدتا وابسته به تصمیمات و تحولاتی است که در خارج از زندگی ما صورت می‌گیرد و ما عادت کرده‌ایم بر اساس آن‌ها پیش رویم. این وابستگی به قدرت‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، سبک زندگی ما را به گونه‌ای تحت تاثیر قرار داده تا به نوعی منفعل شویم که نقش کنش‌گری ما در جامعه بسیار محدود شود. حال در این سبک زندگی اگر قدرت اجرایی در اختیار گرایش‌های پوپولیستی مانند هشت سال قبل پیدا کند فرآیند وابستگی تشدید می‌شود و هر چقدر این فرآیند بیشتر شود سبک زندگی انفعالی نیز گسترش می‌یابد.

  • چه پیشنهادی برای خروج از این وضعیت می‌توان ارائه کرد؟

به اعتقاد من نقطه آغاز برای حرکت، فائق آمدن بر این انفعال است. بر این انفعال هم به شرطی فائق خواهیم آمد که به قول مولانا که می‌گوید طفل جان از شیر شیطان باز کن، باید حس وابستگی شهروندان به شیر نفت دولت از بین برود. این شیر نفت همان شیر شیطان و یا نفرین منابع برای توسعه ایران است. راهبرد آوردن نفت بر سر سفره مردم یعنی وابسته کردن شهروندان به قدرت اجرایی و تهی کردن مفهوم شهروندان از مفهوم شهروندی. باید نسبت به این سیاست‌ها به‌ظاهر عدالت محور و به باطن بنده‌پرور حساسیت نشان داد. این ماجرا فقط مفهوم اقتصادی ندارد و مفهوم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم دارد. گرچه در قانون اساسی گفته می‌شود حاکمیت از آن مردم است ولی زندگی مردم وابسته به تصمیم‌گیری حاکمان است که اگر این وابستگی از بین برود ماجرا تغییر خواهد کرد.

  • تا چه اندازه می‌توان برای رسیدن به چنین جایگاهی امیدوار بود؟

این داستان سهل و ممتنع است. در هر صورت باید از فرصت‌ها استفاده کرد. سهل است چرا که مگر می‌شود شهروند باشی و حق پرسش، گفت و گو، آزادی، دسترسی به فرصت‌های برابر و… نداشته باشی؟ از سوی دیگر البته به علت ساختارهای اجتماعی ممتنع است.

تصور می‌کنم ابتدا باید ایجاد آگاهی نمود. شهروندان آگاه به مثابه نور‌افکن‌هایی هستند که مسیر حرکت میلیون‌ها نفر را روشن می‌کنند. خوشبختانه نمونه‌های متعددی در این زمینه در دنیا وجود دارد که بارها در حوزه محیط زیست شاهد آن بوده‌ایم. تعداد قلیلی شهروندان جهانی آگاه، افراد بسیاری را در مورد مسائل کره خاکی نگران و همراه کرده‌اند.

نکته دوم ایجاد پرسش درست است. در جامعه ما پرسشِ اشتباه به وفور وجود دارد. پرسشِ اشتباه پرسشی است که وضع موجود را مفروض می‌گیرد. بنابراین سوال این است که چگونه می‌توان بیشتر منتفع شد؟ این، پرسش اشتباه است. اینکه چه کنیم تا سیستم تولید منفعت عمومی یک رابطه رفت و برگشتی داشته باشد پرسشی نسبتا صحیح است. اگر عده‌ای بتوانند پرسشگری و گفت و گوی صحیح بکنند به مانند همان کسانی هستند که بر سرِ راه دیگران نور‌افکن می‌اندازند. آن‌گاه، آنان در فرآیند تصمیم‌سازی که مهمتر از تصمیم‌گیری است تاثیر‌گذار خواهند بود.

اما در مرحله سوم نوبت به شبکه‌سازی آدم‌هایی می‌رسد که پرسش مشابه دارند که این اتفاق می‌تواند منجر به امیدواری به حرکت شود و این امید می‌تواند زمینه‌ساز تحول شود. نکته مهم این است که ما نمی‌توانیم از آخر و به عبارت دیگر از حرکت شروع کنیم. کسانی که دولت را موتور محرک توسعه می‌دانند فکر می‌کنند می‌توان این مسیر ار از آخر پیمود و به اول رسید. نگرانی از مدیریت مفهوم شهروندی توسط دولت ناظر بر همین مسیر از انتها به آغاز است.

  • موسسه اخلاق و اندیشه شهروندی ایرانیان کدام یک از این چند مرحله را دنبال خواهد کرد؟

ما بیشتر دنبال دو بخش اول هستیم. ایجاد آگاهی و یک پرسشگری صحیح و گفت و گوی سازمان یافته اجتماعی هدف ما است. در ادامه، کنشگران شهروندان و نهادهای اجتماعی هستند که باید ورود پیدا کنند و در فرآیند‌های تصمیم‌سازی مداخله کنند.

  • آیا با دولت هم تعاملی خواهید داشت؟

حتما به عنوان مشاور در کنار دولت هستیم البته با حفظ استقلال موسسه.