عزم ملی برای تحقق اهداف طرح هدفمندی یارانهها
شهروندان:
طرح هدفمندی یارانهها که پیشتر از آن به عنوان جراحی بزرگ اقتصاد ایران نام برده شده بود، در مرحله نخست از سال 89 تا 92 با وجود پشتیبانی و همراهی همه بخشهای حاکمیتی و قوای سهگانه، به علت برخی مشکلات مدیریتی، تحریمها و کاهش شدید ارزش پول ملی دستکم به اهداف اصلی خود نرسید.
کاهش مصرف بیرویه حاملهای انرژی و برخی کالاهای اساسی، جلوگیری از قاچاق سوخت به کشورهای همسایه، کاهش واردات، جلوگیری از رانت خواری و تأمین حقوق اقشار آسیبپذیر جامعه که سهم بسیار کمتری از مصرف حاملها را به خود اختصاص میدهند، از اهداف اصلی این طرح ملی بود.
سه سال پس از اجرای طرح هدفمندی یارانهها، آنچه از مرحله نخست طرح به جای مانده، تکلیف دولت به پرداخت یارانه نقدی مساوی به ۷۷ میلیون و ۵۰۰ هزار ایرانی بدون توجه به سطوح درآمدی و هزینههای آنها است در حالی که اثرات تورمی این توزیع و تزریق نقدینگی بسیار بیشتر از تأثیرات مثبت آن بوده و دیگر اهداف طرح، تقریباً به فراموشی سپرده شده است.
بی شک در مرحله دوم طرح هدفمندی یارانهها، اگر با برنامهریزی مسئولان و همراهی مردم، اهداف اولیه طرح محقق نشود صرفاً پرداخت مبالغی به تمام یا بخشی از دهکهای جامعه مدنظر باشد، نمیتوان نتیجه دیگری برای این مرحله پیشبینی کرد.
در این مرحله وظیفه اصلی دولت و نیز سایر مجموعههای حاکمیتی، اجرای برنامهها و طرحهای کوتاه، میان و درازمدت برای کاهش مصرف بی رویه حاملهای انرژی، از یک سو واز سوی دیگر آموزش، ترغیب و تشویق مردم به مصرف هدفمند این حاملها و گسترش راههای کاهش مصرف فرآوردههای نفتی است و تجربه نشان داده بالا بردن قیمت حاملها به تنهایی مؤثر نخواهد بود.
اقناع افکار عمومی در جهت مشارکت با طرح هدفمندی یارانهها و ترغیب و تشویق بخشهایی از مردم که سطح درآمدی آنها متوسط به بالا بوده و قادرند بدون دریافت یارانه نقدی امرار معاش نمایند، نگرفتن یارانههای نقدی و اختصاص این منابع به علاوه درآمدهای دولت از محل اجرای مرحله دوم هدفمندی به طرحهای ملی و عامالمنفعه مانند تأمین دارو و درمان رایگان یا ارزان، خدمات بیمهای و اجتماعی و گسترش حمل و نقل عمومی مهمترین دستاورد طرح خواهد بود.
این اهداف محقق نخواهد شد مگر از طریق گسترش عزم ملی برای موفقیت طرح، ثبتنام نکردن غیر نیازمندان به دریافت یارانه نقدی، اقدامات فرهنگی از قبیل ارائه اطلاعات و آمار مقایسهای درخصوص میزان مصرف حاملهای انرژی در ایران و سایر نقاط جهان و بیان تفاوتهای فاحش آن و معرفی برنامههای اجرایی دولت برای گسترش خدمات رفاهی و بیمهای برای تمامی اقشار جامعه، ایجاد اشتغال و توسعه امکانات رفاهی عمومی در قبال انصراف مردم از دریافت یارانه نقدی.
این موضوع همچنین مستلزم اقدامات فرهنگی و اطلاعرسانی با استفاده از توان رسانههای دیداری و شنیداری، مکتوب و فضای مجازی است که گروههای مرجع اجتماعی و فرهنگی از جمله روحانیون، دانشگاهیان، هنرمندان، گروههای مردم نهاد، بسیج، فرهنگیان و مراکزی نظیر مساجد، اتحادیههای صنفی و کارگری، کشاورزی و… میتوانند از این طریق ضمن تأثیرگذاری بر اصلاح الگوی مصرف انرژی، مردم را به اعتماد به دولت برای صرف یارانههای نقدی در طرحهای ملی و زیربنایی ترغیب و تشویق نمایند.
برای بیان اهمیت ضرورت اجرای طرح هدفمندی یارانهها به صورت واقعی در ایران میتوان به گزارش صندوق بینالمللی پول استناد کرد که ایران را دومین کشور جهان از نظر پرداخت یارانه انرژی با رقم ۳۷ میلیارد دلار دانسته است.
مصرف سرانه انرژی در ایران به ازای هر نفر بیش از ۵ برابر مصرف سرانه کشوری مانند اندونزی با ۲۲۵ میلیون نفر جمعیت، ۲ برابر چین با یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر جمعیت و ۴ برابر کشور هند با یک میلیارد و ۱۲۲ میلیون نفر جمعیت است که با مقایسه شاخص شدت مصرف انرژی در ایران با بسیاری از کشورهای جهان، شاهد وضعیت ناهنجار بهرهبرداری انرژی هستیم.
متوسط مصرف سوخت خودروهای بنزینی در کشورمان حدود ۱۱ لیتر در روز است، در حالی که متوسط مصرف سوخت در کشورهای دیگر نظیر آلمان و ژاپن ۵/۲، در انگلیس ۵/۳، در فرانسه ۹/۱، در کانادا ۵/۶ و در کشور امریکا ۳/۷ لیتر در روز است. هر ۱۰ سال یک بار میزان مصرف سوخت در ایران ۲ برابر میشود اما این نرخ رشد در مقیاس جهانی یک تا ۲ درصد بیشتر نیست و میزان سوخت مصرفی جهان در حدود هر ۵۰ سال یک بار ۲ برابر میشود. یعنی ایران در مقایسه با میانگین جهانی ۴ تا ۵ برابر بیشتر سوخت مصرف میکند.
هم اکنون ۹ درصد سوخت جهان در ایران و توسط تنها یک درصد جمعیت جهان مصرف میشود و هر ساله بیش از ۳۸ درصد از بودجه سالانه دولت ایران به یارانه بنزین اختصاص مییابد. در حالی که در صورت مصرف استاندارد، ایران میتواند یکی از صادرکنندگان بنزین باشد. آنچه که در این مقطع به عنوان تکلیفی برای مسئولان کشور بویژه دولت یازدهم مطرح بوده و لازم است بخشهای مختلف مردم کشور نسبت به آن اقناع شده و در نتیجه همکاری و مشارکت آنها در اجرای طرح هدفمندی جلب گردد، مواردی است که بدانها اشاره میشود:
- ذخایر انرژی کشور سرمایه ملی هستند و با توجه به فرهنگ مصرف بی رویه حاملهای انرژی در ایران به نسبت استانداردهای جهانی باید برای اصلاح این الگو و اقناع ملی برای کاهش روند مصرف و تحقق اقتصاد مقاومتی گام برداشت.
- پرداخت یارانه نقدی صرفاً متوجه اقشار آسیبپذیر و نیازمند نه تنها برای جبران مازاد قیمت سوخت، بلکه اعطای یارانه به کسانی است که سهم کمتری از مصرف حاملهای انرژی دارند.
- تزریق نقدینگی به جامعه تحت عنوان یارانه نقدی بجز کارکردهای مقطعی و زودگذر نه تنها مشکل اساسی از مردم را برطرف نخواهد کرد بلکه با ایجاد تورم، به مشکلات اقتصادی کشور دامن خواهد زد. از طرفی مبلغ یارانههای نقدی در سالهای اخیر به جز ماههای ابتدایی، کم ارزش شده است.
- مصرف بهینه حاملهای انرژی مانع وابستگی کشور به خارج خواهد شد و ایجاد اشتغال و خارج نشدن سرمایههای ارزی و ریالی از کشور، حداقل دستاوردهای منطقیسازی مصرف سوخت است.
- جلوگیری از قاچاق لجام گسیخته سوخت به کشورهای همسایه به دلیل ارزانی حاملهای انرژی در ایران، به حفظ سرمایه ملی کمک خواهد کرد و از رانتخواری و ویژهخواری ناشی از تفاوت و چند نرخی بودن قیمت حاملهای انرژی جلوگیری میکند.
- بهینهسازی مصرف انرژی در واحدهای تولیدی، خدماتی و مسکونی و افزایش بهرهوری در کشور از وظایف اصلی دولت با همکاری مردم است.
- بهبود و گسترش حمل و نقل عمومی با اتکا به منابع حاصل از واقعی شدن قیمت حاملهای انرژی، گسترش و تأمین بیمههای اجتماعی، خدمات درمانی و رفاه جامعه با استفاده از منابع درآمدی دولت از واقعی کردن نرخ حامل محقق میشود.
- تحقق عدالت و حمایت از اقشار ضعیف جامعه، مستلزم اختصاص یارانههای نقدی به خانوارها و افرادی است که از سطوح درآمدی پایین جامعه بوده و دولت وظیفه دارد آنها را تحت پوشش قرار دهد.
علی خزایی
ایران