تضادهای عامل دوسیمایی و ریاکاری در جامعه ایران
شهروندان – منوچهر آشتیانی:
قطعا یکی از مهمترین اتفاقات ۳هزار ساله اخیر تاریخ کشور که همواره همراه با فرهنگ و درگیر با اجتماع ایران بوده و تاثیر خود را هم به طرز چشمگیری گذاشته یا بهتر است بگوییم قالب فرهنگی ما شده بحث ریاکاری یا دوسیمایی است.
مردم ما از گذشته تا امروز این رویه را دنبال کرده، ریاکاری را پذیرفته و در این میان تنها تک صداهایی بودهاند که از راستی و درستی و عدم رفتارهای ریاکارانه صحبت کردهاند و راه به جایی نبردهاند. شاید دلیلش این بوده که این فعالیتها بسیار جزیی بودهاند. در طول تاریخ سهروردیهایی حضور داشتهاند اما تنها و کمصدا ! طوریکه صدایشان شنیده نشده است.
یکی از عوامل موثر در این زمینه مساله اکولوژی یا همان اکوسیستم است که بیانگر دوری شهرها از یکدیگر است و درواقع نشان از تضاد وحشتناکی است که در فضاهای طبیعی ما وجود دارد. مثلا در شمال سرسبزی و در جنوب خشکی میبینید و این نشان از تضاد اکوسیستمی است و بزرگان ما نیز به روشنی به این موضوع اشراف داشته و گفتهاند که این تضاد تفکری از اکوسیستم در ایران نشأت گرفته است. محیط طبیعی هیچ کشوری مانند کشور ما دارای این سرسختی و تضاد نیست و جالب آنکه تمام این موضوعات هم بهطور پلکانی به رفتارهای ریاکارانه در جامعه منجر میشود. بحث بعدی در این راستا، بحث قومیتهاست که تاثیر بسزایی نیز در رابطه با این مساله دارد.
میتوان گفت این فرهنگ از ظهور پدیدههای انسانی در سرزمینهای ایرانی و تغییر مکان و کوچ آنها بهوجود آمده است. ما در طول تاریخ شاهد بهوجود آمدن و تکوین قومیتها، زبانها و گویشهای مختلفی بودهایم. در ایران قومهای مختلفی را میبینیم و همینطور تکثر بین افراد را. این به گونهای است که چنانچه یک مازندرانی را در مقابل یک اصفهانی قرار دهید شاید نتوانند با هم ارتباط درستی برقرار کنند و زبان هم را بفهمند. اما برای مثال، این تضاد و تکثر را در هیچ جای اروپا به این شدت نمیتوانید ببینید که افراد نتوانند زبان و تفکر یکدیگر را درک کنند. این امر هم ازجمله دیگر پیشزمینههای رفتارهایی مانند ریاکاری و ناصداقتی در جامعه ما است. بحث بعدی چگونگی نظام یافتن سازمانهای اجتماعی است.
از پیدایش هخامنشیان تا سامانیان تا ورود اعراب تا همین زمان شاخص اصلی چه بوده و چگونه ابقا یافته است. طبق نظریه مارکس وجه تولید محقر آسیایی در تمام خاورمیانه بهخصوص ایران، تولید سازنده در این منطقه وجود نداشته و مردم این نواحی چون انسانهایی نیستند که تولید واقعی داشته باشند یعنی نظاممند تولید کنند و قانونمند عمل کنند به تدریج به سمت راهکارهای فرهنگی یا ضدفرهنگی برای تداوم حیاترو میآورند. تمام این مسائل بروزدهنده رفتارهای اشتباه در جامعه است. ۳ جریان مختلف در تحقق رفتارهای درست در جامعه دخیل هستند که اگر جامعه دارای آن باشد قطعا طبقات و افراد گوناگون در جامعه به درستی عمل میکنند. عدالت اجتماعی، آزادی و استقلال عقیده از آن جمله است.
در جامعه ما، عدالت اجتماعی هنوز با مشکلات فراوان روبهرو است. در زمینه استقلال نیز ما تا حدی زمان طاهریان و سامانیان به استقلال رسیدیم اما در طول تاریخ که دقت کنید در بیشتر مواقع ما تحتسلطه اقوام دیگر مانند ازبکها، مغولها، ترکها و… بودهایم که اداره کشور ما را در دست داشتهاند. راستی و درستکاری از جایی میآید که ریشه راستی در آنجا محکم و استوار باشد و البته باید بر این امر تاکید کرد که وجود ریاکاری در جامعه، ارتباطی به سیاستمداران و دولتمردان آن کشور ندارد. این مشکل از سیستم است؛ سیستمی که قرنهاست اینگونه است. به قول آدورنو غیرممکن است که شما بتوانید آزاد باشید وقتی مناسبات آزادی در شما وجود ندارد.
کلیات مناسبات اجتماعی برای بهدست آوردن آزادی است. اینچنین دوجانبگی و دو ساحتی در تمام مردم دنیا وجود دارد. یک ساحت آن برمیگردد به رفتارهای روزمره ما مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن و میهمانی رفتن که تمام اینها در اختیار خود انسانهاست و ساحت دیگر ریشه اجتماعی، تاریخی و سیاسی دارد که این در اختیار ما نیست و نمیتوانیم نسبت به آن فعالیت یا تغییری در آن ایجاد کنیم.
در جامعهای که ۱۲۰نفر معادل کل مردم ایران پول دارند یا از راه غیراصولی بهدست آوردهاند، این نظاماجتماعی کشور را غیرمتعادل و دگرگون میکند و همین موضوع باعث بهوجود آمدن ناهنجاریهای مختلف در جامعه میشود که درنهایت عامل برخوردن این تعادل در جامعه خواهد شد.