آزادی رسانهها فضای جامعه را شفاف میکند
شهروندان – علیاکبر قاضیزاده*:
کشورهای آزاد، حق آگاهی و آزادی ارتباطات را در قوانین اساسی کشور خود به رسمیت شناختهاند. در نگاه اول، به نظر میرسد آنها با شناختن این حق، زمینههای انتقاد از خود را فراهم آوردهاند و در نتیجه استواری جایگاه حاکمیتی خود را به مخاطره انداختهاند. مردم اگر از این حقوق برخوردار نباشند، حاکمان بدون بیم از بازرسی و نقد دیگران میتوانند همچنان حاکم بمانند.
چنین روندی شاید به زیان زمامداران معاصر آن کشورها باشد، در طولانیمدت اما بقا و دوام مردمسالاری را تضمین میکند. آزادی تبادل نظر و خبر را از حقوق اساسی مردم شناختهاند. بر این اساس مردم هر جامعه حق دارند از رویدادهای جهان پیرامون خود و رویدادها و تحولهای سرزمین خود باخبر باشند.
بنا بر آرای فیلسوفان سیاسی، قدرت مالی و حکومتی اگر بدون نظارت و آگاهی مردم، در دست کسانی قرار گیرد، ایجاد فساد میکند. در کشورهای صنعتی دنیا که قدرت دولتها از رای و مالیات مردم سرچشمه میگیرد، به مردم این حق اعطا شده است که بدانند منتخبان چگونه امور مردم را اداره میکنند و مالیاتی که میپردازند، کجا هزینه میشود. فیلسوفانی که نظریه عصر روشنگری را مطرح کردند، الهامبخش تحولات سیاسی بزرگ در دنیا شدند.
بانیان و پیشروان اعلامیه استقلال ایالات آمریکا از بریتانیا و یک دهه بعد، انقلاب فرانسه از همین نظریه الهام گرفتند. پیداست که در این تحولها، مطبوعات ایجادکننده و برپاکننده نبودند. اما در هر دو حادثه بزرگ قرن هجدهم، مطبوعات نقش پیشبرنده و ارتباطدهنده در میان مردم و آزادیخواهان را برعهده گرفتند. به همین سبب، در قوانین اساسی دو حق اساسی برای مردم شناخته شد: حق رای و حق برخورداری از اطلاعات.
آزادی رسانهها در پرسش از مسوولان اجرایی و انعکاس پاسخ آنان در رسانهها این مزیت را دارد که امور مهم جامعه از دید و نظر مردم پنهان نمیماند و مردم با چشم باز و آگاهی کافی پای صندوقهای رای میروند و مسوولان اجرایی تازه را برمیگزینند یا مجریان پیشین را بر سر کار نگه میدارند.
بنابراین حق پرسش روزنامه نگاران از مجریان (به نیابت از سوی مردم) و الزام در پاسخ مسوولان (به مردمی که آنان را برگزیدهاند)، فضایی شفاف و پیدا را ایجاد میکند و ابهامی برای حکومتشوندگان باقی نمیگذارد. پیداست که این حق اساسی شامل تمامی امور حکومتی نمیشود و قانون، رسانهها را از ورود به مواردی که افشای اطلاعات ممکن است به سستی پایههای حکومت بینجامد، منع کرده است. در عین حال شمول این موارد اندک است و محدوده آن را قانون و نه برداشتهای شخصی تعیین میکند.
نوآوریهای شگفتیآور در صنایع ارتباطی امروز، کار کتمان اطلاعات از مردم را بسیار دشوار کرده است. امروز با هزینههای اندک و به کارگیری وسایل معمولی میتوان از رویدادهایی در دورترین سرزمینها باخبر شد. اجرای نظریه پرهیز از آگاهیرسانی برای ایجاد امنیت، هر روز به مانع و چالش تازهای برمیخورد.
مطبوعات آزاد و روزنامهنگاران معتقد به نقش خود، زمینههای پویایی و پیشرفت را در همه سرزمینها برعهده دارند. درست است که مسوولان و مقامهای اجرایی با تایید و رواداشتن این آزادی، خود را در معرض نقد و بررسی مردم قرار میدهند، همین نقد و گفتمان همگانی اما، بیتردید ضامن بقا و سلامت جامعه است. در نتیجه، رسانههای آزاد، دشمن هیچ جریان یا شخصی نیستند. بهرسمیتشناختن این حق اما دوام و بقای سلامت جامعه را تضمین میکند.
*مدرس روزنامهنگاری
شرق