زرینکلک: ترک یار و دیار برایم آسان نیست
شهروندان:
نورالدین زرینکلک ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد. او که «پدر انیمیشن مدرن ایران» نیز لقب گرفته، صبح روز گذشته، 29اردیبهشت در هفتمین دهه زندگیاش به کالیفرنیا رفت تا از این پس فعالیتهای خود را در کشوری دیگر ادامه دهد.
زرینکلک علاوهبر ساخت انیمیشن و تالیف کتابهای مختلف، عضو هیات داوران جشنوارههای ملی و بینالمللی انیمیشن و تصویرسازی، ریاست آسیفا (انجمن بینالمللی فیلمهای انیمیشن)، کسب جوایز و نشانهای متعدد از جشنوارهها و رویدادهای بینالمللی و داخلی از جمله دیپلم افتخار جشنواره بینالمللی فیلم پاریس برای «دنیای دیوانه دیوانه دیوانه»، دیپلم افتخار جشنواره بینالمللی فیلم جیفونی برای «امیرحمزه دلدار و گور دلگیر»، دیپلم افتخار هانس کریستین آندرسن برای کوشش در تصویرسازی کتاب کودک و لوح تقدیر نمایشگاه کتاب بولونیا را در کارنامه دارد.
او یکی از چهرههای شناخته شده فرهنگی ایران است. این نویسنده در سال۱۳۸۶ به دلیل حواشیای که برایش بهوجود آمد، از دانشگاه تهران اخراج شد و پس از آن هم با وجود اینکه در بسیاری از نمایشگاهها و رویدادهای فرهنگی – هنری حضور داشت اما کمتر مجالی برای ارایه سخنرانی یا ارایه آثارش پیدا کرد.
این موضوع البته از دید برخی از مسوولان فرهنگی بهدور نماند و سیدعبدالحسین مختاباد، رییس کمیته هنری شورای شهر تهران در دیداری که اسفند سال۹۲ با این هنرمند انجام داد نسبت به رفتارهایی که موجب بیتوجهی به چنین چهرههایی میشود، انتقاد کرد. مهاجرت زرینکلک برای دوستان و همکارانش نیز موضوع سختی بود همچنانکه دو مراسم بزرگداشت در آخرین روزهای سکونت او در ایران برگزار شد.
یکی از این مراسمها پنجشنبه، ۲۵اردیبهشت با سخنرانی توران میرهادی، جواد مجابی و ساعد مشکی در خانه هنرمندان برگزار شد و فردای همان روز هم مراسم خداحافظی برای او با حضور اکبر عالمی، محمد سریر، فرهاد توحیدی، فرشته طائرپور، رضا کیانیان و… در خانه سینما برپا شد که در آن زرینکلک بهدلایل خود برای ترک ایران اشاره کرد. همینها بهانهای شد تا در آخرین روزهای اقامت زرینکلک در کشور با او صحبت کنیم:
- در همین مدتی که عنوان شد قصد مهاجرت دارید و در مراسم خداحافظی که در خانه سینما برگزار شد، اشارههایی بهدلایل این کار کردید. با اینحال هنوز این سوال اصلی باقی است: با وجود آنکه شما بیشترین سالهای عمر خود را در کشورتان گذراندهاید، همینجا فعالیت کردهاید، به آموزش پرداختهاید و تلاشتان این بوده است که در حوزه کاری خود تاثیرگذار باشید، چرا حالا تصمیم به مهاجرت گرفتهاید؟
نیروی دافعه و جاذبه را که میشناسید، این نیروی جاذبه و دافعه در زندگی و سرنوشت ما نیز حضور جدی دارد. جاذبههای دنیای متمدن را همه میشناسیم، امنیت مدنی و احترام به حقوق انسان اما در مورد نیروی دافعه این سوی دنیا باید بگویم که در طول این سالها یک نیروی دافعه وجود داشته است. پرسش من این است که چرا وزیر علوم دولت تدبیر به فکر این نیفتاده است که استادان سابق را که از دانشگاه اخراج شدهاند، بار دیگر دعوت به کار کند و هزار پرسش دیگر… این از دافعههایی است که با آن مواجهم.
- دوست داشتید چه شرایطی وجود داشت تا نسبت به ماندن در ایران دلگرم باشید؟
همینقدر که به حرمت آدم بیاحترامی نشود برایم کافی است. حق یک رای را دارم و به اندازه یک رای حق خود را میطلبم. چیز زیادی نمیخواهم چون این شرایط سختی نیست که نتوان آن را برآورده کرد.
- مهاجرت شما باعث قطع ارتباط با جامعه ایران نخواهد شد؟
نهتنها هیچوقت ارتباطم را با مردم، سرزمین و کشورم قطع نمیکنم بلکه از هر هموطنی که بخواهد با من ارتباط برقرار کند، استقبال میکنم. فکر نکنید مهاجرت برایم کار آسانی است. یار و دیار را ترککردن کار آسانی نیست. من با این جامعه ارتباط فرهنگی، عاطفی و روحی دارم و میخواهم این ارتباط دایم باشد.
به همین دلیل کوشش دارم هرطور که بتوانم بندنافم را با اینجا حفظ کنم؛ با کتاب، مقاله، یادداشت، عکس، خبر، نمایشگاه و هر کار دیگری تا فرصت ارتباط با جامعهام را از دست ندهم. تمام خاطرات، دوستان و گذشته من همه اینجاست. جسمم از ایران میرود اما روحم همینجاست.
- چه برنامههایی برای دوران مهاجرت دارید، میخواهید فعالیتهایتان را در آمریکا نیز ادامه دهید؟
هر کشوری شرایط خودش را دارد. من زمانی در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان کار میکردم و آزادی اندیشه و عمل داشتم – بههمراه دوستان دیگر – و توانستیم آثار خوب و زیادی تولید کنیم اما در سالهای بعد دیگر کمتراثری توانستم تولید کنم. نه برای اینکه توانش را نداشتم که اتفاقا مانند همنسلان خود در دوران حداکثری باروری هنری زندگی بودم.
من از نظر جسمی و روانی آمادگی کامل دارم تا کارهایم را در آنجا هم ادامه دهم. اگر در گرداب آموزش یا تولید انیمیشن نیفتم؛ سادهترین کارم نوشتن کتاب و تصویرسازی یا نقاشی رنگروغن است. باید ببینم به چه سمتی کشیده خواهم شد؛ اما قطعا بیکار نخواهم ماند.
سحر آزاد
شرق