ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

سهم یک خبرنگار جوان از سه دقیقه فرهیختگی

شهروندان – مینا اکبری:
من شاهد سه دقیقه از عمر 87 ساله شادروان هوشنگ کاوه بودم. بهمن سال 1376 در حین برگزاری شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر، روزنامه جامعه منتشر شد و بدون شک امکان هماهنگی برای دریافت کارت جشنواره برای همه خبرنگاران نبود.

هوشنگ کاوه بودمماموریت من تهیه خبر و گزارش از سینماهای مردمی بود. سینما عصرجدید شلوغ ترین سینمایی بود که برنامه های جشنواره را در سه سالن خود پوشش می داد. مهم ترین اتفاق برای هر خبرنگاری با توجه به فیلم های جشنواره تهیه خبر و گزارش از واکنش تماشاگران ایرانی به مهم ترین فیلم ایرانی آن سال یعنی «طعم گیلاس» بود: فیلمی که به خاطر حضور پرحاشیه اش در جشنواره کن و نخل طلایی که گرفت همه را مشتاق تماشایش کرده بود.

اما رفتن به داخل سینما کار خبرنگار بی کارت و تازه کاری مثل من نبود. شنیده بودم که سینما عصر جدید مدیر فرهیخته یی دارد. البته این را همه تهران می دانستند. از فیلم هایی که در این سینما به نمایش در می آمد تا آن بروشور های یک صفحه یی که پشت شیشه می چسباندند تا نحوه برخورد کارمندان با مخاطبان تا آن قفسه کوچک «کتاب هایی که از سینما می شناسیم» تا تمیزی همیشگی سینما و تا خیلی چیز های دیگر می شد درستی این گفته را تایید کرد. با ترس و لرز خودم را به در شیشه یی سینما رساندم.

مردی پشت شیشه ایستاده بود که با آن همه فشار کار هنوز می شد روی مهربانی اش حساب باز کرد. خودم را معرفی کردم و قصدم را گفتم. بدون شک در آن شلوغی چیزی از کلماتی که گفتم را متوجه نشد اما مطمئنم که دو کلمه را شنید. خبرنگار و آقای کاوه. در را باز کرد و اتاق آقای کاوه را نشانم داد.

مرد مسنی در اتاقش نشسته بود و گوشی به دست با کسی به مهربانی عمیق و اصیلی حرف می زد. اصالت گوهر کمیابی است که آن مرد آن را داشت. نه به خاطر آنکه وقتی مساله را برایش گفتم بدون هیچ اما و اگری تماشای فیلم و تهیه گزارش را برایم فراهم کرد و نه به خاطر آنکه شلوغی و خستگی را بهانه نیاورد و نه حتی به خاطر آنکه همه تهران می دانستند که هوشنگ کاوه کیست بلکه به خاطر آنکه در همان سه دقیقه نشان داد که مرد فرهیخته یی است.

هوشنگ کاوه در سینمای ایران نامی شناخته شده برای مدیریت سالن سینما در ایران است و این شهرت تنها از سلیقه او برمی آید. او توانست در سال هایی که فیلم ها از جذابیت خالی شدند، جذابیت را به رفتار اجتماعی مردمی تبدیل کند که برای تماشای فیلم دورهم جمع می شوند. بدون شک همه ما که در کار نوشتن برای سینمای ایران هستیم خاطرات مشابهی از رفتار و گفتار هوشنگ کاوه و سینما عصر جدید داریم. او این خاطرات خوب را فقط با ما ندارد بلکه با همه کسانی دارد که در سال های دهه ۶۰ و ۷۰ برای فیلم دیدن اول از هم می پرسیدند: عصر جدید چی داره؟

آنها می دانستند که پشت آن سالن های سه گانه و آن پله ها و آن صندلی ها و آن بروشور ها و آن نظم همیشگی مردی ایستاده که اعتبارش را نه با ساختمان ها و اسم ها که از اصالت و فرهیختگی به دست آورده است. به سهم خود از آن سه دقیقه و همه دقایق زندگیم که در سالن های تاریک عصر جدید گذشته است در این سوگواری سهم دارم. مثل همه آنهایی که سینما عصر جدید بخشی از زندگی آنهاست.

اعتماد

برچسب‌ها : , ,