گردشگری ورزشی یک فرصت، یک رویا
شهروندان:
بیشک سفر به ریودوژانیرو در اواخر سال۲۰۱۳ برای «نادیا پانیس» گردشگر آرژانتینی سفری تکرارنشدنی بود. او درحالی وارد فرودگاه ریو شد که مسئولین برزیلی در انتظار ۶میلیون اُمین گردشگر سال۲۰۱۳ برزیل بودند. در فرودگاه از او استقبال ویژهای شد و مسئولان برزیلی اقامتگاه رایگان به همراه کمک هزینهای برای گردش به او هدیه کردند.
فیلاویو دنیو، مدیر موسسه میزبانی فستیوالهای برزیل در مراسمی که به همین منظور برگزار شد از ثبت رکورد بزرگتری در سال آینده خبر داد، وعده داد تا پایان سال۲۰۱۷ تعداد گردشگرانی که از برزیل بازدید میکنند به دهمیلیون نفر برسد. هرچند اقتصاد شکوفای برزیل در کنار جاذبههای طبیعی، این کشور را مستعد حضور گردشگران خارجی کرده است اما بیشک مهمترین دلیل افزایش ۵درصدی حضور گردشگران خارجی در این کشور برگزاری جامجهانی ۲۰۱۴ برزیل است.
کافی است نگاهی به تبلیغات نوروزی آژانسهای مسافرتی بیندازید تا با حجم عظیمی از تورهای گردشگری برزیل در ایام جامجهانی یا قبل و بعد از آن روبهرو شوید. اخبار و هیجان روزافزون جامجهانی فوتبال در کنار موج عظیم تبلیغات، سفر به برزیل را به یکی از گزینههای اصلی گردشگران ایرانی(و خارجی) تبدیل کرده است. حضور ۶۰۰هزار تماشاگر خارجی بازیهای جامجهانی فوتبال در کمتر از یکماه در ۱۲شهر مختلف برزیل علاوهبر ورود ۳میلیارد دلار ارز خارجی تاثیر مستقیمی بر صنعت گردشگری برزیل دارد.
درآمد برزیلیها از اسکان و جابهجایی این تعداد مسافر بین شهرهای برگزارکننده جامجهانی چیزی حدود ۸میلیارد دلار به شکل مستقیم خواهد بود. این درآمد تنها گوشهای از سود برزیلیهاست که شامل درآمد خریدهای گردشگران و یا درآمدهای حاصل از رونق بازار و نوسازی و بهبود وضع زیرساختهای گردشگری میشود. آنچنان که پیشبینی میشود برگزاری مسابقات جامجهانی فوتبال یکدرصد به رشد تولید ناخالص داخلی برزیل اضافه میکند که برای اقتصادی به عظمت اقتصاد برزیل یک جهش بزرگ محسوب میشود. اما برزیل تنها کشوری نیست که نگاهی جدی به گردشگری ورزشی دارد.
قطریها که میزبان جامجهانی فوتبال ۲۰۲۲ خواهند بود از همین امروز تلاشهای جدی خود برای جذب گردشگران خارجی را شروع کردهاند. آنها ساخت یک جزیره تفریحی در ساحل شهر دوحه را در دستور کار دارند که چیزی حدود ۵.۵میلیارد دلار برای آنها هزینه خواهد داشت. این جزیره که از هم اکنون «المها» نامگذاری شده شامل ویلاهای مجلل و درجهیک، پارک آبی و ۵هتل بزرگ است که ظرفیت اسکان همزمان ۲۵هزار نفر را خواهند داشت. قرار است یکی از استودیومهای میزبان جامجهانی نیز در این جزیره ساخته شود. قطریها که هم اکنون در رده سیوهفتم کشورهای جهان از نظر جذب گردشگر قرار دارند مصمم هستند که طبق برنامهای۱۰ساله و به مدد برگزاری بازیهای جامجهانی به قطب اول جذب گردشگر در منطقه خلیجفارس تبدیل شوند.
احداث دهها هتل و حداقل ۳فرودگاه بینالمللی از برنامههای دولت قطر برای سالهای آینده است. تجربه کشورهایی که میزبانی مسابقات ورزشی مهم از جامجهانی تا المپیک را به دست آوردهاند نشان میدهد که گردشگری ورزشی یکی از بهترین فرصتها برای جهش در صنعت گردشگری هرکشور است. در چنین شرایطی مسئولین فدراسیون فوتبال ایران نیز تلاشهایی را برای به دست آوردن میزبانی مسابقات جامملتهای آسیا در سال۲۰۱۹ آغاز کردهاند.
اگرچه احتمال سپردن میزبانی این مسابقات با امکانات فعلی ایران از احتمال قهرمانیمان در جامجهانی برزیل کمتر است اما میزبانی مسابقات بزرگ تنها راه جذب گردشگر ورزشی نیست. در همان روزهایی که برزیلیها ورود ۶میلیون گردشگر به کشور خود را جشن میگرفتند، موزه باشگاه بارسلونا پذیرای ۲۵میلیون بازدیدکننده خود بود. بازدیدکننده خوششانسی که همراه ۲فرزندش به این موزه ۳۰ساله آمده بود شانس این را پیدا کرد که ضمن بازدید کامل از مجموعه بارسلونا هدایای مخصوص این باشگاه را با خود به خانه ببرد. موزه باشگاه بارسلونا گنجینهای عظیم از انواع و اقسام جامها و لوازمی است که هویت باشگاه بارسلونا را میسازند.
از ۴کاپ قهرمانی، لیگ قهرمانان اروپا تا کفشهایی که توپ زیر پای رونالد کومان در فینال ۱۹۹۲ اروپا را به تور دروازه حریف چسابد، از لباس دیهگو مارادونا با امضای خودش تا توپی که ۵۰سال قبل زیر پای بازیکنان بارسلونا حرکت کرده در کنار ۵۰ و چند کاپ قهرمانی دیگر و تالار مشاهیر باشگاه بارسلونا میتوانند هر گردشگر علاقهمند به این تیم فوتبال را به بارسلون بکشانند. تقریبا تمامی تیمهای مشهور و صاحب سبک جهان، از منچستریونایتد در انگلستان تا آژاکس در هلند و بایرنمونیخ در آلمان سالانه درآمد بالایی از موزههای خود دارند و هرسال نیز به گنجینههای موزه خود اضافه میکنند.
در این میان حتی کشورهایی که صاحب تیمهای ریشهدار نیستند سعی میکنند قسمتی از این سود سرشار را به حساب خود بریزند. برای مثال، دولت راسالخیمه پروژه ساخت جزیره رئالمادرید را از ۲سال قبل کلید زده است. این جزیره که شامل یک منطقه مسکونی و تجاری همراه با شهربازی، یک هتل ۵ستاره با ۴۵۰ اتاق، بیش از ۴۰۰آپارتمان، ۶۰ویلای ساحلی، تفرجگاه ساحلی، قایقهای تفریحی، یک استودیوم فوتبال دههزارنفره و موزه خواهد بود، جزیره رئالمادرید نام دارد و از مهمترین مراکز تفریحی امارت در سالهای آینده خواهد بود. اگرچه کشور ما فاصله زیادی با میزبانی مسابقات معتبر ورزشی دارد اما برپایی موزه برای باشگاههای ورزشیمان چندان دور از انتظار نیست.
تصور کنید باشگاهی مثل استقلال یا پرسپولیس تهران جامهای قهرمانیشان را از ساختمانهای اداریشان بیرون بیاورند و درکنار همه چیزهایی که به تاریخ این ۲باشگاه گره خوردهاند در مکانی مناسب مستقر کنند. بیشک تعداد هوادارانی که مشتاق میشوند در سفر به تهران از چنین موزهای بازدید کنند، کم نخواهد بود. موزهای را تصور کنید که در گوشهای از آن بتوانید کفشهای وطنخواه و معینی را که بازی یک صفر باخته فینال ۱۹۷۰ آسیا را در ۵دقیقه پایانی به پیروزی ۲بریک تبدیل کردند (و اولین قهرمانی آسیا را برای یک باشگاه ایرانی به ارمغان آوردند) ببینید و در قسمتی دیگر تالار افتخارات بازیکنان باشگاه را، یا در بازدید از شهر انزلی سری به موزه تیم فوتبال ملوان انزلی بزنید یا نگاهی به موزه تیمهای پرافتخار و ریشهدار دیگر ایران بیندازید.
اما بهراستی چرا این فرصت ارزشمند از صنعت گردشگری ایران و باشگاههای فوتبالش گرفته شده است؟ پاسخ این پرسش را باید در فرهنگ حاکم بر مدیریت ورزش ایران جستوجو کرد. در شرایطی که هرسال خبر انحلال یا انتقال تیمهای ریشهدار ایرانی به گوش میرسد انتظار تاسیس موزه این باشگاهها بیش از پیش سخت بهنظر میرسد.
تیمهایی مثل همایتهران، نساجی مازندران، عقاب تهران، پاس تهران، سپیدرود رشت و دهها باشگاه ورزشی دیگر که بیش از نیمقرن از تاسیسشان میگذرد، امروز یا از بین رفتهاند یا با انتقال اجباری به استانهای دیگر هویتشان را از دست دادهاند و تنها نامی بزرگ برایشان باقی مانده است. از دیگر سو، تیمهای فعال در لیگ برتر نیز به شکلی تاسفآور فاقد مدیریت منسجم و هدفدار هستند.
اغلب جوایز و افتخارات این باشگاهها وسیله تزیین اتاق مدیریت آنهاست یا حتی در مواردی زینت بخش منزل مربیان و بازیکنان یا اگر هم اتاقی به آنها اختصاص داده شده باشد نهتنها تبلیغی برای تشویق تماشاگران برای بازدید از آن انجام نمیشود بلکه عملا امکان چنین کاری نیز وجود نخواهد داشت. در پایان بیایید فرض کنیم که شهری در جهان سابقه و پتانسیلی مانند شهر جویبار در ورزش کشتی داشت. مشخص است که تصور امکانات تفریحی و موزهها و مراکز مرتبط با کشتی در این شهر فرضی آه از نهاد هرکسی بلند میکند. اما حالا وقت آه کشیدن نیست، باید به فکر چاره بود، فردا دیر است.
محمد مساعد
شهروند