شهروندان دلواپس و منتقدان شادمان
شهروندان:
شاید کسی گمان نمیکرد «وقفه» طبیعی مذاکرات هستهیی در وین برخی چهرههای سیاسی و منتقد داخلی را چنان شادمان کند که بیمحابا از آنچه «بینتیجه بودن مذاکرات» می خوانند «ابراز خشنودی» کنند، آنقدر که این خشنودی را بر زبان آورند یا از «مکافات توافق ژنو» نام ببرند و به دولت توصیه کنند که «اشتباهات فاحش توافقنامه ژنو» را بپذیرد.
به نظر میآید که «عدم پیشرفت» مقطعی در یک مذاکره طولانی، فرصتی را به دست داده و به گونهیی توفیق اجباری شده تا برای مردم روشن شود که چگونه دیپلماسی ظریف و نرم دولت روحانی، منافع عدهیی را به خطر انداخته و آنها را «دلواپس» این منافع کرده تا آنجا که لشکر به صف کنند و مانع حل این چالش ملی و بینالمللی شوند.
روشن است که منافع آنها در تضاد با منافع ملت قرار دارد، از برای همین است که در روزگاری که توافقنامه هستهیی موجب شادی مردم شد، مخالفان و منتقدان آن، دلواپس و دلنگران شدند و اکنون که ملت دلهره و دلواپس مذاکرات هستند، آنان خشنود و شادند که از قِبَل «شکست» گفتوگوها، عواید تحریم را به جیب میزنند.
برای دشت کردن از سفره نعمت تحریم، البته بسیار زود است. اختلافنظر در پروندهیی چنین حساس پدیدهیی عجیب نیست، نه تنها عجیب نیست که نگرانکننده هم نیست. میتوان در ماجرای هستهیی و مذاکرات مهم وین از طیفهای مختلف سخن وتحلیلی متفاوت شنید اما پیکره سیاست هستهیی ایران نه از گوناگونی افکار و آرا بلکه از شبههافکنی و جنجال و لجاجتآمیزی زخمی است.
آنچه امروز نصیب سیاستگذاران هستهیی شده تضارب آرا نیست که تعریف وارونه حقایق است و اندیشهیی که در برابر مذاکرات هستهیی به تحریف روی آورده است. مخالفان سیاست هستهیی پیش از اینها بسیار برای مذاکرات نسخه مرگ نوشتهاند و هر دور از مذاکرات را به امید شکست دورهیی دیگر به سر میکنند. در این مسیر، آنها حتی نفی اصل مذاکره هستهیی که از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی و مذاکرهکنندگان است را هم مجاز شمردهاند.
به همین سبب، دولت ناچار است تا در برابر این برهم زدن قاعده نقد از سوی مخالفانش، بیشتر به احتیاط روی آورد و این احتیاط ممکن است که مذاکرات را بیش از زمان لازم طولانی کند. مهمتر از زمان البته این است که دولتمردان ایران در تعقیب منطق گفتوگوی هستهیی به هر چهار محصول میمون «مذاکره، تحصیل منافع ،رفع اتهام و اثبات راستی» خود نظر دارند و از این اصول عقب نمینشینند. آنچنان در این راه استوارند که حتی بزرگترین حریفان ایران در این مناقشه از مذاکره چشمپوشی نکردهاند؛ امروزه نه امریکا حاضر است مزایای میدان مذاکره را از نظر دور بدارد و نه حریفان اروپایی ایران در مناقشهی هستهیی، حاضر هستند به وعده دشمنان بینالمللی گفتوگوها یا با وجود اختلافنظرهای گاه بسیار زیاد، از گفتوگو با ایران چشم بردارند.
مذاکره و منطق دیپلماسی بدیلی جز قهر و خشونت ندارد جاده هیات بینالملل به ویژه در چهارراه تعادل ملتها یا به تعامل و همکاری خواهد انجامید یا سر از خشونت و نزاع درآورده و بیشک ملت ما راه نخست را میجوید.مخالفان سیاست هستهیی ایران از این منظر، باید به یاد داشته باشند که بدیل مذاکرات چیست. آنها میتوانند روند مذاکرات را به نقد بنشینند و نتایج آن را به چالش بکشند اما نمیتوانند در آرزوی شکست مذاکرات برای خود شریکی پیدا کنند و سخن خود را به مطالبات مردم بیاویزند.
گریبان منطق مخالفان مذاکره اکنون در چنگ این پرسش گرفتار است که آنها در شکست سیاست هستهیی نظام به چه چیزی استناد میجویند؟آنان با وجود دیدگاههای روشن و اصل «سیاستهای کلی نظام» اما باز هم طلب و آرزوی شکست مذاکرات هستهیی راه و روش سه گروه شده است، اپوزیسیون خارجنشین نظام، کاسبان تحریم و افراطیون جنگطلب جهانی. در این وادی رشد مناقشات غربیان با ایران بر سر برنامه هستهیی خواه به مصالحه انجامد یا مقابله، این باور را باید در نگاههای ناباور نشاند که سیاست بینالملل امروز بر منطق داد و ستد و بازی برد و باخت میچرخد.
در این صحنه همه طرفها و بازیگران به فکر سود بردن و انتفاع هستند و هیچ استثنایی بر این قاعده نیست. سیاست خارجی ایران برای اینکه از موجهای سهمگین عبور کند ناگزیر از آویختن به قاعده طلایی عقلانیت و سنجش هزینه فایده در میدان رقابت است. امروز دیگر نمیتوان نتیجههای روشن و چندخطی برای سیاست خارجی پیچید اما این را میتوان گفت که از همین زاویه، مذاکرات «وین-۴» به نشست بعدی موکول شد تا در این فرصت، داد و ستد هستهیی از منظر منافع ملی و مردمی و سیاستهای کلان نظام بررسی شود. در این بررسی باید به یاد داشت که انعطافناپذیری در سیاست خارجی و عدم هماهنگی با واقعیتهای موجود، نهتنها ایران را به گذری خطرناک سوق میدهد که منافع و امنیت بازیگران طمع کرده به سفره تحریم را هم پایان خواهد داد.
جواد دلیری
اعتماد