در ضرورت بازگشت به «رسالت حرفهای»…
شهروندان:
آیا رسانههای ایران آنچنان که میتوانند، در عمل هم در فضای عمومی جامعهشان تاثیرگذارند؟ آیا رسانهها، اعتماد عمومی مخاطب را به عنوان بزرگترین سرمایه، با خود همراه دارند؟ آیا رسانهها توانستهاند در جلوگیری از بحرانهای اجتماعی، نقش تاریخی خود را به خوبی ایفا کنند؟
وقتی اتفاق ناهنجاری میافتد، اگر رسانهها با این توجیه که کار ما «بازتاب» است، آن ناهنجاری را مرتب بازتاب دهند و بازتولید کنند، اتفاقی که میتوانسته در جامعه مذموم و ناپسند باشد میتواند به دلیل تکرر در رسانه به یک امر عادی و هنجار تبدیل شود
روزنامهنگارها از زمانی که الفبای روزنامهنگاری را میآموزند، میدانند که کار آنها در سپهر رسانهیی، نوعی برجستهسازی یا اولویت را در فضای عمومی جامعه به وجود میآورد و آنان با درک جایگاه و مسوولیتهای اجتماعی خود، میتوانند هم بر جامعه و هم بر مردمی که برای آنها مینویسند، تاثیرگذار باشند؛ برای همین هم هست که هر روزنامهنگاری «رسالت کاری» دارد و باری به هر جهت کار نمیکند؛ او میداند که کارش، هم تعیین میکند که دولتها و مردمانشان چطور بیندیشند و عمل کنند و هم اینکه جهتهای کلی جامعه، در بیشتر موارد، حاصل فعالیت آنها به عنوان وجدانهای بیدار افکار عمومی است.
در واقع آنها میدانند که کار آنها و رسانههایشان، منجر به اولویتدهی به سوژهها و رویدادها میشود و همین اولویتدهی به سوژهها هم، همزمان هم در رفتار مخاطب و هم در رفتار حاکمیت و دولت، تحولی بنیادین را سبب میشود. از همین رو هم بیجهت نیست که رسانههای جمعی و نقش آن در تحولات اجتماعی و جوامع بشری، به خصوص در حال حاضر آنقدر برجسته شده است که دانشمندان ناگزیر قرن بیست و یکم را «عصر اطلاعات و ارتباطات» نامیدهاند اما سوال اینجاست که به واقع تا چه میزان رسانهها و اصحاب آن، به این نقش و جایگاه خود باور داشته و در راستای آن حرکت میکنند؟
آیا رسانههای ایران آنچنان که میتوانند، در عمل هم در فضای عمومی جامعهشان تاثیرگذارند؟ آیا رسانهها، اعتماد عمومی مخاطب را به عنوان بزرگترین سرمایه، با خود همراه دارند؟ آیا رسانهها توانستهاند در جلوگیری از بحرانهای اجتماعی، نقش تاریخی خود را به خوبی ایفا کنند؟ و مهمتر از همه اینها آیا رسانههای ایران، اساسا از ظرفیتهای خود در تاثیرگذاری بر جریانهای اجتماعی واقفند یا آنها هم به روزمرّگی افتاده و تنها روزها را پشت هم میگذرانند؟
موضوع بخشش مادر عبدالله حسینزاده از قصاص قاتل فرزند خود را اگر در کنار توقف اجرای حکم اعدام «ریحانه» و نقشی که رسانهها و برخی اصحاب آن در جلوگیری از اجرای این حکم اعدام داشتند، بار دیگر اذهان را متوجه نقشی که رسانهها در برخی جریانهای اجتماعی میتوانند داشته باشند و عملکرد آنها حتی به نجات جان انسانها هم ختم شوند، کرد؛ نقشی که در سالهای اخیر بسیار کمرنگ شده و عملا به حاشیه رفته است.
رسانههای ایران حتی با همین تیراژ محدود هم میتوانند در کنار بهرهگیری از ظرفیت رسانههای جدیدی چون شبکههای اجتماعی، دست به کارهای بزرگی بزنند، بزرگ که نه، حداقل دست به کاری بزنند که از کارکرد و وظیفه حرفهیی آنها برمیآید، اگر البته «رسالت کاری» داشته باشند و روزنامهنگارانش «بخواهند…»
پژمان موسوی
اعتماد