سیر فزاینده خروج پزشکان از کشور
شهروندان:
بخشی از جامعه پزشکی در ایران ، زیر میزیبگیر شده اند. آن هم با تعیین رقمهایی به عنوان دستمزد داخل مطب که گاه میزانش نسبت به آنچه بیمارستانها و مراکز درمانی تعیین میکنند، چند برابر است.
این مهم، در سالهای اخیر فشار هزینههای درمانی را بر جامعه شهرنشین ایران بیشتر کرده است و با وجود همه اخطارها و اقدامات دولتی، اما همچنان بازار زیر میزی در میان بخشی از پزشکان داغ است.
رئیس سازمان نظام پزشکی ایران البته پایین بودن تعرفههای پزشکی را عاملی در وقوع پدیده زیر میزی میداند و معتقد است که با وضعیت فعلی تعرفه ها، پزشکان از کشور فراری میشوند. اتفاقی که در سالهای گذشته رخ داده و صدها نفر از پزشکان و فارغ التحصیلان رشتههای پزشکی را به خارج از کشور کشانده است.”علیرضا زالی” از راهکارها برای کاهش پدیده زیر میزی در میان گروهی از پزشکان و واقعی شدن تعرفههای پزشکی میگوید.
- از بحثهایی که اخیراً بسیاری از مسئولان با مطرح شدن آن در رسانهها مخالفت کردهاند، بحث زیر میزی است. امروز این مسئله تا حدودی از سر زبانها افتاده است. اما آیا تغییری در این معضل نظام سلامت در چند وقت اخیر به وجود آمده است یا فقط سر وصداها خوابیده؟
به نظر من یکی از مهمترین پارامترهایی که در بحث آسیبشناسی زیر میزی، وزن سنگینی دارد همین بحث تعرفههای غیر واقعی است که البته همانطور که گفته شد در سالهای اخیر کاستیهای بسیاری در ارتباط با آن وجود داشته است. علاوه بر این در حوزههای نظارتی هم، خط قرمزی برای تعرفهها به وجود نیامده است تا عاملی باشد برای کنترل برخوردهای سلیقهای با تعرفههای تعیین شده. در واقع چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی، نبود تعرفههای واقعی باعث بروز معضل زیر میزی در بدنه نظام سلامت خواهد شد. زیر میزی، یک معضل قطعی اجتماعی است، اگرنتوانیم بازگردان خدمات جامعه پزشکی را در وقت مناسب و با شرایطی که رضایتمندی جامعه پزشکان را در بر داشته باشد، پرداخت کنیم، در واقع به دست خود، راه را برای بیقانونی باز خواهیم کرد. تا زمانی که عدم تبیین قیمت واقعی تعرفهها و عدم جبران خدمات جامعه پزشکی به صورت متعارف و منطقی وجود داشته باشد، راه برای تخلف باز است. در ادامه این بحث باید یادآور شوم، که واقعی سازی تعرفهها نیاز به چندین پیش شرط دارد. در ابتدا این مسئله را نباید از یاد برد که سرانه درمان در کشور ما بسیار پایین است.
سهم اختصاص پیدا کرده به درمان از بودجه کشور بسیار ناچیز بوده و در واقع میتوان در یک جمله گفت که اعتبارات نظام سلامت از کمبود مزمنی رنج میبرد. مسئله بعدی در این پیششرطها مربوط به سازمانهای بیمهگذار است. بیمه در واقع ارگانی است که باید با دسترسی به منابع سریع الوصول، قدرت جبران و تامین منابع لازم را داشته و از انتقال این فشار بر دوش مردم جلوگیری کند، اما این سازمان نیز در سالهای اخیر با چالشهای بسیار زیادی مواجه شده است. اعتقاد من بر این است که علت مشکلاتی که امروز با آن مواجه هستیم، نگاه غیرکارشناسانه و غیر آسیبشناسانه است. انشاءا… با اصلاح فرآیندها به جایی برسیم که جبران خدمات جامعه پزشکی به صورت مقتضی بوده و هزینه خدمات ارائه شده این حرفه مقدس، با ماهها تأخیر و انواع و اقسام کاستیها پرداخت نشود. باز هم تاکید میکنم، هیچ فشاری از تغییر تعرفهها نباید متوجه مردم باشد.
تعرفه گذاری که امروز با آن دست و پنجه نرم میکنیم نه تنها رضایت جامعه پزشکی را در پی ندارد، بلکه با حاشیههایی چون پرداختهای ۷۰درصدی از جیب مردم نیز همراه است. علاوه بر این، بخشی از یارانههای پنهان درمان در کشور بهوسیله پزشکان پرداخت میشود. به این معنا که زمانی که پزشکی بابت یک جراحی سنگین در مراکز درمانی دولتی، پایینترین مبلغ ممکن را دریافت میکند، بعد از مدتی نه چندان طولانی امید و انگیزه فعالیت در مراکز دولتی را از دست خواهد داد و مراکز دولتی را هم با چالشهای بسیار جدی نبود پزشک رو به رو خواهد کرد.
- آمارها و اطلاعات بسیاری وجود دارد که یا از بیکاری پزشکان خبر میدهد یا از مهاجرت آنها. نظام پزشکی در این رابطه چه نقشی را ایفا میکند؟
آمارهایی که محصول گمانه زنیهای مشترک بین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سازمان نظام پزشکی است، از رقم ۱۲ هزار نفری پزشکان بیکار در کشور خبر میدهد. این پزشکان به علل مختلف از فعالیت در زمینه تحصیلی خود بازماندهاند. شرایط نامتعادل فعلی باعث شده است تا این پزشکان یا نتوانند یا نخواهند که در این نظام فعالیت کنند. بازرسیها در یک قشر خاص نشان داده است که بیش از دو سوم ماماها در کشور بیکار هستند. این تنها یکی از اقشار تأثیر گذار در جامعه پزشکی است که مورد بی توجهی قرار گرفته است.
موضوع دیگری هم در پاسخ به این سوال مطرح میشود وآن هم بحث کم اشتغالی در بین پزشکان است. کم اشتغالی هم مسئلهای است که درست مانند بیکاری، نظام سلامت در کشور را تهدید میکند. به طور میانگین میزان فعالیتهای فعلی پزشکان تنها ۲۰ درصد ساعات مقرر در یک هفته را پر میکند. علاوه براینها دولت در دوران تحصیل یک پزشک سرمایههای ملی بسیاری را صرف تحصیل و تکامل این افراد که اکثراً نخبههای کشوری هستند میکند تا در نهایت خود این افراد را به سرمایهای ملی تبدیل کند. در نتیجه زمانی که یک ماما، پزشک داروساز، متخصص و فوق تخصص از کشور خارج میشود ضررهای بسیاری به نظام سلامت و سرمایههای ملی وارد خواهد شد. بر اساس آمار حدود ۱۱ هزار و ۶۰۰ پزشک بعد از فارغالتحصیلی هیچ مراجعهای به وزارت بهداشت یا سازمان نظام پزشکی نداشتهاند.
رقم بالایی از این تعداد مربوط به پزشکانی است که بعد از فارغ التحصیلی، از کشور خارج شده اند. یکی از مهمترین مشکلاتی که سبب میشود تا یک پزشک علاقهای به خدمت در کشور خود نداشته باشد، نابسامانیهایی است که در پی تعرفهگذاریهای غلط و هزار و یک مشکل مدیریتی دیگر در نظام سلامت به وجود میآید. متاسفانه خروج پزشکان و فارغالتحصیلان پزشکی از کشور سیر فزایندهای در سالهای گذشته داشته که باید زمینه فعالیت بیشتر پزشکان در داخل کشور را فراهم کرد.
- ساز و کار تعرفههای خدمات پزشکان به کجا رسید؟ آیا در ادامه روند اصلاح تعرفهها رضایتمندی در جامعه پزشکی ایجاد شده است یا خیر؟
متاسفانه در سالهای اخیر، خارج شدن روند تعرفه گذاریهای بر پایه ارزش نسبی خدمات، از اختیار سازمان نظام پزشکی، موجی از اعتراضات و جبهه گیریهای مختلف را در نظام پزشکی کشور به وجود آورد. گلایههای عمیقی که از سوی این جامعه به سازمانهای اجرایی در این زمینه شد، نشان از درصد بالای نارضایتی در بین پزشکان و خادمان سلامت داشت. البته این اعتراضات بیدلیل هم نبود. با حذف تأثیر گذاری نظام پزشکی در روند تعرفه گذاری، این مسئله نه تنها رو به انتظام تعرفهها نرفت، بلکه وضعیت بدتر هم شد. یکی از سادهترین نمونههای نارضایتی که در پی این جریانات در بین پزشکان به وجود آمده است، مسئله انجماد تعرفههای جراحی در مدت زمان چهار ساله اخیر است.
نقطه ضعف چنین سیستمی، این است که زمانی که از آسیب زننده بودن انجماد تعرفهها صحبت میشود، این تعرفه گذاران تنها پزشکان را در نظر میآورند. این در حالی است که در کنار پزشک، انجماد تعرفهها، درآمدهای عمومی بیمارستان را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. جراح نماد بارز خدمات سنگین جامعه پزشکی است که در طی چهار سال گذشته کوچکترین تغییری در وضعیت دریافتیهای او به وجود نیامده است. تلاش ما در حال حاضر معطوف بر این مسئله است که با همکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور، بیمهها و کارشناسان وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، متد و روشهای جدیدی را برای جبران کاستیهایی که در ۱۸ سال اخیر در بحث تعرفه گذاری اعمال شده است را جبران کنیم. بدون شک چنین سکته طولانی موجب خواهد شد تا در قدمهای اول با مشکلات بسیار زیادی رو به رو شویم اما، سازمان و وزارتخانه این مسئله را نیز به فال نیک گرفته و به امید حرکت به سمت ایجاد یک نگاه قانون گذار در این زمینه جلو خواهد رفت.
نرگس غیاثی نژاد – قانون