دلواپسیم ! این راه که میروی…
شهروندان – نصرتالله تاجیک*:
فرق است بین نقد و آنچه به عنوان پروژه جدیدی با اسم رمز دلواپسگرایی برای زمینگیر کردن دولت و انسجام نیروهای خودی توسط جناح اقتدارگرای محافظهکاران اخیرا آغاز شده است.
درک ابزاری از سیاست خارجی توسط دلواپسگرایان ایجاب میکند که چنین بپندارند که در زمینه مشکلات ایران و غرب گویی الان همهچیز آماده شده و فرش قرمز جلوی پای وزیر امور خارجه پهن شده که برود تفاهمنامه جامع را بنویسد، امضا کند و برگردد! اینها لحظهیی نمیاندیشند که اساس مشکلات ایران و غرب چه بوده که به همین راحتی هم حل شود؟ تازه موافقت ما با آغاز حل این مشکلات نیمی از راه است و از الان به بعد کار مشکل میشود.
اگرچه حوزه امور اجرایی در هر سه قوه در دولت و حکومت مصون از نقد و بررسی دلسوزانه نیست ولی صعوبت کارهای اجرایی نسبت به امور نظارتی ایجاب میکند که انصاف و عدل را در برخورد انتقادی رعایت کنیم. در کنار این امر فعالیت مبارزاتی سیاسی- جناحی از محافظهکاران اقتدارگرا که چند وقتی است کلید آن زده شده و هفته گذشته شدت یافت دلواپسگرایی نامیده شده است.
این فعالیت به دنبال ایجاد کارزار سیاسی برای دولت برای انسجام و روحیه بخشی نیروهای در حال ریزش اقتدارگرایان است. اما هم دلواپسگرایی با برخورد انتقادی با دولت که حق و وظیفه همه جناحهای سیاسی کشور است فرق میکند و هم نباید به گونهیی عمل کرد که برخورد انتقادی با دولت و حکومت به تخریب و سنگ اندازی منجر یا شائبه مقاصد جناحی ایجاد شود.
از ضروریترین لوازم و زمینه حل مشکلات کشور انسجام ملی و اجماع عمومی در حمایت از تصمیمات اساسی نظام، دولت و کشور در مسائل سرنوشت ساز کشور است. بنابراین جای شک و شبهه نیست که نقد چه مشفقانه و چه باغرضورزی با آنچه در همایش دلواپسگرایی رخ داد و جریانهای پشت پرده آن درصدد توجیه آن هستند و درصدد هستند که آن را در چارچوب نقد تعریف کرده و چنین وانمود کنند که دولت تاب تحمل نقادی را ندارد، فرق دارد.
ماهیت اقدام اصلاحگرانه برای نقادی مسوولان اجرایی کشور و پاسخگویی آنها در مقابل نهادهای نظارتی و مردم هماکنون از ویژگیهای مثبت مردمداری پاسخگو بوده و امری قابل تقدیر و موثر برای افزایش مشارکت مردم در سرنوشت خویش است اما آنچه در پس دلواپسگرایی به راه افتاده اقدام زود رس و با عجله اقلیتی است که بهجای مراجعه به آرای عمومی کارزاری سیاسی برای جلوگیری از حرکت رو به جلوی دولت در حل مشکلات مردم به راه می اندازند.
در تفسیر این رفتار جناحی از محافظهکاران که خصوصیت اصلی آنها زورمداری است به نظر میرسد اهداف اصلی عبارتند از تلاش برای استمرار حضور در عرصه سیاست، عدم قبول شکست در انتخابات ریاست جمهــــوری سال گذشته و تبعات آن، تزلزل جایگاه مردمی دولت برای انتخابات بعدی جهت ایجاد فرصت برای رسیدن به قدرت در عرصههای اقتصادی و سیاسی، تسویه حساب سیاسی با اصلاحطلبان، مقدمه چینی برای تلاش جهت تصاحب کرسیهای انتخابات مجلس دهم.
اینها در واقع مهمترین خواستههای این جریان در آغاز زود رس تخریبها به شمار میرود؛ خواستههایی که بدون شک یکسر آن به انزوای روز افزون آن جناح و سر دیگر آن به برهم زدن آرامش داخلی کشور منتهی میشود. اصلاحطلبان هوشیارانه نظارهگر اوضاعند و اگرچه معتقدند باید دیگران نیز از فرصت برابر بیان دلواپسیهایشان برخوردار بوده و به حامیان مقابله با پروژه ایران هراسی غرب که پرونده هستهیی معلول آن است نیز اجازه داده شود که آنها نیز منبعد دلواپسیهای خود را با مردم در میان نهند ولی همچنان معتقدند مهمترین شرط حل مشکلات کنونی مردم آرامش و دوری از ایجاد تنش برای دولت است تا بتواند مملکت را به مسیر اصلی توسعه و پیشرفت بازگرداند.
*روزنامهنگار و استاد دانشگاه
اعتماد