همه در یک کشتی
شهروندان:
با اینکه در ایران دهها حزب رسمی ثبت شده داریم که هیئت مؤسس و دبیرکل و شناسنامه دارند اما در عمل شاید بتوان گفت کمتر حزب رسمی فراگیر با تعریفی که ما از حزب داریم وجود دارد. برخی هم معتقدند که اصلاً حزبی نداریم. حتی برخی عقیده دارند که حزب در ایران لازم نیست و احتیاجی نداریم که حزب داشته باشیم.
گروهی هم معتقدند حزب پدیدهای غربی است و فعالیتهای حزبی انسان را گرفتار تحجر و انجماد فکری و جزمیت محض میکند. اما با وجود تمامی این واقعیتها و با وجود سرنوشت حزب و احزاب در کشور یک سؤال بیجواب و البته شگفت در فضای سیاسی و اجتماعی ایران بیش از هر چیز بروز و نمود پیدا میکند و آن اینکه پس چرا عملکرد مسئولان و دولتمردان و ارباب قدرت بیش از هر نقطه دیگری در دنیا حزبی است؟به تغییرات وسیعی که پس از روی کارآمدن هر دولت صورت میگیرد نگاه کنید.
چنین تغییرات گسترده و وسیعی در کدام کشورها سابقه دارد؟ به موضعگیریهای افراد نگاه کنید. چقدر وجوه اشتراک در آن میبینید؟ حتی همین نگاه حزبی، در کشوری که اصولاً حزب فراگیر مسئول و پاسخگو با دفاتر منظم و اساسنامه مشخص و تعداد اعضای شناخته شده در میان آحاد جامعه وجود عینی و ملموس ندارد، در میان رسانهها، سایتها و فضای دانشگاهیمان وجود دارد. این نگاه جزمی و یکسویهنگر بازهم برخلاف رویه معمول در دمکراسیهای شناخته شده، حتی خاکستری هم نیست بلکه کاملاً سیاه و سفید است.
مایه تأسف آنجاست که گاه همین نگاه حزبی و جناحی حتی بدیهیترین اصول و ارزشها را نیز شامل میشود. حتی مشخصترین وجوه منافع ملی را نیز دربر میگیرد. همین نگاه، به قلب واژهها و توجیه رفتارها در مسلّمترین موضوعات و گفتمانها نیز میانجامد. دروغ در جایی میشود زشت و گناه و خیانت و ناپسند، و در جایی میشود مصلحت و نیّت خیر و پسندیده.
این نگاه حزبی و جناحی و جریانی آنهم در جایی که همه مدعی بیطرفی و عملکرد فراجناحی و تقوا و راست کرداری هستند بسی عجیبتر مینماید. و این رفتار، از رسانهها که معمولاً باید حافظ حقوق ملت و سخن مردم و منافع ملی باشند، از آن عجیبتر. رسانهای که تا به حال در برابر گرانی عمدتاً سکوت میکرده و وقتی دولت طرفدار او بر سر کار بوده غالباً نه با تورم کاری داشته و نه با گرانی و نه با بیکاری و نه با فساد کلان این و آن، به یکباره با تغییر دولت، پیدرپی به درشتنمایی کوچکترین معضلاتی از این دست میپردازد.
چنین نگاهی بسیار خطرآفرین است. به همین خاطر است که باید گفت حال اگر قرار است حزب داشته باشیم. «که کم هم نداریم»، درست و حسابی داشته باشیم آنهم با تمام مؤلفهها و معیارها و ابزار و لوازمش. حتی داشتن احزاب مخالف، در صورت وجود سازوکار درست و معمول و معقول به مراتب بهتر از آن است که تا دلتان بخواهد احزاب اسمی داشته باشیم ولی در عمل هیچکدام آنها را مسئول ندانیم و پاسخگو نبینیم و هر رئیس جمهور و مسئولی هم که میآید خود را فقط و فقط خدمتگزار مردم و فارغ از جناحها و جریانها و کاملاً بیطرف بخواند اما (در واقع)حزبی و جریانی و جناحی عمل کند و جریانهای مخالف او هم بدون در نظر گرفتن اینکه چه وظیفه و رسالتی در قبال مردم و کشور و نظام و منافع ملی و حتی چه وظایفی در قبال دولت مستقر در مقام نقد دارند، صرفاً بخاطر اینکه رئیس دولت با آنها و جریان آنها نیست تنها رسالت خود را کوبیدن و تخطئه او بدانند و کاری کنند که در کارهایش موفق نشود!
اگر محقق بیطرف و دانشمندی بخواهد از یکی از دانشگاههای معتبر جهان به تحقیقی در مورد رفتارشناسی سیاسی در جامعه ایران بپردازد از نتیجه تحقیقاتش شگفتزده خواهد شد. چرا که با جامعهای روبرو خواهد شد که ظاهراً حزبی نیست و عضویت رسمی حزبی نیز ندارد اما حداقل در هرم بالای سیاست و مدیریتش حزبی و بسیار جزمیتر و یکجانبهنگرانهتر از هر حزب و گروهی عمل و رفتار میکند. به گونهای که چه بسا حتی بساط عقل و علم و منطق و انصاف را نیز برمیچیند. در حالیکه در دمکراسیهای شناخته شده دنیا و در همان کشورهایی که احزاب قوی و شناخته شده و مخالف هم دارند وقتی پای منافع ملی به میان میآید اشتراک قابل توجهی به وجود میآید و همه در آن یک حرف بر زبان میآورند.
این روزها وقتی برخی سایتها و روزنامهها و تحلیلها را میخوانم که صرفاً به خاطر نگاه حزبی و جناحی و جریانی، به محکوم کردن دولت و گاه تمسخر آن میپردازند و با وجود همه اطلاعی که از اوضاع اقتصادی کشور و کمبودها و مشکلات و اولویتهای فعلی و سیاستهای اجرا شده در دولت قبلی و نتایج امروز همان سیاستها دارند بر طبل افزایش مطالبات اقتصادی و سیاسی میکوبند و نشانیهای غلط هم میدهند، با خودم میگویم آیا زمان آن نرسیده است که برای نجات از شرایط دشواری که در آن به سر میبریم قاعده بازی را رعایت کنیم و بیشتر به فکر منافع ملی باشیم؟
آیا نمیتوانیم وقتی به خلاف و دروغ و فساد و ظلم و رانت و رشوه و خشونت و بیاخلاقی و بیتقوایی میرسیم نگاه حزبی را به کناری نهیم؟ و آیا نمیتوانیم وقتی بحث دزدی از بیتالمال، سوء استفاده، حیف و میل و… پیش میآید از هر که و هر چه نگذریم و فقط فریاد سر ندهیم؟ نمیتوانیم همه با هم کمک کنیم تا بیکاری کم شود؟ تا تورم شرّش را از سر همه بردارد؟ تا تولید ملی رونق گیرد؟ نمیتوانیم یاد بگیریم که وقتی صحبت از مردم میکنیم با آنها صادق باشیم و فقط لقلقه زبانمان مردم، منافع ملی، کشور و نظام نباشد؟ آیا فراموش کردهایم که همه در یک کشتی نشستهایم؟ آیا فراموش کردهایم که هر مسئول دیگری هم امروز سر کار میآمد، لااقل بخش قابل توجهی از محصولاتی که درو میکرد، کاشته شدههای مسئولان دیروز بود؟
فتح ا… آملی (جوادی)
اطلاعات