ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

نسل با استعداد

شهروندان – مجتبی صفاخواه:
همین چند روز پیش بود که همراه دو نفر دیگر به دیدار یکی از بزرگان عرصه سیاست و فرهنگ رفتیم. بزرگی که برای تمام ما بیش از هر چیزی نقش استادی داشتند. برخلاف آنچه انتظار می رفت جلسه رسمی در همان دقایق اول به محفلی دوستانه تبدیل شد.

جواناننخستین نفر هم خود ایشان بودند که لب به گلایه گشودند به قول معروف درددل را آغاز کردند. از مشکلات فراوان گفتند و شرایط سخت. ما هم کم کم مشکلات مان را گفتیم. شده بودیم مانند برادران کوچک تری که از برادر بزرگ تر کمک می خواهند. کمی که گذشت ایشان حرف عجیبی زدند، گفتند که من واقعا نگران آینده هستم، نسل شما نسل خیلی تنبلی است و برای هیچ چیز تلاش نمی کند.

بعد هم ما را مثال زدند و گفتند که خودمان را ببینیم که مثلافعالان جوان سیاسی هستیم و بعد زندگی خود را تعریف کردند. آن شب بعد از جلسه که به حرف های ایشان فکر کردم، دیدم حرفش کاملادرست بوده. کاری که ما انجام می دهیم در مقایسه با کار های ایشان یا دیگر بزرگان قابل مقایسه نیست. بعد گفتم که شاید این نسل سیاست و اقتصاد را دوست ندارد و حق دارد زحمتی هم برای آن نکشد و فقط همین چند نفر که هستند باید باشند و… ولی بعد دیدم این مساله به مسائل سیاسی و اقتصادی محدود نمی شوند. در تمام فعالیت ها «تنبلی» فراوان است.

مثلا فعالیت های هنری فعالیت هایی هستند که این نسل به آن علاقه مند است اما کدام فرد در بین این نسل است که مثلابخواهد خواننده شود و به این خاطر تا آخر عمر کاری خود آب سرد نخورد؟ یا کدام بازیگری در این نسل پیدا می شود که برای بهتر اجرا کردن نقش، هفته ها رژیم غذایی بگیرد؟ یا کدام ورزشکاری وجود دارد که در این نسل بخواهد برخی خوشی های خود را فراموش کند. بیشتر که فکر کردم دیدم واقعا حق با آن برادر بزرگ تر است. نه فقط در مسائل سیاسی یا مسائل اقتصادی، بلکه در تمامی مسائل تنبلیم.

نسلی هستیم که فقط در رویاهایمان آینده برای خود متصور می شویم و وضعیت مان هر روز بد تر از روز قبل مان می شود. هر روز هم بیشتر از روز قبل به خود مطمئن می شویم و در مورد خود رویا پردازی می کنیم. مثلانگاهی بیندازیم به افرادی که به دنبال علم هستند در بین همنسلان مان. چند درصد از آنها به زبان های اصلی دنیا تسلط دارند؟ از میان آنهایی که با زبان های خارجی آشنایی دارند چند درصدشان برای علم آموزی به منابع اصلی روز مراجعه می کنند و حاضر هستند برای علم تمام زندگی خود را تعطیل کنند و بروند و بدون هیچ پولی در کشوری دیگر علم بیاموزند؟در بین همنسلان مان چند نفر را می شناسیم که بخواهند به افراد ثروتمند تبدیل شوند (البته نه توسط پول ارثی) و برای آن زحمت بکشند؟ چند نفر از آنها حاضر هستند چند سال از صبح زود تا نیمه شب مشغول سخت ترین کارهای ممکن شوند؟ چند نفر از آنها حاضرند وقتی فکری نو به ذهن شان می رسد به دنبال فکرشان بروند و زندگی شان را برای آن بگذارند؟به نظر می رسد باید این واقعیت را قبول کنیم که نسلی هستیم تنبل و بی عرضه و علاقه یی هم به تغییر خود نداریم.

هر چیز را حاضر و آماده می خواهیم. می نشینیم ساعت ها با خود خیال پردازی (و نه تفکر) می کنیم که مثلاآدم مهمی در سیاست شده ایم. یا آینده یی روشن در عرصه هنر برایمان وجود دارد یا فکر می کنیم اگر در میان جمعیت کسل و بی انگیزه دانشگاهی کمی علم مان بیشتر است دانشمندی بزرگ هستیم و قرار است جایزه های فراوانی به پایمان ریخته شود. منتظر پول باد آورده یی هستیم که زندگی مان را تغییر دهد.

هر وقت هم اتفاق های خوب برایمان نمی افتد ناامید می شویم و به گوشه یی پناه می بریم. شاید بتوان گفت اتفاقات ناگهانی که برای جوانان در دولت گذشته افتاد و به صورت غیرکارشناسانه جوانان به موقعیت هایی خاص دست یافتند یکی از عوامل چنین بینشی در بین جوانان شده است یا گفت بخشی از این رویداد به بی انگیزگی جوانان برمی گردد که در سال های اخیر افزایش پیدا کرده است، اما در هر حال نمی توان منکر این شد که نسل ما نسلی است تنبل و این تنبلی زمانی خود را بیشتر نشان می دهد که در کنار استعدادهای ما قرار می گیرد یعنی می توان گفت که ما نسلی هستیم که به همان اندازه که تنبلیم مستعد نیز هستیم و این به این معناست که با کمی تغییر در رفتار خود می توانیم آینده یی برای خود بسازیم حتی زیبا تر از آینده یی که در رویاهایمان می سازیم البته این را هم باید گفت که این سخنان به معنی سختی کشیدن و عدم استفاده از تکنولوژی که سبب آسان شدن کار ها شده است نیست بلکه مدیریت مناسب توانایی های شخصی هدف بحث بوده است.

برچسب‌ها : ,