ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

دنیای کودکان قربانی حامیان مالی سیما

شهروندان:
دنیای کودکان راخراب کرده‌ایم. واقعیت این بود: برخی برنامه‌های کودک در تلویزیون اسپانسر یا اگر بخواهیم فارسی را پاس بداریم حامی مالی می‌گیرند و ماکارونی و چیپس و پفک و… تبلیغ می‌کنند.

برنامه کودک حتی موسیقی درباره محصول مورد نظر ساخته می‌شود و کودکان هم در برنامه آن را می‌خوانند. نمی‌دانم هنوز هم به این کار ادامه می‌دهند یا خیر اما واقعاً دست اندرکاران چنین برنامه‌هایی نمی‌دانند چه اثرات مخربی بر ذهن آینده سازان این کشور می‌گذارند؟

در دنیای حرفه‌ای تلویزیون، هر برنامه‌ای می‌تواند اسپانسر داشته باشد اما نباید در خصوص حوزه حساسی همچون کودک فکر و اندیشه بیشتری داشت؟ آیا ذهن یک کودک را باید فدای پول کرد؟ اصلا چرا کودکان را باید وارد دنیای تبلیغات کرد و ذهن پاکشان را آلوده دنیای بزرگترها نمود؟ آن‌ها خودشان روزی بزرگ می‌شوند، نیازی نیست زود بزرگشان کنیم. واقعیت این است که در گرفتن حامی مالی برای برنامه کودک باید تأمل بیشتری داشت وگرنه اثرات مخرب و جبران‌ناپذیری خواهد داشت. آنچه در این گزارش می‌خوانید نظرات کارشناسان درباره اثرات مخرب این اتفاق است.

لاله صبوری هنرمندی است که خودش فرزند کوچک دارد و از طرفی در حوزه برنامه‌سازی کودک فعالیت داشته است. او می‌گوید: «من خودم یک دختر دارم که پیش دبستانی است و برایم مهم است که او از تلویزیون چه می‌بیند. ۲ سال پیش کارگردان و نویسنده برنامه رنگین کمان بودم. اسپانسر گرفتن در همه جای دنیا مرسوم است و ما هم در رنگین کمان این کار را می‌کردیم اما این‌که چه چیزی را تبلیغ کنیم مهم است و جای حرف و بحث دارد. ما هم اسپانسر خوراکی می‌گرفتیم اما خوراکی‌های مفید مثل آبمیوه.» او ادامه می‌دهد: «باید روی اسپانسر گرفتن نظارت شود یا نکات مثبت را در نظر بگیریم مثلاً در برنامه ما سازمان ترافیک درباره نحوه رد شدن کودکان از خیابان یا اداره آب و برق درباره صرفه‌جویی نکاتی را یاد می‌دادند.»

رویکرد تجاری تلویزیون به کودک طبیعتاً با انتقاد جامعه تئاتر کودک همراه می‌شود. آن چیزی که در میان تئاتری‌ها اصالت دارد جنبه آموزشی تئاتر کودک است. درهمین زمینه تئاتر پداگوژیک و کاربردی رویکرد خود را بر جنبه‌های آموزشی تئاتر بنیان می‌گذارد. این مسأله تا جایی است که گاهی مواد درسی از طریق هنر تئاتر به کودک یا دانش‌آموزان انتقال داده می‌شود. این پیش زمینه در حالی به بحث ما می‌آید که ابراز نظر هنرمندان تئاتر درباره برنامه‌سازی کودک جای تأمل دارد.

عادل بزدوده از کارگردانان تئاتر کودک می‌گوید: «کسانی که برای برنامه کودک اسپانسر می‌گیرند تبعات بسیار منفی ایجاد و دنیا و ذهن بچه‌ها را آلوده می‌کنند. آلوده به معنی مصرف‌گرایی می‌گویم. کسانی که به عنوان مدیر و مسئول پخش چنین برنامه‌هایی هستند بیشترین سهم را در کج اندیشی و کج رفتاری کودکان دارند. چنین برنامه‌هایی اثرات منفی این کار را در ذهن کودک حک می‌کند و دنیای آرام و خلاقش را به ورطه نابودی می‌کشاند.»

او با اشاره به این‌که این موضوع در دراز مدت اثرات منفی‌اش را نشان می‌دهد، می‌افزاید: «نگرانی خودم را درباره این موضوع بشدت اعلام می‌کنم. آغشته کردن دنیای کودکان به تبلیغات به زعم این‌که اسپانسری آمده و باید کالایش مطرح شود خطر دارد و من این زنگ خطر را می‌شنوم.»

بزدوده مشکل اساسی را در بودجه می‌داند و می‌گوید: «اشکال اساسی در تقسیم بودجه سینما، تئاتر و تلویزیون است. وقتی بودجه نیست من مجبور می‌شوم به سراغ حامی مالی بروم. متأسفانه حتی در تئاتر هم این اتفاق افتاده است اما باید ریشه‌یابی کرد که چرا بودجه مناسب برای کودک و نوجوان نداریم یا اگر داریم کجا مصرف می‌شود. چرا بودجه نیست و گروه‌ها مجبور می‌شوند به قول معروف جلوی فلان کمپانی سر خم کنند تا بودجه‌ای در اختیارشان بگذارد و در طول نمایش آن کالا را معرفی کنند. سال گذشته سیناپس یک سریال عروسکی را به تلویزیون ارائه دادم و یکی از دوستانی که در یکی از بخش‌ها بود گفت اسپانسر داری؟ من هم خودم را کنار کشیدم چون فکر کردم حضور اسپانسر از کیفیت کارم می‌کاهد.»

حسن دادشکر از دیگر کارگردانان مطرح تئاتر کودک نیز معتقد است: «تلویزیون هیچ برنامه‌ای برای دادن فرهنگ صحیح به کودکان ندارد. این رسانه بیشتر تحت تأثیر برنامه‌سازانش است که متأسفانه چندان خلاق نیستند. به همین دلیل برنامه‌ها جذابیتی ندارند. حالا در این میان اگر تبلیغی هم انجام بگیرد، مضر است. کودک را وارد دنیای تبلیغات کردن خطرناک است.»

دادشکر می‌افزاید:‌ «این روزها تلویزیون در خانه همه وجود دارد. اگر کودکی در خانواده‌ای زندگی کند که از پس مخارج‌شان برنیایند و این تبلیغات را ببیند، مشکل ساز می‌شود. متأسفانه با استانداردها پیش نمی‌رویم. تلویزیون باید فرهنگ‌سازی کند اما از رسالتش دور شده است. تحقیق و پژوهش هم در این رسانه ضعیف است و همه این‌ها به کیفیت برنامه‌ها لطمه می‌زند.»

او یادآور شد: «به ما یاد داده‌اند به خاطر پول هر کاری نکنیم و به نظرم اصلاً درست نیست که برای پول در یک برنامه کودک تبلیغاتی از این دست داشته باشیم.»

روانشناسان واکاوی کردند

ریشه‌های شخصیتی هر فرد به دوران کودکی‌اش باز می‌گردد. اما تلویزیون به عنوان یک رسانه از لحاظ روان شناسی چقدر این موضوعات را در نظر می‌گیرد؟ تبعات روانشناسانه این اتفاق را چند روانشناس این‌گونه واکاوی کردند.

مصطفی اقلیما که مددکار اجتماعی است، می‌گوید: «متأسفانه وقتی همه بخش‌های جامعه درست نباشد حوزه کودک و نوجوان هم دچار مشکل می‌شود. وقتی کسی می‌خواهد کالایش را تبلیغ کند گروه، سازمان یا نهادی نیست که روی این تبلیغات کنترل داشته باشد. بحث تبلیغات، بحث پول است و باید آن کالا به فروش برسد. معمولاً وقتی کالایی تبلیغ می‌شود باید والدین یا مربی درباره آن محصول برای کودک توضیح دهند که متأسفانه این روزها بزرگترها وقت کافی ندارند، حتی برخی مواقع کودک تبلیغات را می‌بیند و لجبازی می‌کند و خانواده‌اش هم می‌پذیرند یا این‌که به تنهایی تلویزیون می‌بیند و این اصلاً خوب نیست. متأسفانه برای زندگی و تربیت کودکان در سطح آموزش و پرورش و تلویزیون و… برنامه‌ریزی نداریم و این آسیب زننده است.»

علیرضا شریفی عضو پژوهشکده خانواده معتقد است: « این نکته مسأله همه ماست و درباره‌اش صحبت و بحث داریم. داستان اینجاست که با انگیزه‌های سوادآموزی از ابزارهای آموزشی برای کودکان و نوجوان استفاده می‌کنیم اما نکته در اثرات بلندمدت است.» او می‌افزاید: «در کوتاه مدت وقتی می‌خواهیم چیپس را تبلیغ کنیم از موسیقی و… استفاده می‌کنیم و آن‌ها را ترغیب می‌کنیم به سمت مصرف و وقتی بزرگتر می‌شوند و متوجه می‌شوند این محصول چه ضررهایی دارد نسبت به منبع انتقال دهنده پیام بدبین می‌شوند. این بدبینی در حالی است که اگر در آینده از آن منبع حرف‌های درستی هم مطرح شود امکان تأثیرگذاری بشدت کاهش می‌یابد. وقتی برای کودکی ۶ ساله چیپس و پفک تبلیغ می‌کنیم و سپس در ۱۶ سالگی به او می‌گوییم ممکن است به دام اعتیاد بیفتی چون او در ذهنش دارد که برایش چیزهایی را تبلیغ کرده‌ایم که بعدها پزشکان گفته‌اند مضر است، فکر می‌کند گولش زده‌ایم پس برای منافع کوتاه مدت منافع بلندمدت را زیرپا گذاشته‌ایم.»

آرمین دخت احمدی روانشناس می‌گوید: «از لحاظ تغدیه‌ای حتماً وقتی تبلیغ پفک و.. می‌کنیم مضر است. مثلاً به جای این‌که بچه‌ها مواد غذایی سالم مصرف کنند به سمت خوراکی‌های ناسالم می‌روند.»

او می‌افزاید: «می توان تبلیغات را در قالب فرهنگ‌سازی برد مثلاً مواردی از قبیل تقویت حافظه و نکاتی که مربوط به ارتقای علمی و فرهنگی مطرح شوند. تبلیغات را نمی‌توان انکار کرد ولی نوع تبلیغ مهم است و باید در راستای اهداف بهتری صورت بگیرد. بسیاری نکات هستند که می‌توان درباره کودکان فرهنگ‌سازی کرد. برای ساخت و تولید یک برنامه تلویزیونی باید فکر و مطالعه کرد تا اثرات مفیدی داشته باشد.»

دنیای کودکانه را به بازی نگیریم

اما مربیان مهدکودک و پیش دبستانی به دلیل این‌که هر روز با کودکان در ارتباط هستند بخوبی متوجه اثرات این موضوع می‌شوند.

آزاده عباسی ۱۲ سال تجربه مربیگری در مهد را دارد.او می‌گوید: «فکر می‌کنند قدرت تخیل کودکان را بالا می‌برند در حالی که این‌گونه نیست. درست است که بچه‌ها باهوش‌تر شده‌اند ولی دخالت دادنشان در موضوع تبلیغ صحیح نیست.»

فرناز دهقانی ۹ سال سابقه فعالیت به عنوان مربی را دارد. او معتقد است:‌‌ »این شیوه قطعاً اثرات منفی دارد. گذشته از این در برخی موارد می‌بینیم دوبله‌های سی‌دی‌های انیمیشن مناسب کودکان نیست یا بدآموزی دارند که در این زمینه هم باید فکری شود.»

ضرورت رسانه

اما از منظر رسانه‌ای نیز موضوع جای بحث دارد.

«انجام کارهای فرهنگی – هنری برای کودکان و نوجوانان در هر شکل و قالبی- از تولید فیلم و کتاب گرفته تا نمایش و تئاتر و بازی‌های رایانه‌ای و سرگرمی‌های سازنده و… نیاز به شناخت دقیق ویژگی‌های جسمی، عاطفی و روحی آنان دارد.» این‌ها بخشی از سخنان عزیزالله حاجی‌مشهدی منتقد فیلم و مدرس سینما است.

او در این باره می‌گوید: «تنها با درک عمیق همین ویژگی‌ها و شناخت چگونگی و مراحل رشد جسمی، عاطفی و روحی و مجموعه خلق وخوی کودکان ونوجوانان در دوره‌های مختلف سنی آن‌ها می‌توان اطمینان یافت کاری که برای آنان – به عنوان مخاطبان کودک و نوجوان – تولید می‌کنیم، تا چه میزان به دنیای ذهنی و فضای پاک و بی‌آلایش عاطفی – روانی آنان که نشانه‌هایی آشکار از زودباوری‌ها، کم تجربگی‌ها و حتی سهل‌انگاری‌ها و ساده اندیشی‌ها را می‌توان در آن شاهد بود، نزدیک شده‌ایم؟»

این منتقد می‌افزاید: « دنیایی که به راستی با روحیات سرشار از دغدغه‌های منفعت‌طلبانه، کاسبکارانه و متأسفانه گاهی حتی آمیخته با کنش‌هایی ریاکارانه بسیاری از ما آدم بزرگ‌ها (در مقام اولیا و مربیان کودکان و نوجوانان) فاصله دارد و به دلیل نزدیک بودن به فطرت ازلی آنان بسیار متفاوت است و خوشبختانه، هنوز با آلایش‌ها و زنگارهای نشسته بر آئینه روح و روان و فطرت بسیاری از ما بزرگتر‌ها فاصله دارد و بیگانه مانده است!»

حاجی مشهدی ادامه می‌دهد: «این که تلویزیون ما، چندی است که در برنامه‌های کودک، آن هم با حضور برخی از مجریان محبوب و پرطرفدار و دوست داشتنی کودکان، به شیوه‌های مختلفی پای تبلیغات بازرگانی مربوط به برخی خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها (کیک وکلوچه و شیر و شیرینی و….) را با این ترکیب خاص، نه به عنوان میان برنامه، آن هم در متن برنامه‌های کودک بازکرده است، به راستی بی‌سابقه بوده است و جای شگفتی فراوانی دارد! صد البته که بررسی باید و نبایدهای مربوط به ضرورت درآمدزایی تلویزیون، چگونگی ضرورت جذب و حفظ مخاطبان و پیشگیری از خطر ریزش روز افزون مخاطبان تلویزیون و ریشه‌یابی دلایل پنهان و آشکار آن نیاز به پژوهش‌هایی جدی وگسترده دارد. کاری که متأسفانه، در ایران در مقایسه با دیگر کشورها – چه در بخش شبکه‌های تلویزیونی و چه در بخش تلویزیون کابلی – از دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۷۰ آغاز گردیده و تا امروز در قالب پژوهش‌هایی جدی وگسترده و هدفمند، انجام گرفته و تداوم دارد.

او با اشاره به اثرات مخرب این موضوع می‌گوید: «در حالی که، به نظر می‌رسد در تلویزیون ما، با شتابزدگی و بدون توجه به پیامدهای مخرب در آمیختن تبلیغات صرفاً تجاری – به جای تبلیغ غیر مستقیم بسیاری از هنجارهای رفتاری، ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی و تربیتی و آموزشی – نسبت به خطر شکل‌گیری برخی عادت‌ها و رفتارهای ناخوشایند و تناقضات رفتاری در میان کودکان ونوجوانان کم توجهی می‌شود و به این نکته که کودکان ما، در مقایسه ناخودآگاه میان امر ونهی‌های اولیا ومربیان خود با آنچه از دریچه تلویزیون به تماشا می‌نشینند، دچار تناقض خواهند شد!»

این منتقد معتقد است: «ترویج ناخواسته و غیرمستقیم مصرف‌گرایی، پرخوری، پرنوشی و بی‌توجهی به زیان و آسیب‌های جدی ناشی از زیاده روی در مصرف برخی از این فرآورده‌های تبلیغ شده بخصوص برای کودکان بیمار و کودکانی که دارای بیماری‌های خاص یا دیابت و چاقی‌های‌های غیرمتعارف هستند، بی‌تردید خسارت‌های جبران ناپذیری در پی خواهد داشت. پیشنهاد می‌شود که برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان برنامه‌سازی در حوزه کودک و نوجوان، حریم برنامه‌های تلویزیونی کودک و نوجوان را از دنیای پر هیاهوی تبلیغات بازرگانی، دور نگه دارند.»

این گزارش فقط برگی کوچک از اثرات منفی فعالیت‌های غیرحرفه‌ای تلویزیون بود. این رسانه باید پذیرای اهمیت تک تک تصاویری که در اختیار مخاطبش قرار می‌دهد، باشد. مسلماً باید با اندیشه و تأمل بیشتری روی ساخت آثارش تمرکز ‌کند تا تبدیل به رسانه قدرتمندی شود.

ایران