ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
یادداشت

این فوتبال افتخار ندارد!

شهروندان – احمد رضا هدایتی*:
از نگاه اسلام، ورزش و تفریحات سالم، شادابی و نشاط را به همراه داشته و قدرت تحمل و ظرفیت انسان در انجام وظایف اجتماعی و حتی دینی او را افزایش می دهند.

فوتبال علاوه بر آن، اهتمام به ورزش و تفریحات سالم، تصورات نامطلوب را از چهره دین می ‌زداید. به همین دلیل در موارد مختلف بر این موضوع تاکید شده است.

رسول گرامی اسلام (ص) در این خصوص می‌ فرمایند: “به بازی و سرگرمی بپردازید، زیرا دوست ندارم سختگیری و خشونت در دینتان مشاهده شود.” و امیر مؤمنان حضرت علی (ع) نیز در تفسیر آیه (لا تَنسَ نَصیبَکَ مِن الدُنیا) می فرماید: “سلامتی، توانایی، فراغت، جوانی، نشاط، بی نیازی و ثروت خود را فراموش نکن و با بهره گیری [سالم] از آنها در پی آخرت باش.”‏ احادیث و روایات متعدد دیگری نیز وجود دارند که همگی بر ضرورت پرداختن به این موضوعات یعنی ورزش، تفریح، سلامت و تندرستی دلالت دارند و حتی در اسلام به مصادیقی مانند شنا، تیراندازی و اسب سواری که از ورزش ها و تفریحات سالم آن روزگار به شمار می روند، نیز اشاره شده است.

با این حال در بسیاری از موارد بر ضرورت رعایت تعادل در پرداختن به این موضوعات هم تأکید شده است. به عنوان مثال؛ امام صادق (ع) می‌فرماید: “بکوشید شبانه روز خود را در چهار بخش تنظیم کنید؛ بخشی را برای مناجات با خدا، بخشی را برای تأمین هزینه زندگی، بخشی را برای همنشینی با برادران و دوستان مورد اعتمادی که با صفای باطن در عیب زدایی شما سهم دارند و بخشی را برای لذت جویی حلال (تفریحات سالم).”‏

به این ترتیب هیچ کس نمی تواند منکر نیاز بشر به این گونه موارد (ورزش، تفریح و سرگرمی) باشد، مشروط بر آنکه اولاً سالم و حلال باشد، ثانیاً متعادل و منطقی باشد، ثالثاً متضمن حفظ اخلاقیات در جامعه باشد و رابعاً همان گونه که امام اول شیعیان می فرماید: “سرور و شادمانی مایه انبساط روان و افزایش طراوت است.” به ارتقای این ویژگی ها در انسان منجر گردد. بنا بر این هر گونه تفریح و یا حتی هر ورزشی که عاری از ویژگی‌ های مذکور باشد، نمی ‌تواند مطلوب دین و جامعه تلقی شود.‏ ‏

با این حساب آیا همه ورزش ها و تفریحاتی را که به آن می‌ پردازیم، می‌ توانیم در این ردیف قرار دهیم؟ به طور خاص آیا فوتبال پر حاشیه بزرگسالان ما از تمام ویژگی‌ های مورد اشاره برخوردار است؟ این سئوال و ده ها سئوال مشابه دیگر، مواردی هستند که این روزها پاسخ به آنها در سایه تب فوتبال، مورد غفلت قرار گرفته است و به همین دلیل از این ورزش پرطرفدار، چهره ای را به تصویر کشیده که با جرأت می‌ توان گفت: “این فوتبال افتخار ندارد!” زیرا آسیب شناسی و ارزیابی متن و حواشی فوتبال باشگاهی در سطح حرفه‌ ای بزرگسالان کشور، بیانگر ناهنجاری‌های متعدد و مختلفی است که نه تنها با ارزش های دینی و اجتماعی ما تطبیق ندارد، بلکه گاهی مایه یأس و شرمساری است!

البته تردیدی وجود ندارد که جامعه ورزشی ایران یکی از پر افتخارترین و سالم ترین جوامع ورزشی در سطح دنیاست و لذا قصد نداریم همه عرصه های ورزشی کشور و یا حتی همه بخش های فوتبال را متصف به صفات مورد اشاره معرفی کنیم و یا بالعکس مدعی سلامت کامل سایر عرصه ها و رشته های ورزشی شویم، اما تردیدی وجود ندارد که به علت کم توجهی برخی از مسئولین و دست اندرکاران ذیربط، فوتبال فعلی ما در حال حاضر پر حاشیه ترین و مسئله سازترین بخش ورزشی کشور است.‏

برای اثبات این موضوع شایسته است مسائل مطرح در این زمینه در ابعاد مختلف ملی و فراملی مورد توجه و بررسی قرار گیرد تا روشن شود چرا برخی از سفیران فرهنگی کشور (ورزشکاران عرصه رقابت های ورزشی جهان) تا این حد محبوبیت خود در جامعه را خدشه‌ دار ساخته اند و چرا در باره فوتبال این گونه قضاوت می‌ شود؟ در این رابطه قبل از هر چیز توجه به این نکته ضروری است که اکثر ورزشکاران ما در رشته های مختلف ورزشی، همواره مورد علاقه و احترام مردم قرار داشته و از همین‌ رو در بسیاری از موارد، خواسته یا نا خواسته مسئولیت مهم الگوسازی رفتاری و اخلاقی در جامعه را نیز بر عهده دارند. علاوه بر این در عرصه رقابت های ورزشی بین المللی هم، این انتظار از آنان وجود دارد که ضمن تلاش برای کسب عنوان قهرمانی، فراموش نکنند که نقش سفیر فرهنگی ایران و اسلام را نیز بر دوش می‌ کشند و به یاد داشته باشند این نقش آفرینی مستلزم برخورداری از صفاتی است که می ‌تواند شرایط و شایستگی های لازم برای پذیرش این مسئولیت بزرگ را فراهم سازد و این در حالی است که متاسفانه برخی از ورزشکاران بویژه برخی از فوتبالیست ها و هواداران آنها و همچنین گروهی از تماشاگران مسابقات ورزشی کشور، از توجه به آن غفلت کرده ‌اند.‏برای درک بهتر این موضوع و به عنوان نمونه باید به رفتار برخی از ورزشکاران اشاره شود که گاهی با پنهان ‌سازی یا حتی ترک انجام تکالیف شرعی خود (مانند فریضه نماز یا امر به معروف و نهی از منکر) در خارج و حتی داخل کشور، به شکلی عمل می کنند که گویی از مسلمانی خود شرمنده اند و متقابلاً باید به رفتار آن فوتبالیست معروف و محبوب اروپایی اشاره شود که در پی کسب پیروزی، بی پروا و در برابر چشم همگان سر بر سجده شکر می ‌گذارد و در توجیه رفتار خویش در مصاحبه با خبرنگاران، با افتخار از رفتن به مسجد، خواندن نماز و مسلمانی خود سخن بر زبان می ‌راند.‏

در نمونه‌ای دیگر باید از آن بانوان ورزشکار ایرانی سخن گفت که با غیرت و حمیتی مثال زدنی، به هنگام مواجه شدن با خواسته داور مبنی بر عدم استفاده از حجاب در جریان مسابقات، حفظ اصول و ارزش های دینی و اجتماعی خود را بر شرکت در مسابقه ترجیح داده و از صحنه رقابت خارج می شوند.‏ نکته قابل تأمل دیگر این است که مگر قرار نیست ما الگو بودن را تمرین کنیم و به الگویی برای دیگران تبدیل شویم؟ پس علت تقلید کورکورانه برخی از فوتبالیست های ما از سبک و سیاق رفتاری و شکل ظاهری ورزشکاران خارجی چیست؟ چه چیزی سبب می شود که نقش تاریخی تمدن ایرانی در فرهنگ سازی و همچنین ارزش های غنی دینی و اجتماعی خود را فراموش کنیم در حالی که بیگانگان بر ترویج ضد‌ ارزش های خود اصرار دارند؟ آیا واقعاً تقلید رفتار اجتماعی بیگانگان می ‌تواند نقش مؤثری در ارتقای علمی و معرفتی و یا حتی تکنیکی ورزشکاران ما داشته باشد؟ آیا افکار عمومی جامعه، افتخاری بر این تقلید ساده لوحانه متصور است؟ این ورزش فقط یک بازی بچگانه است وقتی در جایگاه یک فوتبالیست مسلمان ایرانی، نقش و رسالت فرهنگی خودرا درک نکرده و باور نداریم، با اینکه می دانیم تاریخ همواره از منش و رفتار و اخلاق جوانمردانه، صادقانه و خالصانه ورزشکارانی مانند پوریای ولی یا جهان پهلوان تختی که در اوج قدرت، با فروتنی تمام در برابر مردم ظاهر می شدند، به نیکی یاد کرده است. پس چه می ‌شود که برخی از فوتبالیست های ما بلافاصله پس از کسب اندکی معروفیت و محبوبیت، وظایف خود نسبت به کشور و جامعه و رسالت ملی و دینی خود و اخلاق، رفتار و منش پهلوانی را فراموش می کنند؟‏

بدیهی است بازیکنان این فوتبال محبوبیت و مقبولیت خود را از دست خواهند داد وقتی غیرت و تعصب ملی را از یاد می‌ برند و مغرورانه و بدون توجه به وضعیت قشر مستضعفی که با حمایت آنها به چنین موقعیتی دست یافته اند، دستمزدهای آنچنانی طلب می کنند و برای خود زندگی های اسراف گونه، تجملاتی و پرهزینه را برمی ‌گزینند.‏ فوتبال ما افتخار ندارد وقتی در انتخاب بازیکنان واجد شرایط ایرانی، ضابطه و شایسته سالاری جای خود را به رابطه‌ ها و رانت ها می ‌دهد و متقابلاً به مدد پرداخت پول های کلان، تلاش می کنیم تا به جای تربیت و استفاده از توانمندی های جوانان ایرانی، با به کار گرفتن بازیکن خارجی برای خود پیروزی کسب کنیم.‏ فوتبال ما گرفتار بیماری است وقتی گفته می شود برخی فوتبالیست های ما حاضر می شوند در برابر دریافت پول از صاحبان قدرت و ثروت مطابق میل آنان بازی کنند و داوران ما حاضر می شوند با همین شیوه ناجوانمردانه حق را ناحق و ناحق را حق جلوه دهند! فوتبال ما همه ارزش های افتخارآفرین خود را از دست خواهد داد وقتی صاحبان ثروت و قدرت به خود اجازه می دهند بازیکنان را به مثابه یک کالای تجاری بین خود خرید و فروش کنند و مسئولین و دست اندرکاران آن صرفاً با نگاه مادی به بازیکنان خود می ‌نگرند و آنها را با معیار پول

قیمت گذاری می کنند.‏ فوتبال ما جذابیت خود را از دست می‌ دهد وقتی بازیکنان ما تلاش می کنند تا به جای همدلی و بازی تیمی، به هر شکل ممکن افتخار گل زدن و کسب موفقیت ها را به نام خود ثبت کنند یا هنگامی که یکدیگر را تخریب می کنند و در برخورد با داور یا سایر بازیکنان، اخلاق ورزشی را فراموش می‌ نمایند.‏ دیدن این ورزش، دیگر نمی تواند برای علاقه مندان آن یک تفریح سالم و برای تماشاگران آن یک اوقات فراغت سالم تلقی شود هنگامی که با ناسزاگویی و بداخلاقی های غیر ورزشی هواداران تیم ها توأم باشد و به تخریب اموال بیت المال منجر گردد و دیگر ورزشی سالم نیست وقتی شرط بندی در لایه های جسم و روحش لانه کرده باشد.‏

نگاه ما به فوتبال، یک نگاه جهان سومی خواهد بود وقتی صرفاً با نگاه ابزاری و سرگرمی به ورزش بنگریم و این نگاه در قیاس، بر اهمیت، ضرورت و جایگاه علم و دانش که متضمن رشد و پیشرفت جامعه و کشور است، برتری می یابد. بنا بر این باید به یاد داشته باشیم که تماشا کردن، ورزش نیست و راه انداختن مسابقات ورزشی و حضور تماشاگران در استادیوم ‌های ورزشی بیشتر جنبه سرگرمی و تفریحی دارد و لذا تداوم آن با وجود چنین مشکلاتی نه تنها می ‌تواند افتخارات ورزش فوتبال، بلکه دستاوردهای غرور آفرین کشور در سایر عرصه‌ های ورزشی را نیز تحت الشعاع قرار داده و مانع استفاده بهینه از ظرفیت های فراوان موجود در این زمینه گردد.‏

و کلام آخر اینکه نشاط و پویایی، فقط فوتبال نیست و لذا نباید به ‌گونه‌ ای عمل کنیم که عرصه علم و دانش و موقعیت و جایگاه دانشمندان و متخصصین کشور در سایه مسائل و موضوعاتی مانند ورزش فوتبال به حاشیه رانده شود، چرا که ارتقای سطح سلامت و شادی و نشاط جامعه از طریق ورزش، خود در جهت رشد و تعالی همه جانبه انسان ها و تامین سایر نیازهای مادی و معنوی انسان از جمله ظرفیت سازی برای کسب علم و دانش، هدف‌گذاری شده اند.‏

* کارشناس ارشد مدیریت‏

رسالت

برچسب‌ها : , ,