ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
مخاطرات تندروها در گفت گو با حجت الاسلام دعاگو امام جمعه شمیرانات:

دولت غرض ورزی‌ها را افشا کند

​شهروندان:
یکی از اتفاق‌های نادری که بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در فضای سیاسی رخ داد، انتقاد از دولتی بود که هنوز تشکیل نشده بود. این انتقادها پیش از مراسم تنفیذ و تحلیف آغاز شد و بعد از روی کار آمدن دولت نیز هر روز با قوت بیشتری ادامه می دهد.

دعاگوانتقادهایی که به نظر می‌رسد گاهی اوقات برخاسته از مواضع سیاسی و جناحی است اما این افراد معتقدند اظهاراتشان «نقد» است و واکنش به اظهاراتشان را با سخنان آقای روحانی مبنی بر «نقد پذیری» دولت مغایر می‌دانند. سوال هایمان در این باره را با حجت الاسلام «محسن دعاگو» امام جمعه شمیرانات که چهارشنبه گذشته مهمان روزنامه بود در میان گذاشتیم که مشروح آن را در زیر می خوانید.

  • مرز بین «نقد» و «غرض ورزی» به نام نقد کجاست؟

نقد در حقیقت پرداخت درست به واقعیت هاست؛ پرداختن به آن چه واقعاً هست. دیدن زیبایی‌ها و زشتی‌ها، خوبی‌ها و بدی‌ها، قوت‌ها و ضعف‌ها در کنار هم است. اساساً کسانی که به مسائل به طور مطلق خوشبین یا بدبین هستند در موضع نقد قرار ندارند.

کسانی که چه هنگام دفاع و چه هنگام مخالفت مطلق‌گرایی می‌کنند، نقاد نیستند و نباید عنوان مقدس نقادی را به آن‌ها نسبت داد. کسانی که قبل از آغاز کار دولت به نقادی پرداختند مغرض‌هایی هستند که جمهوری اسلامی باید از نقش آفرینی آن‌ها فاصله بگیرد.

نقد یا نقد «اندیشه» است یا «عملکرد»؛ کسانی که قبل از آغاز کار دولت وارد نقد شدند نه با سیاست‌ها نه با راهبردها و نه با روش‌های آن آشنا نبودند و بیشتر اعمال غرض جناحی و گروهی نسبت به دولت اسلامی داشتند. باید منتقدین را از مغرضین جدا کنیم. نباید برای مغرض، زمینه و فرصت غرض ورزی ایجاد کرد. با غرض‌ورزی‌ها باید مقابله و از انتقادها استفاده کرد.

واقع‌بینی و انصاف‌گرایی دو شاخصه اصلی نقد هستند و وقتی این شاخصه‌ها نباشد، نقد صورت نمی‌گیرد. هدف نقد واقعی، تقویت دولت است اما هدف افرادی که به خاطر مواضع جناح سیاسی شان دولت را نقد می‌کنند، تضعیف دولت به منظور کسب قدرت است.

من تقابل سیاسی با دولت آقای روحانی را دعوای قدرت می‌دانم. اگر کسی حرفی منطقی دارد باید با استدلال عاقلانه و دلایل منطقی به افکار عمومی عرضه کند و از پاسخ‌هایی که به نقدش داده شود استقبال کند. نقاد باید از این‌که خودش هم نقد شود استقبال کند. نباید تصور شود چون خودم نقادی می‌کنم نباید نقد شوم. نقد افرادی درست است که حاضر هستند خود هم نقد بشوند و آن را بپذیرند.

  • گفتید دولت باید حساب نقد و غرض ورزی را جدا کرده و از انتقاد‌ها استقبال و با غرض ورزی مقابله کند. منظورتان از مقابله چیست؟

جواب واژه، واژه است. کسانی که نقاد واقعی نیستند و غرض ورزی می‌کنند با واژه‌ها حقیقت را تغییر می‌دهند؛ یا همه حقیقت را بیان نمی‌کنند؛ یا دروغی را نسبت می‌دهند. دولت باید گروهی را آماده کند که نقدهای نادرست را منطقی پاسخ دهد و نقدهای درست برای مردم را باز کرده و محتوای آن را برای افکار عمومی بشکافد. دروغش را هم نشان دهد. نقاط قوتی که غرض ورزان به عنوان نقطه ضعف جلوه می‌دهند را برای مردم روشن کنند. اگر نقطه ضعف کوچکی را بزرگ کرده‌اند به مردم بگویند. دولت باید حق پذیر باشد. هر کجا نقدی وارد است با تواضع بپذیرد و هر جا نقدی نادرست بود پاسخش را داده و رشته‌های غرض ورزی را برای مردم باز کند.

بارها پیش آمده که وقتی وزیری به کمیسیون یا صحن علنی مجلس فراخوانده می‌شود، فارغ از هر توضیحی که بدهد، طیفی از نمایندگان منتقد هرگز قانع نمی‌شوند. وزیر با «واژه» جواب نقد و سؤالی که با «واژه» مطرح شده را می‌دهد اما نماینده قبول نمی‌کند. اینجا با فضای رسانه‌ای و مناظره فرق دارد. قانع نشدن یا قبول نکردن همین «واژه» هزینه دارد. یا در مسائل کلانی مانند مذاکرات هسته‌ای فقط با واژه سر و کار نداریم. بیلبورد نصب می‌کنند، مسابقه می‌گذارند، فیلم می‌سازندو اینجا چه باید کرد.

مواردی که نمایندگان مردم منطق را نمی‌پذیرند و از پاسخ منطقی وزیر قانع نمی‌شوند نادر است. طبیعی است بین ۳۰۰ نماینده مجلس، افرادی باشند که به هر دلیلی قانع نشوند اما فضای عمومی مجلس این گونه نیست.

وزیر می‌تواند با توضیح درست برای نمایندگان و شرکت در کمیسیون‌ها از خود دفاع کند. در مجلس هم نظامی وجود دارد که اگر نماینده‌ای اشکال نادرستی را مطرح کرد به او تذکر داده شود که این اشکال شما وارد نیست یا نادرست است. به اعتقاد بنده طبیعت یک نظام دموکراتیک این است که توضیح داده شود، طبیعی است که عده‌ای قانع شوند و عده‌ای هم نشوند. این گونه بحث و گفت‌وگو ادامه پیدا می‌کند و مصوبه تکمیل می‌شود. آنچه مهم است نتیجه گفت‌وگو‌ها است. نتیجه این بحث‌ها تصویب مصوبه‌هایی است که بتواند تأیید شورای نگهبان را بگیرد.

درباره مذاکرات هسته‌ای هم به نظر من تأثیر این حرف‌ها مثبت است. طرف‌های غربی که با نمایندگان کشورمان مذاکره می‌کنند شرایط مذاکره را درک می‌کنند. می‌بینند چه موانعی در داخل کشور وجود دارد و این مذاکرات در چه شرایطی انجام می‌شود و از همین رو موضع آن‌ها را نرمتر می‌کند. خارجی‌ها وقتی شرایط سخت مذاکره‌کنندگان را می‌بینند واقع‌بین‌تر می‌شوند.

این استدلال وقتی منطقی است که طرف مقابل ایران حسن نیت داشته و دلسوز کشورمان باشد. اما همین منتقدان هم می‌دانند که همه طرف‌های مذاکره‌کننده با ایران حسن نیت ندارند و حتی تلاش‌های رژیم صهیونیستی برای شکست دادن مذاکرات وجود دارد.

آن‌هایی که حسن نیت ندارند و دشمن قطعی ما هم هستند باید این واقعیت را درک کنند که در این طرف، مذاکره خیلی آسان نیست. به اعتقاد بنده فشار افکار عمومی وسط مذاکرات به نرمش طرف مقابل می‌انجامد و تأثیر دیگری بر مذاکرات ندارد. مذاکره‌کنندگان در چارچوب توافق شده مذاکره می‌کنند. مهم این است که ایران اصل مذاکره را پذیرفته و به مذاکره‌کنندگان هم اختیار داده و مذاکره کنندگان مورد تأیید هستند. چارچوب مذاکرات هم از قبل تعیین شده و سر و صداهای داخلی در سرنوشت مذاکرات تأثیر قابل ملاحظه‌ای ندارد. ممکن است گاهی مواضع ناشیانه موضع مذاکره‌کنندگان را ضعیف کند که البته این اشتباه است.

  • اما مسأله اینجاست که اغلب انتقادها به خاطر لایحه دولت نیست یا از دل حرف و نقدهایی که مطرح می‌شود مصوبه‌ای بیرون نمی‌آید. برای مثال وقتی اعتراض می‌کنند که همسر رئیس‌جمهوری نباید در مراسم مولودی روز زن شرکت می‌کرده یا این‌که ۸ ماه مدام اعتراض می‌کنند چرا معاون وزیر علوم می‌گوید موضوع دانشجویان ستاره‌دار بررسی شود. از دل این چه مصوبه‌ای بیرون می‌آید که به نفع مردم باشد؟

من خواستم حوزه مصوبات را جدا کنم و بگویم در حوزه مصوبات حقی ضایع نمی‌شود چون هم تذکر رئیس مجلس هست؛ هم اظهار نظر دیگر نمایندگان؛ هم نظارت شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام. بنابراین با جار و جنجال‌ها مصوبه غلط تصویب نمی‌شود.

ولی بداخلاقی برخی نمایندگان کار زشتی است؛ افکارعمومی را متشنج کرده و طرف‌های مورد اعتراض را نگران می‌کنند. بد اخلاقی‌های سیاسی نمایندگان نگران‌کننده و موج آفرین است اما در سرنوشت مصوبات تأثیر نمی‌گذارد. البته این مقدار هم قابل تحمل است. در مجالس دیگر کشورها کار حتی به برخورد فیزیکی می‌رسد و با هم دست به یقه هم می‌شوند. اختلاف خوشایند نیست اما معتقد نیستم این جریان خطری برای نظام دارد؛ فقط بد اخلاقی سیاسی است. ضمن این که اگر در تریبون مجلس سخن مجرمانه‌ای مطرح شود و به کسی نسبتی داده شود که جرم باشد، این حق برای مردم و دولت وجود دارد که از نماینده شکایت کنند. قانون دست نماینده را باز نگذاشته که هر چه دلش خواست بگوید و هر کار دلش خواست انجام دهد.

  • در جریان انتخابات سال گذشته کاندیدایی پیروز شد که گفتمان اعتدال را انتخاب کرده بود. برخی می‌گویند این گفتمان پدیده نوظهوری نیست و فقط بازطرح شده و عده‌ای هم می‌گویند هر آنچه تندروی و کندروی نباشد، اعتدال است. نظر شما در این باره چیست؟

در قرآن، دعای واجب داریم و می‌گوییم «اهدنا الصراط المستقیم»، خدایا ما را به راه راست که همان عبادت و اطاعت خداست، هدایت کن. صراط مستقیم در حقیقت مسیر اعتدال است. قوانین اسلام از افراط و تفریط دور است. اعتدال، متن اسلام است. اسلام، دین اعتدال است. امت اسلامی، امتی معتدل است. اساساً احکام اسلامی عین اعتدال است.

اعتدال حرکت خارج از افراط و تفریط است. اعتدال، آن چیزی است که باید باشد. حکومتی اسلامی است که معتدل باشد. حاکمی اسلامی است که معتدل باشد. اعتدال، گفتمان آقای روحانی نیست؛ گفتمان اسلام است و آقای روحانی به عنوان شعار خود از آن استفاده کرد و درست هم استفاده کرد.

تندروی ضد اسلام، عقل و منطق است. هر کس معتقد باشد تندروی به رشد و شکوفایی جامعه کمک می‌کند متحجر و عقب مانده است. اساساً تندروی یعنی مخالفت با احکام دین، عقل و منطق. تندروی از دین نیست از شیطان است. دین هرگز تندروی را تأیید نمی‌کند.

  • این روش چه نفعی برای آنها دارد؟

تندروها غالباً از سرمایه خرد، منطق و دانش کمی برخوردار هستند. یعنی قدرت خرد ورزی و توان علمی و منطق‌شان ضعیف است. می‌خواهند با تندروی خود نمایی کرده و منافع خود را تأمین کنند. جز تندروی، چیزی برای عرضه ندارند. آدمی که منطق ندارد، فقط فریاد و جیغ می‌زند. تنها می‌تواند ناسزا بگوید.

این افراد از انجام کارهای خوب به لحاظ عادت ناتوان هستند. به کارهای ناهنجار عادت دارند و از هنجار‌گرایی فاصله گرفته‌اند. خودشان ناهنجارند و به ناهنجاری گرایش دارند. می‌خواهند با تندروی هم ابراز وجود کرده و هم منافع خودشان را تأمین کنند.

به اعتقاد بنده در دولت آقای روحانی، تندروها باختند و چون باختند می‌خواهند قاعده سیاسی را به هم بزنند و کشور را به شرایطی برگردانند که بتوانند در آن وضعیت عرض اندام کنند. اینها را دشمنان وحدت، منافع و امنیت ملی می‌دانم. متأسفانه فقط از دین بهره‌برداری می‌کنند.

  • چه چیزی باعث می‌شود با این حجم اطلاع‌رسانی و دانش، افرادی با فریب و دروغ موفق به ایجاد امواج تنش در جامعه شوند؟

برخی از سران جریان تندروی مورد عنایت و محبت برخی از شخصیت‌های دینی و ملی قرار می‌گیرند‌؛ مردم هم تشخیص نمی‌دهند این افراد زمانی مورد حمایت بوده و الان نیستند. گاهی نمی‌شود به مردم گفت این افراد دیگر مورد حمایت نیستند. ولی تندرو‌ها از سابقه برخورداری‌شان از حمایت، در جامعه القا می‌کنند هنوز مورد عنایتند و در نتیجه مردم از حلقه‌های اصلی انحراف‌گرایی فریب می‌خورند و زمینه توفیق تندرو‌ها و منحرفین فراهم می‌شود.

  • آیا با این سخن عده‌ای می‌گویند که مردم برای فرار از آن فضا به آقای روحانی رأی دادند و معتقدند مردم فقط می‌دانستند از چه فرار می‌کنند و چندان مهم نبود که به چه پناه می‌برند موافقید؟

این که ما تصور کنیم مردم برای فرار از جریانی که حاکم بود، به گزینه دیگری روی آوردند و به آقای روحانی رأی دادند درست نیست. ممکن است افراد اندکی با این اندیشه در صحنه حاضر شده باشند اما اکثریت قریب به اتفاق افرادی که به آقای روحانی رأی دادند، ایشان را به عنوان چهره‌ای معتدل می‌شناختند که از حمایت شخصیت‌های اندیشمند و دلسوز برخوردار است.

من معتقدم آینده آقای روحانی و دولت آینده خوبی است. درگیری ایران با غرب تمام می‌شود. مذاکراتی که درباره فناوری هسته‌ای صورت گرفته، حتماً به پایان خوبی می‌رسد. روابط ایران با کشورهای دیگر جهان بویژه در اروپا و امریکا بهبود پیدا می‌کند. فرصت‌های نوینی برای رشد و شکوفایی ملی در عرصه‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… پیش می‌آید. معتقدم نخستین تغییر پیش آمده ایجاد آرامش در افکار عمومی است و دومین تحول، کاهش قیمت هاست. من به آینده خوشبینم و معتقدم شاهد تقویت اقتدار سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی‌خواهیم بود. به عبارت دیگر اگر بلای تندروی را از ساحت مقدس وحدت و امنیت ملی پاک کنیم و جریان‌های تندرو را منزوی کنیم آینده کشور آرمانی خواهد بود.

  • نقش و رسالت ائمه جمعه و جامعه روحانیت را در رسیدن به این اهداف چگونه بود؟

وظیفه ائمه جمعه و جماعت و روحانیت در کشور آگاهی بخشی، روشنگری و پاکسازی چهره آیین مدنی از آلایندگی‌های فرهنگی و سیاسی است که تندروها به دین اضافه کرده‌اند. به اعتقاد من بزرگترین رسالت جامعه روحانیت در هر کجا آگاهی بخشی، هدایتگری و انتقال درست پیام‌های دینی و دفاع درست از آیین مدنی است. تصورم این است که به نحو شایسته‌ای در این جایگاه قرار نداریم و باید این جایگاه را احراز کنیم.

  • در این راستا فعال کردن ظرفیت‌های روحانیونی چون حجت‌الاسلام ناطق نوری و آیت‌الله مهدوی کنی نیز در دستور کار قرار می‌گیرد؟

آقای مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و دبیر کل جامعه روحانیت مبارز است. ایشان ساکت نیستند و اگر زمینه‌ای پیش بیاید برای نقش آفرینی حضور پیدا می‌کنند. آقای ناطق نوری نیز مصلحت می‌بینند خارج از هیاهوی رسانه‌ها نظر مشورتی بدهند، نظر من با نظر آقای ناطق نوری متفاوت است و به اعتقاد من انتظار می‌رود ایشان نقش پر رنگ تری داشته باشد. موضع ایشان مشخص است. جریان اعتدالگرایی را قبول دارد و کمک می‌کند و در حوزه مشورت، راه حل ارائه می‌دهد.

 فرناز حسنعلی زاده

ایران

برچسب‌ها : ,