باید برداشت دولت از صندوق توسعه ملی «صفر» شود
شهروندان:
با وجود تدابیر محدودی که برای جداسازی بخشی از درآمد نفت از بودجه جاری دولتها اجرا شده، این تدابیر تاکنون موفق نبوده و دستکم در یک مورد به شکست کامل دچار شده است.
حساب ذخیره ارزی و اکنون صندوق توسعه ملی این دو تجربه برجسته را تشکیل میدهد. کارشناسان اقتصادی و رسانهها بخوبی به یاد دارند تجربه حساب ذخیره ارزی چگونه شکست خورد تا جایی که به تعطیلی کامل آن منجر شد.
اکنون نیز صندوق توسعه ملی با وجود قوانین سختگیرانهای که در اداره آن وجود دارد، کم و بیش در حال طی کردن همان راه است. با آن که هر گونه برداشت دولت و شرکتهای دولتی از این صندوق کاملا ممنوع شده بود، اما برداشتهای دولت قبل برای پرداخت عیدانه، تنخواه اجرای هدفمندی یارانهها و موارد دیگر راه دولت به این صندوق را باز کرد تا اکنون منتقدان از کارایی نداشتن این صندوق در اقتصاد ملی نالیده و بگویند از این صندوق هم چیزی دست سرمایهگذاری مولد و بخش خصوصی را نخواهد گرفت.
دکتر بهمن آرمان در گفتوگو با ما بر این باور است هنوز این مساله که نفت درآمد نیست، بلکه ثروت ملی است، در کشور جا نیفتاده است. وی همچنین دو تجربه تشکیل حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی در استفاده از درآمد نفت را بسیار ناموفق و حتی فاجعهبار توصیف میکند و معتقد است برای اجرای قوانین بازدارنده دولت از استفاده از درآمد نفت باید قوه قضاییه را به کمک طلبید.
- شما مدتی عضو هیات امنای حساب ذخیره ارزی بودید. این حساب به منظور جلوگیری از استفاده دولت از درآمدهای نفتی در درآمدهای جاری، نگهداری ارز کشور و تبدیل آن به داراییهای ذخیرهای و سرمایهای بیننسلی ایجاد شد، اما در نهایت این هدف محقق نشد. به نظر شما دلیل این تجربه ناموفق چه بود؟
بر پایه آن چیزی که در ماده یک قانون برنامه پنجساله سوم آمده بود، قرار بر این بود در صورتی که منابع درآمدی پیشبینی شده دولت از محل صادرات نفت محقق نشود، دولت حق دارد تا سقف ۵۰ درصد از منابع حساب ذخیره ارزی را برای مخارج خودش استفاده کند، اما با این که دولت اصلاحات در تامین منابع مالی مورد نیاز خود موفق بود و توانست حتی بیشتر از درآمدهای نفتی پیشبینی شده در بودجه عمومی کشور کسب درآمد کند، ولی طبق اطلاعاتی که وجود دارد باز هم دولت ۸۲ درصد از منابع مالی موجود در صندوق را برداشت کرد و فقط ۱۸ درصد را برای سرمایهگذاری به بخش خصوصی، شبهدولتی و تعاونی پرداخت.
این به آن معنا بود که عملا حساب ذخیره ارزی تبدیل به حیاط خلوت دولت شد. چنین رفتاری باعث شد منابع ارزی پروژههای بسیار مهمی که ما طی این مدت داشتیم، تامین نشود و عملا کشور از قطار توسعه باز بماند. در نهایت تا پایان شهریور ۸۶ ما توانستیم فقط ۹٫۷ میلیارد دلار از محل حساب ذخیره ارزی را به فعالیتهای مولد اقتصادی و سرمایهگذاری اختصاص دهیم و مابقی در اختیار دولت قرار گرفت.
در دولت نهم و دهم نیز این مساله تشدید شد و برداشت دولت از حساب ذخیره ارزی افزایش پیدا کرد تا این که حساب ذخیره ارزی به صندوق توسعه ملی تبدیل شد. ایده تبدیلکردن حساب ذخیره ارزی به صندوق از سوی طهماسب مظاهری، وزیر وقت اقتصاد مطرح شد و همان زمان وی به صورت دستنویس موافقت پنج وزیر را کسب کرد تا صندوقی به نام صندوق توسعه ایران تاسیس شود. البته اساسنامه اولیه این صندوق را من با کمک مظاهری تهیه کردم که در نهایت این صندوق به صندوق توسعه ملی تبدیل شد و در حال حاضر نیز مشغول فعالیت است. با این حال، متاسفانه عملکرد این صندوق نیز از حساب ذخیره ارزی به مراتب ضعیفتر است.
- شما به این نکته اشاره کردید که در زمان دولت اصلاحات درآمدهای پیشبینیشده دولت از محل صادرات نفت محقق شده بود، اما باز هم دولت با وجود این موضوع از موجودی صندوق ذخیره ارزی استفاده کرد. در آن زمان دولت چه توجیهی برای عملکرد خود داشت؟
دولت کسری بودجه داشت و تنها راهی که میتوانست کسری بودجه خود را جبران کند، تبدیل دلارهای نفتی به ریال و منظور کردن آنها در بودجه عمومی کشور بود. متاسفانه این رفتار بتدریج ابعاد لجامگسیختهای به خود گرفت و در نهایت زمینه وضع فعلی را فراهم کرد.
- در آن زمان شما عضو هیاتامنا بودید. وقتی این اتفاق افتاد آیا اعتراضی به این مساله نداشتید؟
البته من عضو حساب ذخیره ارزی نبودم، بلکه نماینده وزارت امور اقتصاد و دارایی در هیات امنای حساب ذخیره ارزی به شمار میرفتم. من علاوه بر این که اعتراض خود را بارها نسبت به این مساله اعلام کردم، بلکه با استفاده از رسانهها و وسایل ارتباط جمعی انتقادات خودم را نیز مطرح کردم. این موضوع حتی موجب کدورت وزیر وقت اقتصاد شد. با وجود این من همچنان نسبت به این مساله معترض بودم.
- صندوق توسعه ملی نیز در عمل تجربه ناموفقی بود و شاهد بودیم دولت قبلی به بهانههای مختلف ازجمله اجرای قانون هدفمندی یارانهها یا تامین عیدانه کارمندان و مواردی از این قبیل توانست از این صندوق پول برداشت کند. به نظر شما با توجه به تجربه حساب ذخیره ارزی چرا این صندوق نیز نتوانست در عمل به موفقیت دست یابد و آن طور که باید و شاید به اهداف خود برسد؟
در حقیقت با سیاستهایی که در دولتهای نهم و دهم در اقتصاد کشور دنبال میشد ، صندوق توسعه ملی نمیتوانست فعال باشد. البته صندوق توسعه ملی یک سال است فعال شده و طی این مدت طبق ادعایی که مسئولان صندوق دارند ولی هیچ وقت آن را به رسانههای عمومی منعکس نکردهاند و من به طریقی توانستهام به این ارقام دست یابم، تاکنون ۳٫۷ میلیارد دلار از طریق صندوق توسعه ملی برای توسعه پروژههای ملی و سرمایهگذاریها بویژه در بخش پتروشیمی گشایش اعتبار صورت گرفته است، اما در نظر داشته باشید واقعیاتی که در اقتصاد فیزیکی ایران با آن روبهرو هستیم، نشان میدهد چنین رقمی محقق نشده است.
این ارقام، مشابه ارقامی است که درباره سرمایهگذاریهای خارجی در کشور اعلام میشود، اما در نهایت میبینیم این موارد در زمره طرحهای مصوب قرار دارد و طرحهایی نیست که به سرمایهگذاریهای واقعی خارجی منجر شود. یک مقدار از مشکلات صندوق توسعه ملی نیز مشکل تحریمهاست. با توجه به این که بتازگی تحریمهای بانکهای ایرانی برداشته شده این امید وجود دارد که از ۲۰ میلیارد دلار طرحی که مصوب و ابلاغ شده است، بتوانیم حداکثر در شش ماهه نخست ۹۳ مقداری را به مرحله گشایش اعتبار برسانیم که اگر چنین اتفاقی در اقتصاد ایران روی دهد و آن صد میلیارد دلاری که برای جذب سرمایهگذاری خارجی در صنعت نفت پیشبینی شده تامین شود، به عنوان یک اقتصاددان میتوانم پیشبینی کنم رشد اقتصادی کشور در سال آینده حتی بیشتر از آن چیزی خواهد بود که مجلس تصویب کرده است. این به آن معناست که رشد اقتصادی از ۳ درصد میتواند به ۵ تا ۶ درصد افزایش یابد.
- تا چه اندازه احتمال میدهید این پیشبینی عملی شود؟
من مثل خیلی دیگر از کارشناسان به مذاکرات اواخر بهمن امسال با گروه ۱+۵ چشم دوختهام. اگر این مذاکرات موفقیتآمیز باشد و بتوانیم بتدریج تحریمها را برداریم، زمینه سرمایهگذاری در کشور را ایجاد کردهایم. تا زمانی که سایه تحریم بر اقتصاد ایران حاکم باشد ناچاریم قبول کنیم آش همین است و کاسه همین.
- پس تائید میکنید صندوق توسعه ملی نیز نتوانسته در اختصاص منابع به بانکها، اعطای تسهیلات برای سرمایهگذاری بخش خصوصی و اقتصاد کشورمان کارآمد باشد؟
صندوق توسعه ملی با عملکردی که دارد به عنوان یک فاجعه در اقتصاد ایران مطرح است و اگر تغییری اساسی در عملکرد این صندوق داده نشود، متاسفانه باید عنوان کنم آینده خوبی در انتظار مردم ایران نیست.
- ما دو تجربه ناموفق و چالشبرانگیز یعنی حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی داشتهایم. به نظر شما مدل درستی که دو هدف کاهش سهم دولت از درآمدهای نفتی در بودجه تا مرز صفر درصد و وادار کردن دولت به انضباط مالی و جلوگیری از دستاندازی دولت به درآمدهای نفتی را تامین کند، کدام است؟
اولا قرار بوده است از صندوق توسعه ملی برای هزینههای ریالی استفاده شود که خوشبختانه مجلس به این پیشنهاد رای نداد و آن را نپذیرفت. چنین موضوعی خود دستاورد بزرگی برای کشور تلقی میشود و باید از نمایندگان مجلس در این رابطه سپاسگزار بود، اما برای این که میزان برداشت دولت از این صندوق را به صفر برسانیم، با توجه به وظایفی که در صحن علنی مجلس مطرح شده و براساس آن میتوان از صندوق توسعه ملی برای تامین بخشی از منابع درآمدی دولت سود برده شود، ناچاریم مقداری از ذخیرههای این صندوق را برای هزینههای ریالی کشور استفاده کنیم. البته اگر مشکل انتشار اوراق مشارکت با سود بالاتر در کشور حل شود، هم نقدینگی موجود در کشور کنترل میشود و هم در نهایت نرخ تورم پایین میآید و سرعت اجرای پروژههای عمرانی بیشتر میشود.
- بسیاری از اقتصاددانان در کشورمان بر ضرورت جدایی اقتصاد ایران از درآمدهای نفتی تاکید دارند. نظر شما در این باره چیست؟
البته طرح این مطلب برای اقتصادی چون اقتصاد ایران که تلاش میکند به جرگه گروه ۲۰ بپیوندد، در زمره اقتصادهای نوظهور جهان محسوبمی شود و همان طور که رئیسجمهور کشورمان در سخنرانی خود در اجلاس داووس اشاره کرد، جزو ده کشور بزرگ اقتصادی جهان باشد، ایجاب میکند ایران سرمایهگذاریهای گستردهای داشته باشد. در این شرایط پول نفت باید از طریق افزایش سرمایهگذاریها و تامین منابع مالی سرمایهگذاریهای جدید بر سر سفره مردم آورده شود و تبدیل دلارهای نفتی به ریال و پرداخت یارانه به همه مردم به شکل یکسان نمیتواند مشکلگشای اقتصاد کشور باشد. استفاده از چنین روشهایی پاک کردن صورت مساله است و به این طریق پول نفت بر سر سفرههای مردم نیامده و نخواهد آمد.
- شما این نکته را عنوان کردید که برنامههای عمرانی دولت مستمر و مداوم نیست و هر دولتی به سلیقه خود برنامهریزیش را دنبال میکند و برنامههای دولت قبلی را به فراموشی میسپارد. در این زمینه چه روشی میتوان اتخاذ کرد که استفاده از پول نفت در برنامههای عمرانی از چرخش مدیریتها و دولتها خارج شود؟
چنین چیزی در کشورهای نفتخیز امکانپذیر نیست. در عین حال باید در نظر گرفت قدرتهای خارجی تمایلی ندارند در ایران شرایطی فراهم شود که پول نفت عمدتا صرف سرمایهگذاریها شود. آنها برای جلوگیری از سرمایهگذاریها در ایران و تبدیل دلارهای نفتی به ثروتهای ماندگار ابزار گوناگونی در اختیار دارند که در مواقع مختلف آنها را مورد استفاده قرار میدهند. با توجه به شرایط داخلی و بینالمللی، این که ما اصولا نفت را از اقتصاد ایران خارج کنیم وجود ندارد. چنین روشی در کشوری چون نروژ امکانپذیر است، اما در کشوری مانند ایران نمیشود. در نروژ صندوقی به نام صندوق سرمایهگذاری ملی وجود دارد که مشابه صندوق توسعه ملی ایران است و این صندوق تمام درآمد ناشی از صادرات نفت به نروژ را درون خود نگه میدارد. بر پایه آخرین اطلاعاتی که وجود دارد، موجودی این صندوق که صرف سرمایهگذاریها میشود در حال حاضر به بالای ۳۰۰ میلیارد دلار رسیده است. این در حالی است که نروژ مانند ایران کشوری نیست که دارای ذخایر نفت و گاز فراوان باشد.
- یکی از منابعی که برای جلوگیری از استفاده دولت از ذخایر نفتی مطرح میشود استفاده از مالیاتهاست، با این حال درآمدهای مالیاتی در کشور به حد کافی تحصیل نمیشود. به نظر شما دلیلش چیست؟
ایران دارای یک اقتصاد سنتی است و بخش عمده اقتصاد کشور در اقتصاد سایه قرار دارد. همچنین حساب و کتاب خیلیها در این رابطه مشخص نیست و آنها مالیات پرداخت نمیکنند. ما شاهد بودیم که بازار سنتی ایران درباره گرفتن مالیات بر ارزش افزوده که فقط مصرفکننده و نه فروشنده آن را میپرداخت، چه واکنشی نشان داد. آنها جبههگیریهای شدیدی کردند و در نهایت باعث شد اجرای این قانون که در همه کشورهای دنیا رواج دارد در ایران به عمل درنیاید. اگرچه دولت به دنبال اجرای این قانون است، اما از گسترش آن جلوگیری میشود.
- برخی عقیده دارند یکی از دلایل تحریمهای نفتی غرب علیه ایران به دلیل وابستگی ایران به اقتصاد نفتی بوده است. نظر شما در این باره چیست؟ اگر ایران منبع درآمدی بجز نفت داشت آیا باز هم این تحریمها بر اقتصاد ایران اثر میگذاشت؟
بدون شک در تحریمهایی که غرب علیه ایران وضع کرد، دو مساله را میتوان در اولویت قرار داد. غرب این گونه تحلیل کرد که منابع درآمدی و ارزی کشور ما از دو طریق فروش نفت و میعانات گازی و محصولات پتروشیمی تامین میشود و با تحریم این کالاها عملا اقتصاد ایران را از فعالیت عادی خودش بازداشت. بنابراین اگر ما اقتصادی داشتیم که توانمند بود و وابستگی به یک کالا نداشت، میتوانستیم خیلی راحتتر این تحریمها را پشتسر بگذاریم. البته خیلی از کشورهای غربی مایل نیستند ایران اقتصاد مستقلی داشته باشد و به همین دلیل به موج مصرفگرایی در ایران دامن میزنند و تلاش میکنند نسبت سرمایهگذاریها به تولید ناخالص داخلی را پایین نگه دارند و در نهایت ابزارهایی را تدوین کنند که در خدمت سوداگری بازار و اقتصاد زیرزمینی است.
- مدتهاست بسیاری از قوانین در مجلس و دستگاههای قانونگذاری کشور تصویب میشود و بر حذف درآمدهای نفتی از هزینههای اجرایی دولت تاکید دارد، اما در عمل شاهد هستیم دولت الزامی برای به اجرا درآوردن این قوانین نمیبیند و خود را مکلف به انجام آن نمیداند.
این را باید از قانونگذاران مجلس پرسید. همین موضوع باعث شده بسیاری از کارشناسان اقتصادی و حقوقی به مسائلی که در صحن مجلس مطرح میشود، توجه چندانی نداشته باشند و این گونه استدلال کنند که این قوانین فقط نوشتههایی روی کاغذ است که در نهایت مشکلی را از مشکلات کشور حل نمیکند و در بسیاری از موارد این قوانین اجرایی نمیشود.
- شما چه راهکاری برای حل این مساله پیشنهاد میکنید؟
من فکر میکنم باید قوه قضاییه کشورمان را وارد مقولهای کنیم که طی آن بتواند ضمانت اجرایی لازم را از دولت برای مصوبات خود در مجلس دریافت و دولت را به اجرای قوانین مقید کند.
- به نظر شما چرا مردم در برابر استفاده نابجا از درآمدهای نفتی که ثروت ملی آنها و نسلهای آینده به شمار میرود حساسیت به خرج نمیدهند؟
مردم همه تمایل دارند از یارانههای نقدی استفاده کنند. متاسفانه عدهای فقط جلوی چشمشان را میبینند و به دوردستها نگاه نمیکنند. از طرف دیگر درباره این مساله فرهنگسازی لازم صورت نگرفته است. اگر فرهنگسازی کافی انجام بگیرد و به مردم گفته شود مقدار هنگفتی از این درآمدها صرف بررسی بودجهای میشود که ضمانت اجرایی ندارد، طبیعتا مردم نسبت به این مساله واکنش نشان میدهند.
کتایون مافی
جامجم