ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

زنان سرپرست خانوار توجه جدی می‌طلبند

شهروندان – سید حسن موسوی چلک*:
آمار و ارقام مربوط به مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که تعداد زنان سرپرست خانوار در سال 1385، بیش از یک میلیون و 600 هزار نفر بوده و این آمار در سرشماری 5 سال بعد یعنی سال، 1390، به بیش از دو میلیون و 550 هزار نفر افزایش داشته که به دلیل رشد بالای طلاق و تصادفات در جامعه، به طور حتم در سرشماری بعدی تعداد این زنان رو به افزایش خواهد بود.

حسن موسوی چلکاین درحالی است که در بسیاری از تریبون ها در مورد لزوم توانمند سازی این زنان بحث های گسترده‌ای می شود، در حالی که باید تعریف روشن و مشخصی در این ارتباط داشته باشیم و صرفا با دادن خانه، اشتغال و مستمری نمی‌توان در این زمینه ادعا کرد. از این رو توانمندسازی ابعاد و سطوح مختلفی دارد.

توانمندی اقتصادی تنها یک بحث است و جنبه‌های مادی، معنوی، فرهنگی و اجتماعی نیز دارد. چنانچه در جامعه به این ابعاد از توانمند سازی توجه کنیم، متوجه می‌شویم که به دلیل ویژگی‌های این دسته از زنان که عمدتا از تحصیلات پایینی برخوردار بوده و فاقد مهارت‌های اجتماعی و فرهنگی هستند، هنوز تا جایگاه واقعی و مورد نیاز در این زمینه فاصله زیادی وجود دارد؛ در قانون برنامه پنجم توسعه کشور نیز پیش‌بینی شده است که سازمان بهزیستی و کمیته امداد موظف هستند سالانه ۱۰ درصد از زنان سرپرست خانوار را توانمند و از چرخه حمایتی نهادهای دولتی خارج سازند.

چنانکه آیین‌نامه مرتبط با این ماده نیز با همکاری وزارت تعاون و رفاه اجتماعی تدوین شده است، اما در حوزه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در ابعاد مزبور که به آنها اشاره شد، هنوز جای خالی زیادی وجود دارد. متاسفانه دیدگاهی در میان زنان سرپرست خانوار وجود دارد که وقتی مستمری و حقوق ناچیزی دریافت می‌کنند، از ادامه فعالیت، تلاش برای رسیدن به استقلال، به کار بردن خلاقیت در زندگی برای امرار معاش و سایر فعالیت‌های مفید دیگر دست می‌کشند. در حالی‌که این زنان باید برای رسیدن به استقلال تلاش کرده و چشم‌به راه کمک‌های نهادها و دستگاه‌های وابسته نمانند.

در حالی که وابستگی آنها به حمایت‌ها، آنها را از پیشرفت محروم می‌سازد. مشکل دیگری که در جامعه به چشم می‌آید این است که نوع نگاه جامعه به این زنان بسیار منفی بوده و در مورد آنها دیدگاه‌های منفی بی‌شماری وجود دارد در حالی‌که لازم است با انجام اقدامات فرهنگی، این نوع نگاه منفی و انگ‌های اجتماعی در مورد آنها را به حداقل برسانیم تا این قبیل قضاوت‌های نادرست، اختلالی در روند پیشرفت آنها پدید نیاورد.

با تمام سفارشاتی که درمورد ضرورت خود کفایی و استقلال این زنان مطرح است اما نادیده نمی توان گرفت که مبالغ حمایتی مستقیم وغیرمستقیم دستگاه ها از این اقشار آسیب پذیر جامعه بسیار محدود بوده و این مبالغ کمتراز یک‌سوم حقوق کارمندان دولت است. در حالی که مشکلات بیمه ای، درمانی و دیگر مشکلات آنها نیازمند توجه و حمایت بیشتری است و نیازهای معیشتی آنها با مستمری های ناچیز فعلی بر طرف نخواهد شد. به همین دلیل لازم است با بررسی همه جانبه مشکلات آنها، بودجه مناسبی در این ارتباط تعریف شود.

*رئیس انجمن مددکاری ایران