حذف بودجه حمایت از کودکان کار و خیابان
شهروندان:
آنها همه جا هستند؛ در میدانها، چهارراهها، هرجا چراغقرمزی هست، لابهلای خودروها میچرخند، گل یا دستمال کاغذی و کبریت میفروشند. کودکان کار را حتی عابران ساکت و رهگذران بیتفاوت این شهر هم میشناسند اما در مجلس شورای اسلامی حال نمایندگانی هستند که میگویند: «کودک کار در کشور وجود ندارد.» آنها با استناد به همین یک جمله ساده، گفتهاند که امسال در بودجه مبلغی برای حمایت از کودکان کار و خیابان در نظر گرفته نشده است.
این حرفها اعتراض نهادهای مدنی حامی حقوق کودکان را برانگیخته، آنها میگویند: «نمایندگان مجلس حتما در این شهر زندگی نمیکنند که کودکان کار و خیابان را نمیبینند.»
سازمان آموزش و پرورش هرسال آمار کودکان بازمانده از تحصیل را اعلام میکند، همین چندی پیش آمارهایی غیررسمی درباره وجود ۳میلیون کودک بازمانده از تحصیل در ایران اعلام شد. وزارت آموزش و پرورش تعداد کودکان بازمانده از تحصیل را از این آمار غیررسمی پایینتر میداند اما این آمارها در عین حال نشان میدهد کودکان به جای اینکه سر کلاسهای درس باشند، جای دیگری هستند یا در خیابانها یا کارگاهها.
دیروز اما «فاطمه آلیا»، نماینده مجلس که اتفاقا عضو کمیسیون اجتماعی مجلس هم هست، حرفهای عجیبی زده، وی به خبرگزاری «ایلنا»، گفته: «پدیدهای به نام کودک کار به شکل رسمی و تایید شده در کشور ما وجود ندارد. به همین دلیل نیز آمارهای رسمی در این زمینه نیست. این پدیده در کشور ما بسیار محدود و مقطعی است؛ برای نمونه در برخی از روستاها کودکان در تابستان که به مدرسه نمیروند به والدین خود درکشاورزی کمک میکنند که نمیتوان از این مساله بهعنوان کودک کار اسم برد.»
او علاوه بر انکار وجود کودکان کار در ایران، در پاسخ به اینکه«چرا آمار رسمی در این زمینه گرفته نمیشود تا ابعاد و مختصات حقیقی پدیده کودک کار در کشور مشخص شود؟»، گفته است: «در کشور ما بهدلیل وجود بنیانهای قوی خانواده دغدغه گسترش این مساله وجود ندارد و این معضل بیشتر برای کشورهایی است که خانواده در آنها نقش خود را از دست داده یا خانواده تک والدی رواج دارد!»
کمی آنسوتر از ساختمان مجلس در میدان بهارستان، در انجمنهای حامی کودکان اما خبرهای دیگری هست. در ساختمانهای فرسوده یک یا ۲طبقه، مدیران انجمنهای حامی حقوق کودکان، که بیش از یک دهه است هر روز را با کودکان کار و خیابان میگذرانند، حرفهای دیگری میزنند، آنها از افزایش کودکان کار و خیابان به ویژه در ۴سال اخیر خبر میدهند.
دکتر «شیوا دولت آبادی»، رئیس هیأت مدیره انجمن حمایت از کودکان از اینکه افرادی تا این حد از وضع کودکان در ایران بیخبر هستند را عجیب میداند و میگوید: «به اتکای تجربه ۲۰ساله ما در عرصه حقوق کودک و تجربه بیش از ۱۳ کار مستقیم با کودکان در مناطق محروم، اگر لازم است میتوانیم برای اینکه نمایندگان مجلس هم بهتر از وضع کودکان با خبر باشند چند صد کودک کار را به آنها معرفی کنیم. در تهران حدود ۲۰ ان. جی. او در زمینه حمایت از کودکان و ازجمله کودکان کار فعال هستند، هرکدام از آنها هم میتوانند چند صد کودک کار دیگر را به مجلس معرفی کنند.»
به گفته دولتآبادی، «آمار دقیقی درباره تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد اما ما با مشاهده ریزش کودکان از تحصیل و مساله حاشیهنشینی که رو به کاهش نبوده، میتوانیم بگوییم که تعداد کودکان کار رو به کاهش نیست.»
وی از نگاه غیرواقعبینانه به کودکان کار انتقاد کرد و گفت: « بهتازگی عدهای هم میگویند کودکان کار عامل شیادی عدهای هستند، درباره این هم باید تعریف روشنی داشته باشیم. آیا کودکی که مجبور است برای گذران زندگی پدر و مادر و خانوادهاش کار کند، شیاد به حساب میآید یا باید تعریف دقیق علمی و اجتماعی از این کودکان را ارایه کنیم؟» خط کشیدن بر واقعیت کودکان کار آن هم توسط عضوی از کمیسیون اجتماعی مجلس و خبر او مبنی بر اینکه در بودجه دولت هیچ اعتباری برای حمایت از کودکان کار و خیابان اختصاص داده نشده، درحالی است که تنها در یک منطقه تهران یعنی منطقه ۱۲ چندین ان. جی. او حامی کودکان کار و خیابان فعال هستند که هرکدام بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ کودک را تحت پوشش قرار داده و به آنها آموزشهایی میدهند تا بیسواد نمانند.
آنچنان که دکتر«مهر آفرین فخاری»، مدیر مرکز خدمات رفاهی شهرداری منطقه ۱۲ میگوید، براساس اطلاعاتی که او از مراکز حمایت از کودکان کار فعال در این منطقه دارد، تعداد کودکان کار و خیابان رو به افزایش است. او میگوید: «افرادی که میگویند در ایران هیچ کودک کاری نداریم، آیا صدا و سیما را بهعنوان مجموعه نظام قبول دارند یا نه؟ برنامهای که در آن تهیه میشود هم مورد قبول نظام است؟ در۶ ماه جاری ۲برنامه تلویزیونی داشتیم به نام «همه بچههای من» و «آوای باران» که به همین موضوع کودکان کار و خیابان پرداختند، پس این ۲برنامه را چطور میخواهند تحلیل کنند؟ این برنامهها که در کشور دیگری ساخته نشده یا داستان تخیلی که نداشته است.»
او از اینکه عدهای با سرپوش گذاشتن بر مسائل اجتماعی آن را نادیده میگیرند، ادامه میدهد:« اگر بگوییم نیست یک آسیب یا مساله اجتماعی از بین نمیرود، نتیجه این میشود که وقتی کار از کار گذشته و به فاجعه رسید، مطرح میشود. در مسائل و آسیبهای اجتماعی بحث سیاهنمایی نیست، اگر واقعیت را بهطور ببینیم، همه مجبور میشوند آن را بپذیرند و برای آن کاری کنند، حتی آنهایی که خود را به خواب زدهاند.»
«در منطقه ۱۲ بیشترین تعداد انجمنهای حامی کودکان کار فعال هستند اما آمار دقیقی در این زمینه نداریم اما از تعداد کودکانی که در انجمنهای حامی کودکان کار و خیابان پذیرش میشوند، میفهمیم که بهطور آمار کودکان کار و خیابان نسبت به ۴سال پیش رو به افزایش است.
به نظر میرسد شرایط اقتصادی سالهای اخیر تعداد کودکان کار را افزایش داده. این کودکان الزاما بیسرپرست نیستند، بررسیهای ما نشان میدهد که خیلی از آنها خانواده دارند اما خانوادهای که برای امرار معاش به سختی افتاده و بچههای آنها مجبورند برای گذران امورات خانواده در کنار پدر و مادرشان کار کنند.»
حرفهای آلیا، منتقدان دیگری هم دارد، «لیلی ارشد»، عضو هیأت مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان با بیان اینکه «چطور ممکن است یک نفر در تهران رفت و آمد کند، نماینده مجلس هم باشد و در کمیسیون اجتماعی هم عضو باشد اما کودکان کار را ندیده باشد»، میگوید: «مگر اینکه ایشان از ساختمان مجلس بیرون نیایند، اگرنه یک آدم معمولی که در سطح شهر حرکت میکند در بیشتر میدانها و چهارراه کودکان کار را میبیند. ما کودکان کار را در سرمای زمستان میبینیم که گل نرگس میفروشند اما ایشان در صحبتشان گفتند ما کودک کار نداریم و تنها بچههایی تابستانها برای کمک به خانوادهشان در مزارع کار میکنند. انجمن حمایت از حقوق کودکان ازسال ۷۸ با دیدن کودکان کار و خیابان تصمیم گرفتند در این زمینه ورود پیدا کنند و کار کنند. حالا چطور ممکن است یک نفر بگوید ما موافق کار کودکان نیستیم و فرهنگ کار کودک در کشور ما وجود ندارد. مهم این نیست که با این پدیده موافقیم یا نه، مهم این است که این پدیده وجود دارد، حالا ایشان میگوید کودکار کار یک پدیده رسمی نیست، پدیدههای انسانی رسمی و غیررسمی نیست. ایشان قطعا کودکان را در کارگاهها ندیدند اما احتمالا اخبار را که خواندهاند.»
ارشد، با بیان اینکه «خود این بچهها، بودنشان یعنی رسمیت» در پاسخ «مهم نیست که ما رسمیت بدهیم به این کودکان مهم این است که کودکان وجود دارند و فرزندان سرزمین ما هستند و در شرایط دشوار و بحرانی زندگی میکنند و نیازمند دریافت حمایت اجتماعی هستند.»
ارشد که مددکار اجتماعی هم هست، به حادثهای که پیشتر برای کودکان کار رخ داده بود، اشاره میکند: «یکسال و نیم پیش بود که ۱۰ تا ۱۵ کودک که در کارگاه کفاشی، کفش چسب میزدند و به دلیل آلودگی چسبهای چینی، فلج شدند، اخباری هم منتشر شد. آیا واقعا نمایندهای که در کمیسیون اجتماعی هست، اخبار مربوط به کودکان را نمیخواند؟ آیا این کودکانی که ناگزیرند در کودکی کار کنند، زندگی و وجودشان در کشورها رسمیت ندارد؟ ازسال ۷۹ واژه « نانآوران کوچک خانواده» را به این بچهها دادیم. از زمانی که با خانوادههای آنها صحبت کردیم، خانوادههایی که بهدلیل فقر و اینکه از هیچ مهارتی برای اشتغال برخوردار نیستند و مهاجرت کردند کودکان را برای کار میفرستند.»
این فعال حقوق کودکان آمار کودکان بازمانده از تحصیل را مورداشاره قرار داد و ادامه داد: «وقتی مرکز پژوهشیهای مجلس اعلام میکند ۳میلیون کودک بازمانده از تحصیل داریم، اینها چهکار میکنند؟ آیا در خانه استراحت میکنند و به همین دلیل به مدرسه نمیروند؟ یا در سطح شهر کار میکنند؟ ما دعوت میکنیم از خانم آلیا که بیاید ان. جی. اوهای کار و خیابان را ببینند، میتوانیم دعوت کنیم از کودکان و خانوادههایشان در هر سالنی که خانم آلیا پیشبینی کنند، آنها بیایند و صحبتهایشان را بشنوند.»
شهروند