تهران روح ندارد
شهروندان:
در شرایطی که ساختوساز مسکن در کلانشهر تهران به یکی از سوددهترین مشاغل اقتصادی مبدل شده و مسوولان دولتی، تامین مسکن مردم را یکی از دغدغههای بزرگ خود میدانند اما همین روال ساختوساز نیز با انتقادات و مسائل مختلفی درگیر است.
روز چهارشنبه گذشته روز معمار و شیخ بهایی بود و این امر بهانهیی شد تا دستاندرکاران بخش ساختوساز علمی یعنی معماران ناگفتههای خود از این بازار را بر زبان برانند و از روزگاری بگویند که فرهنگ غربی جایگزین فرهنگ اصیل ایرانی در ساخت شهرها و ساختمانها شده است.
طی سالهای اخیر که ساختوساز ملک در تهران روند رو به رشدی را در پیش گرفته است شاهد ازدیاد کپیبرداری از ساخت نماهای رومی در تهران هستیم؛ امری که موجب شده تا دیگر تهران به دلیل خرابی نماهای قدیمی و سنتی خود روح سنتی و شادابی خود را از دست بدهد.
این همان امری است که مورد انتقاد معماران ایرانی به روال ساختوساز در ایران یعنی ساخت این نماهای رومی و اروپایی قرار گرفته؛ امری که حتی در میان اعضای شورای شهر تهران نیز رسوخ کرده و انتقاد این مسوولان دولتی را نیز به همراه داشته است که موجب شد تا برخی از مسوولان حتی خواهان تجدیدنظر در سیاستهای کلان تهران شوند و البته این به آن معنی نیست که بخواهیم بگوییم کاری نشده ولی همه اموری که انجام شده نتوانسته به زندگی شهروندان عطر و بوی زندگی و طراوت بدهد که به این جهت باید روی آن کار کرد.
در اکثر بناهای قدیمی تفکری وجود داشته که این امر حتی در ساخته کارخانهها و حتی قصرهای قدیمی هم به چشم میآید .یعنی برای معمار قدیمی مهم نبود که خانه میسازد یا کاخ یا یک کارحانه یا مسجد، در نهایت وی برای ساخت هر بنایی یک تفکر قوی داشت؛ امری که امروز در بناهای ایرانی دیده نمیشود.
نگاه معمارانه و زیباییشناسی جزو مغفول مانده شهرسازی امروز ایران است که باید به آن توجه شود و امیدوارم این حرکتها به کیفیت زندگی این مرز و بوم منجر شود. در شرایطی که تحت تاثیر بحرانهای گوناگون، وجوه کیفی شهر و معماری، متاثر از حاکمیت نگرشهای کمی مورد غفلت است، نیازمند اعتقادی راسخ و عزمی فراگیر در میان فعالان این حوزه، اعم از سیاستگذاران، آموزگاران و حرفهمندان هستیم.
معماری و شهر به عنوان آینه تمامنمای فرهنگ مردمان یک سرزمین در هر دوره تاریخی ترجمان فضایی و کالبدی ارزشها، منشها، روشها و خواستههای آنان بوده و خود زمینهساز پاسخگویی به نیازهای مادی و رشد و شکوفایی ویژگیهای معنوی آنان است. در این عرصه، آرا و اندیشههای نخبگان جامعه حرفهیی از آنجا که صورتی متعین در عالم واقع پیدا کرده و در معرض تجربه و مشاهده دیگران قرار میگیرد، در تعیین مسیر معماری معاصر ایران نقشی بسزا داشته و خود متضمن رسالت عظیمی است.
در قدیم معماران حتی برای ساخت یک دیوار هم دلیل داشتند ولی در حال حاضر با بناهایی برخورد میکنیم که اصلا معلوم نیست علت ساخت برخی دیوارها چه بوده است؟ امروزه ساختمانها از نبود جزییات رنج میبرند به این جهت باید بازآفرینی در جزییات شود. حلقه مفقوده در ساختمانهای ایرانی زیباییشناسی است. متاسفانه عدم وجود نگاه زیباییشناسی به معماری روح این شهر را آزرده است بنابراین باید گفتوگو و تعامل پیگیری شود؛ امری که موجب شده آشفتگی معماری در ایران بیداد کند.
آشفتگی معماری در تهران باعث شده تعدادی از ساختوسازها به سبک رومی باشد و عدهیی هم به صورت بساز بفروش وارد شدهاند. متاسفانه جامعه معماری ایران از گفتن چالشها محروم است. با این حال اگر بخواهیم در مورد واقعیتهای معماری تهران صحبت کنیم، باید بگویم که از نمای کلی شهر تهران میتوان حس کرد که کشوری که قرنهای متمادی یکی از تاثیرگذارترین جوامع در حوزه معماری بود، امروز به جایی رسیده است که وضعیت معماری آن نگران کننده است.
از شمال تهران تا نقاط میانی و پایینی شهر تهران نماهای رومی و عجیب و غریب و صرفا به خاطر جاهطلبی و تمایلات شخصی گروهی بساز و بفروش دیده میشود و اتفاقا هیچ مقاومتی نیز در زمینه جلوگیری از این موضوع صورت نمیگیرد. تهران در حال تبدیل شدن به جولانگاه معماری رومی است و اگر فکری به حال آن نشود، به سرعت چهره شهر تهران از بین خواهد رفت و اینکه چه میراثی به آیندگان خواهیم داد، مشخص نیست.
متاسفانه یکی از چالشهای مهم معماری در ایران این است که خانه در ایران ابتدا به مسکن و سپس به کالا برای تجارت تبدیل میشود. در حال حاضر معماری ایران بدون فکر و اندیشه است، بازار ساخت و ساخت کشور در دست سه گروه غیرمتخصص یعنی متخصصان پزشک، بازاریها و مشاوران املاک است. وضعیت پایتخت در حوزه معماری نگرانکننده بوده و نماهای آن رومی و عجیب و غریب است. واقعیت آن است که در حوزه ساختوسازها جاهطلبی و تمایلات شخصی کارفرمایان و بساز و بفروشها دیده میشود.
اعتماد