ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

موانع پیش‌روی توسعه فرهنگی

شهروندان – عباس سلیمی‌نمین:
توسعه فرهنگی ارتباط تنگاتنگی با‌ تولیدات فرهنگی یک کشور دارد و اگر قرار باشد کشوری مسیر توسعه را در حوزه فرهنگ طی کند باید بتواند تولیدات فرهنگی خود را بر مبنای فرهنگ ملی‌اش تقویت کند.

عباس سلیمی‌نمیندر این مسیر به‌طور طبیعی، موانعی در کشور ما یا هر کشور دیگر وجود دارد. این موانع در کشور ما دوعالم اصلی دارد. یک جریانی که در حقیقت درک درستی از نوآوری در حوزه فرهنگ ندارد و ظرفیت‌هایش نیز در این میان افزایش نیافته است. به عبارت دیگر به دلیل هم‌سنخ نبودن مسائل فرهنگی و به این دلیل که بهانه اصلی، محافظت از فرهنگ ملی است، نوآوری را برنمی‌تابد و به این دلیل که احتمال خطا در حرف نو زدن زیاد است و می‌تواند به فرهنگ ملی لطمه بزند، بنابراین اجازه حرف نو زدن و اجازه تولید در این زمینه را نمی‌دهد و با آن به اشکال مختلف، مقابله می‌کنند. این موضوع را می‌توان به‌عنوان یک عامل ضعف در تولیدات و در نتیجه توسعه فرهنگی به حساب آورد.

عامل دیگر کسانی هستند که به فرهنگ ملی اعتقادی ندارند و از قدیم‌الایام تفاخر آنها به این بوده که به نوعی به فرهنگ سایر کشورها منتسب شوند. یعنی اتصال و ارتباط آنها به فرهنگ ملی برای آنها عامل تفاخر نبوده بلکه تکرار حرف سایر فرهنگ‌ها و تکرار تولیدات فرهنگی سایر جوامع بشری، به ویژه جوامع بشری که رشدی در تکنولوژی داشته‌اند، عامل تفاخر آنها بوده است. این گروه با عبور از فرهنگ ملی و گاهی به سخره گرفتن فرهنگ ملی، نه‌تنها زمینه رشد فرهنگ ملی را فراهم نکردند بلکه مانعی در این مسیر به حساب می‌آیند. در مجموع این دو عامل در مسیر تضعیف تولیدات و در نتیجه توسعه فرهنگی به یکدیگر یاری می‌رسانند یعنی کسانی که جلوی تولید و نوآوری در تولیدات فرهنگی را به بهانه دفاع از فرهنگ ملی می‌گیرند، از کسانی که برای تولید فکر، از فرهنگ ملی عبور می‌کنند یا فرهنگ ملی را زیر پا می‌گذارند و آن را تحقیر می‌کنند استعانت می‌جویند. این دو گروه به هم کمک می‌کنند یعنی دسته دوم به دسته اول کمک می‌کند که این بهانه را داشته باشد که هر نوع تولید محتوای جدید، به فرهنگ ملی لطمه می‌زند و دسته اول هم که یک نوع انسداد فکری و تحجر را به وجود می‌آورد، برای دسته دوم بهانه‌ای را به وجود می‌آورد که بگویند فرهنگ ملی، تحجرآور است و باید به سایر فرهنگ‌ها پناه برد.

در کنار این دو عامل به‌عنوان موانع پیش روی توسعه فرهنگی، عوامل موثر دیگری هم وجود دارد. یکی از این عوامل که در این زمینه بسیار مهم است، بحث سیاست‌گذاری‌ها در حوزه فرهنگ است. در عرصه فرهنگ نباید سیاست‌گذاری‌ها به نوعی باشد که اهل فرهنگ هزینه زیادی را برای تولید فرهنگی بپردازند. مجموع رفتارهای سیاست‌گذاران نباید این احساس را به وجود آورد که اهالی فرهنگ احساس پرهزینه بودن کار فرهنگی برایشان به‌وجود آید. متاسفانه به دلیل کم‌تحملی‌هایی که گاهی بوده، این احساس به‌وجود آمده است. به‌عنوان نمونه، فردی حرف نپخته فرهنگی می‌زند و بلافاصله قبل از این‌که اهل نظر و اهل فکر، جواب او را بدهند و وزن کم علمی اظهارات او را به نمایش بگذارند، یک قاضی حکم سنگینی (اعدام) صادر می‌کند و هرچند آن حکم در مراحل بعدی نقض شده و اجرا نمی‌شود اما متاسفانه این جو روانی را ایجاد می‌کند که هزینه تولید فرهنگی بسیار زیاد است.

عامل دیگری که می‌تواند در تولید فکر و تولید فرهنگ تاثیر بگذارد، اقتصادی شدن تولیدات فرهنگی است. امروز متاسفانه کمتر کسی حاضر است متاع فرهنگی را بخرد. افراد حاضرند هزینه زیادی بابت خدمات پرداخت کنند اما برای تولیدات فرهنگی، این آمادگی را ندارند یا کمتر از خود آمادگی نشان می‌دهند. به‌طور طبیعی عامل فرهنگی در چنین شرایطی نمی‌تواند زندگی خود را اداره کند و کار خود را توسعه دهد به دلیل این‌که کار تولیدات فرهنگی، اقتصادی تلقی نمی‌شود. تولید کتاب اقتصادی نیست مگر این‌که کسی کپی‌برداری کند و تولید کتاب، هزینه‌ای برای صرف وقت نداشته باشد و تولید براساس جمع‌آوری از این کتاب یا آن کتاب و از این یا آن مقاله مونتاژ شود. در این صورت چون زمانی برای تحقیق صرف نشده و سرمایه‌ای از این بابت هزینه نشده، مشکل اقتصادی برای تولیدکننده پیش نخواهد آمد و او می‌تواند تعدادی کتاب بفروشد و چون هزینه‌ اولیه نداشته، درآمدی کسب کند. اما اگر بخواهید اثر جدیدی را تولید کنید که حاصل پژوهش شما باشد، باید صرف وقت کنید بعد کتابی تولید می‌شود که نمی‌تواند هزینه‌های اولیه خود را درآورد. بنابراین این هم یکی از مشکلات جدی جامعه ما است. خطبا و دانشمندان ما نیز تولیدات مرغوب و مناسب را تبلیغ نمی‌کنند تا جامعه را ترغیب به استفاده از آن کنند و زمانی که یک اثر بد تولید شد، در مقام انتقاد پا پیش می‌گذارند. کاری که باید هر روز و هر هفته به صورت مستمر در معرفی آثار خوب انجام شود و خطبا و دانشمندان برای جامعه تبیین کنند که فلان کتاب را بخوانید و از آن بهره ببرید. از این نوع رفتارها در جامعه ما خبری نیست و ما به فکر این نیستیم که تولیدات فرهنگی ما اقتصادی شود. نمایشگاه کتاب برگزار می‌کنیم و کتاب‌های مونتاژکاری‌شده با کیفیت نازل در دسترس قرار می‌گیرد. هیچ‌کسی حاضر نیست یک یا دوسال کار پژوهشی انجام دهد و کتبی با‌هزار نسخه چاپ کند تا شاید ارشاد هم لطف کند و تعدادی از آن را بخرد و مابقی آن هم به تدریج فروش رود یا نرود! متاسفانه در عرصه فرهنگ، چنین شرایطی داریم که نمی‌توان از این شرایط انتظار توسعه از فرهنگ داشت. این تاسف وجود دارد که نتوانسته‌ایم در جریان توسعه فرهنگی مردم را فعال کنیم. مردم ما همان‌طور که در سایر جریانات دعوت شده‌اند و توانسته‌اند مسائل نظام را حل کنند، در عرصه فرهنگ هم همین نقش را می‌توانند داشته باشند و از پشتوانه لایزال آنها در صورتی می‌توانیم استفاده کنیم که بتوانیم پیوند نخبگان و مردم را برقرار کنیم. انقلاب اسلامی در این مسیر توانست موفق عمل کند و پیوند نخبگان و مردم را برقرار و فاصله آنها را کم کند. قبل از انقلاب فاصله نخبگان و مردم به‌حدی بود که نخبگان در خودشان فرورفته بودند و در میان توده‌های مردم هم جایگاهی نداشتند و حرف مردم را نمی‌فهمیدند. انقلاب اسلامی این فاصله را کم کرد و طبیعتا این موجب تحولاتی در عرصه فرهنگ جامعه شد اما این روند با کید دشمن دچار نوعی وقفه شد. دشمن با علم به این‌که ما شخصیت‌هایی داریم که می‌توانند فرهنگ را عمومی‌سازی کنند و به میان توده‌ها بیاورند و خوب به زبان توده‌ها صحبت می‌کنند، بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی دست به ترور شخصیت‌هایی مانند شهید مطهری، شهید مفتح و شهید بهشتی و… زد و به این واسطه توانست عمومی‌سازی فرهنگ و همه فهم کردن آن را در کشور دچار کندی و وقفه کند. البته عوامل دیگری هم در این میان نقش داشت.

ما می‌توانیم مردم را در عرصه فرهنگ وارد کنیم منوط به این‌که شخصیت‌هایی که می‌توانند موثر باشند، فعال شوند و در صحنه باشند و ارتباطات خود را با توده‌ها تقویت کنند که متاسفانه این نشد. ترورهایی که از سوی دشمن صورت گرفت و موضوع محافظت مطرح شد، نگذاشت ارتباط چهره‌های موثر با توده‌ها خوب صورت بگیرد و طبیعتا به راحتی نتوانستیم پشتوانه مردمی در عرصه فرهنگ را همان‌طور که در عرصه‌های دیگر یاریگر ما بود، به کار گیریم.

برچسب‌ها : ,