ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

روشنفکران، پولدارها و سوپراستارها اصلاح شوید

شهروندان – حامد محمدی کنگرانی:
شخصیت ما را سرشت و منش ما می‌سازد. چیزهایی که در وجود هر انسانی به شکل ژنتیکی وجود دارد، سرشت است و چیزهایی که یاد می‌گیریم منش ما هستند. «دورویی» یعنی نشان دادن چیزی غیر از آن‌چه در فکر و دل ما هست، یعنی چیزی را متفاوت از چیزی که فکر می‌کنم بروز دهم.

طرحاین به خودی خود نمی‌تواند چیز بدی باشد زیرا من نمی‌توانم هر چه درونم است همان را نشان بدهم. دورویی در وجه منفی وقتی است که من خودم را بهتر از آنچه هستم نشان دهم برای این‌که فرصت یا امتیازی را به‌دست بیاورم که حق من نیست.

اگر به عقب برگردیم، کودکی که رشد می‌کند برخی خصوصیات را به‌طور سرشتی دارد اما پدر و مادر براساس تعلیم و تربیت برخی دیگر از خصوصیات را به او آموزش می‌دهند. این‌جا مساله پیام‌های متناقض مطرح می‌شود یعنی ما یک چیز را می‌گوییم و چیز دیگری عمل می‌کنیم که در رفتارهای ما بسیار شایع است. نمونه‌های بسیار کلاسیک داریم. بابا به بچه می‌گوید، گوشی تلفن را بردار و بگو من نیستم و از آن طرف می‌گوید باید راست بگویی. یا این‌که مادر به بچه‌اش می‌گوید باید عروسک‌هایت را به بچه‌های دیگر بدهی اما وقتی میهمان آن عروسک را می‌برد یا خراب می‌کند، مادر داد و بیداد می‌کند که من گفتم عروسک‌های ارزان را بده.

پیام‌های متناقض در شکل‌گیری اختلالات روانپزشکی و شخصیتی در ما نقش دارند و ما را دچار تناقض می‌کند که باید همیشه بهتر از آنچه هستیم نشان دهیم. وقتی کودک به مدرسه می‌رود پدر و مادر می‌گویند نگو شغل پدرت آزاد است یا نگو داریم به خارج از کشور سفر می‌کنیم. اینها باعث می‌شود کودک در فضایی قرار بگیرد که نمی‌داند باید تناقض را بگوید یا نه. در سن بالاتر در شرایطی قرار می‌گیرد که می‌بیند روابط بر ضوابط می‌چربد و دیگران وقتی ریاکاری می‌کنند و خود را بهتر از آنچه هستند نشان می‌دهند تا به آن‌چه که می‌خواهند برسند. وقتی می‌بینند در این سیستم تنبیه و تشویق رک و راست بودن باعث نمی‌شود همیشه موفق باشی حتی با این‌که آموزه‌های دینی و اخلاقی ما ریاکاری را منع کرده است.

ریاکاری را می‌توانیم از دو منظر ریاکاری فردی و ریاکاری جمعی بررسی کنیم. در جامعه ما ریاکاری تبدیل به وسیله‌ای برای دور زدن قوانین و استفاده از رانت‌ها و امتیازها شده است و دروغ‌مصلحتی و ریاکاری مصلحتی پیش می‌آید. نمونه مهم‌اش ثبت نام یارانه است. وقت برای ثبت‌نام یارانه می‌گویند درآمد واقعی‌تان را اعلام نکنید، به این ترتیب رسما همه مردم در یک ریاکاری و دروغ‌دسته جمعی شرکت کرده‌اند و درآمدشان را کمتر از آن چه که هست اعلام کرده‌اند برای این‌که از امکاناتی به اسم یارانه استفاده کنند. این در ذهن مردم جا افتاده که اگر ریاکار نباشید به آن‌چه که می‌خواهی نمی‌رسید. بارها شنیده‌ایم که افراد می‌گویند هر چه می‌کشم از سادگی‌ام می‌کشم یا از راستی جز مشکل و بدبختی ندیدم. ریاکاری یک‌جور دوپینگ است برای رسیدن به خواسته‌ها.

طرف دیگر ماجرا این است که آیا باید هرجا رفتم و هرچه از من پرسیدند بگویم و همه آنچه در دلم هست بیرون بریزم؟ این‌جا بحث مهارت‌های ارتباطی پیش می‌آید. نمی‌شود هرچه را می‌خواهم و در دلم هست رک بگویم. باید بدانم کجا، چگونه، با چه کسی و با چه لحنی بیان کنم. به این ترتیب جرأتمندی یعنی حرف حق را بگویم و از تبعاتش نترسم. در نظر گرفتن شرایط و ویژگی‌های سنی و جایگاهی فردی که با او حرف می‌زنیم مهارت رفتاری است.

اما ریاکاری که این همه تقبیح می‌شود چه نتیجه‌ای را به دنبال دارد؟ در همه جای دنیا اینطور است که باید برای رسیدن به پیشرفت تلاش کنید و هرچه بیشتر تلاش کنید جایگاه بهتر و پول بیشتری به‌دست می‌آورید.

ریاکاری باعث می‌شود روحیه جنگندگی و مبارزه و تلاش برای رسیدن به جایگاه‌های بالاتر کاهش پیدا کند. نقش تلاش، کوشش و تحصیل از بین می‌رود و کمرنگ می‌شود زیرا در جامعه عدالت اجتماعی وجود ندارد. در چنین شرایطی چیزی به اسم سلامت روان جامعه و رضایتمندی از زندگی و شادی و نشاط کاهش پیدا می‌کند. وقتی من صداقت به خرج بدهم ولی ببینم فرد دورو موفق است، دچار افسردگی و اضطراب می‌شوم، از زندگی خود لذت نمی‌برم و باعث می‌شود اصول اخلاقی برایم رنگ ببازد و دچار تناقض شوم که آیا باید به بچه‌هایم ریاکاری را یاد بدهم یا نه.

گاهی می‌شنویم که افراد می‌گویند: پدرمان خیلی ساده بود، الان دوره زمانه این‌طور نیست. این تاثیری که ریاکاری در تربیت بچه‌ها می‌گذارد باید ما را نسبت به نسل آینده نگران کند.

وقتی در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که سلامت روان که پایه و اساس زندگی است و نشاط و شادابی که انگیزه جنگندگی است افت می‌کند، رضایتمندی هم کاهش می‌یابد و باعث می‌شود هرجا قرار می‌گیریم خودمان خودمان را سرزنش کنیم. ما ایرانی‌ها تبحر خاصی در انگ زدن به خود داریم، خودمان می‌گوییم مردم همه دزد شده‌اند ولی هیچ کاری نمی‌کنیم برای این‌که دزد نشوند و به فرزندمان نیز همین جور آموزش می‌دهیم و نسل آینده با همین شیوه ریاکاری بزرگ می‌شود. یکی از کلیشه‌هایی که من از آنها بیزارم کلمه «ریاکاری نهادینه شده» است که متاسفانه واقعیت دارد.

خودمان می‌گوییم همه ریاکارند و خودمان را زیر سوال می‌بریم و خودمان را قبول نداریم و این برای جامعه سم است. جامعه اگر بر مبنای اعتماد و صداقت نباشد روی پایش بند نمی‌شود. زدودن ریاکاری از جامعه هم باید از مسئولان و افراد رده بالا شروع شود. آنها باید یک سیستم تنبیه و تشویق عادلانه ایجاد کنند که ریاکاری را تشویق نکنند. باید از روشنفکران تحصیل کرده‌ها، پولدارها و سوپراستارها شروع به اصلاح کنیم.

برچسب‌ها : , ,