مدارس و کتابخانههای فراموش شده
شهروندان – عزتالله مهدوی*:
در جامعهیی که معجزه پیامبرش «کتاب» و نام این کتاب «قرآن = خواندنی» و نخستین پیامش «بخوان» و ستایش از پروردگارش این است که «با قلم تعلیم میدهد». جایگاه کتاب و کتابخوانی چگونه است؟ هر چند ممکن است سرمان را با رجزخوانی اینکه «رستم یلی بود در سیستان» گرم کنیم، اما این شیوه، دردی از ما دوا نمیکند.
وقتی در عمل، سهم ما ازسرانه مطالعه و کتابخوانی، آنقدر ناچیز است که کالعدم محسوب میشود. گاهی لازم است از معرکهها فاصله بگیریم و وضعیت موجود را بررسی کنیم. برپا شدن نمایشگاههای کتاب، فرصت با ارزشی را فراهم میکند که به این مساله بهتر بپردازیم. قبل از هر سخنی باید فهرستی از کارهایی را که در این راستا انجام گرفته از نظر بگذرانیم. ما هرساله در اردیبهشت، نمایشگاه کتاب داریم.
در گوشه و کنار نمایشگاههای تخصصی و دانشگاهی را داریم. هر ساله به همت شهرداری نمایشگاه «یار مهربان» را داریم که با هدف اهدای کتاب به کتابخانههای مراکز آموزشی و کتابخانههای عمومی صورت میگیرد که به نوبه خود، کاری ارزشمند است. در صدا وسیما و در شبکههای مختلف علاوه بر بازتاب گسترده این رویدادهای فرهنگی، بخشی از فعالیتها اختصاص دارد به معرفی کتاب و برگزاری مسابقات پیامکی و غیر آن. در مجلات و روزنامهها نیز به فراخور حال و مقال، معرفی کتاب و نقد و بررسی آنها نیز صورت میگیرد. گاهی نیز جلسات نقد کتاب را هم برگزار میکنیم.
شاید موارد دیگری هم باشد که به خاطر اختصار از نقل آنها معذوریم. به فعالیتهای برشمرده در بالا نیز انتقاداتی نه از باب موضوعیت وضرورت آنها بلکه از جهت نحوه اجرایشان وارد است. فیالمثل در نمایشگاه سالانه کتاب در فضای خفه ازدحام، بخش زیادی از کارکردهای اصیل یک نمایشگاه کتاب را از دست دادهایم. نمایشگاه یار مهربان در انبوههیی از جور کردن کتاب به اندازه کوپن و بن کتاب اهدایی و توسط کسانی که بعضا شناخت دقیقی از نیازهای آموزشگاهی و کتابخانهیی ندارند و شکار موسسات چاپ و توزیع تست و کمک درسی میشوند، ابتر میشود. و چون از طرف یک پشتیبان مطلع به پیامدها و نتایج، این فعالیت ارزنده رسیدگی نمیشود، تاثیر بارزی بر وضعیت کتابخوانی در مراکز آموزشی به جا نمیگذارد. برای آنکه از این بحث نتیجه بهتری عایدمان شود، نقطه ثقل بحث را به مدارس متوجه میکنیم. نمیدانم چه موقع مسوولان یکبار برای همیشه به وضعیت کتابخانههای مدارس سرو سامان میدهند؟ لابد وقتی که تمام مشکلات ساختاری این دستگاه بزرگ را حل کنیم.
از وقتی که از حضور نیم بند کتابداران مدارس محروم شدیم و این عزیزان یا در کلاسهای خالی دبستانها یا به عنوان دفتردار (ببخشید: معاون اجرایی) مشغولیت یافتند، یک سنگر مهم خالی ماند. حتما بزرگانی که به این جابهجایی رضایت دادند، توجیهی برای کتابخوانان کودک و نوجوان دارند که شنیدنی خواهد بود. شاید هم (محرمانه) مسوولیت کتاب و کتابخوانی در شرح وظایف مدارس نیست و ما معلمان نمیدانیم. اما پیام امید بخش رییسجمهور فهیم در مراسم بازگشایی مدارس در سال تحصیلی جاری بار مسوولیت مدیران ارشد را سنگینتر کرد و اینک حجت بر آنان کامل شد.
لازم به ذکر است که در این رابطه با موقعیتهای مختلفی روبهرو هستیم. مدارس غیر دولتی پر آوازهیی داریم که با دانشآموز گزینش شده و انجام فعالیتهای کارآمد و اثربخش توانستهاند در زمینه کتابخوانی و رونق کتابخانهها فعالیتهایی داشته باشند که البته بخش بسیار اندکی از محصلان را پوشش میدهند. اما صحبت ما عمدتا مربوط به مدارس دولتی است. با پیشینههای چندین ساله که از کتابخانههای غنی برخوردار بودهاند و البته با تغییراتی که در این سالها انجام گرفت، بیشتر از همه بخشهای دیگر مدرسه، این کتابخانهها لطمه خوردند. فیالمثل در جریان ادغام پیش دانشگاهیها با دبیرستانها، برای آماده کردن کلاس برای ورودیهای جدید، با محدودیت در اتاق برای کلاس درس، کتابخانهها لطمه خورد یا در دبستانها، آمادهسازی برای کلاس ششم، باز هم کتابخانهها مورد بیمهری قرار گرفتند. به طوری که کمتر کتابخانهیی در مدارس شکل وظاهری موجه دارند و بسیاری هم فقط قفسهیی از کتاب دارند.
حذف کتابداران ضربه مرگبار را قبلا وارد کرده بود. مربیان پرورشی دیروز و معاونان پرورشی امروز سعی کردهاند با توصیههای مسوولان، با سپردن اداره کتابخانهها به محصلان چرخ کتابخانه مدرسه را بگردانند. اما در گذر زمان به خاطر تخصصی بودن این فعالیت، کارکردهای موثری بروز نکرده است. بچهها نیازمند راهنمایی و هدایت هستند و کتابخانهها واحدهای آموزش غیرمستقیم و زمینهسازند که اگر بیهدف فقط باز باشند وکتابی به امانت بدهند، نمیتوانند تاثیر بسزایی به جا بگذارند. خصوصا حضور فراگیر فضاهای مجازی در خلوت محصلان، و ناکارآمدی کتابخانهها، فاصله با مطالعه هدفمند و موثر را بسیار کاهش داده است. برای من و همکارانم بسیار دردآور است که وقتی از کم و کیف کتابخوانی محصلان جستوجو میکنیم، متوجه میشویم تعداد صفحات کتابهای خوانده شده در همه دانشآموزان کلاس، به تعداد انگشتان دو دست نمیرسد.
تاسف بار است که محصلان اظهار میدارند که کتابخانه مدرسه، کتاب مناسب سن آنها را ندارد. واز طبقهبندی کتابها بیش از دو دهه میگذرد. و کتابهای اهدایی طی این سالها یا کتاب کمک درسی بوده که از حیز انتفاع خارج شدهاند یا کتابهایی بوده که طبقهبندی فیالمثل دیویی یا هر طریقی که قابل دسترسی آسان باشند، نشده و پیدا کردن یک کتاب بسیارتصادفی است.
مسابقات کتابخوانی نیز عمدتا متوجه کتابی بوده که به تعداد از طرف موسسهیی به صورتی جهتدار در اختیار مدرسه قرار گرفته است. قصد سیاه نمایی ندارم، اما حقیقتا موضوع تحقیق و پژوهش و کتابخوانی در مدارس قربانی برنامهریزیهایی شده که در غیبت این واحد فرهنگی مهم در مدارس انجام گرفته است. آموزش و پرورش کاش گزارشی از این دو ماه و نیم فعالیت خود در راستای پیام ریاست محترم جمهور برای بردن کتاب به متن آموزش وکلاسها ارائه میداد. بیایید به خاطر حیات فرهنگی و عقلانی فرزندانمان، این گلستانهای خاموش را از زنگار بیمهری زمان بپیراییم.
*دبیر فلسفه- اعتماد