ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

در نسبت ریاکاری و سانسور

شهروندان – اسماعیل قدیمی:
واقعیت آن است که فضای رسانه‌ای کشور جدا از فضای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تربیتی نیست. به عبارت دیگر متاسفانه به علت‌های مختلف تاریخی افراد، گروه‌ها، سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی ناخواسته و بعضی اوقات هم عمدا گرفتار این پدیده شوم – ریاکاری- هستند.

اسماعیل قدیمیرذیله اخلاقی‌ای که در همه ادیان سرزنش و به‌خصوص در قرآن کریم بارها نکوهش شده است. «ریاکاری» یک رذیله اخلاقی و پدیده شوم اجتماعی است که در جامعه ما وجود دارد و فضای رسانه‌ای کشور هم از این قضیه جدا نیست و می‌توانیم در این فضا شاهد آن باشیم.

«ریاکاری» را در عین حال باید یک پدیده تربیتی، آموزشی و شخصیتی دانست. یعنی بررسی و مطالعه و آسیب‌شناسی این رذیله باید در چندین حوزه مطالعاتی مورد توجه قرار گیرد. نهادهای خانواده، فرهنگ، سیاست و حتی اقتصاد و نظام‌های ارزشی، تربیتی و اخلاقی جامعه در ایجاد رذیله‌ها و حسنات اخلاقی و به همان اندازه رفع و تقویت آنها دخیل هستند.

ریاکاری از همان دوران طفولیت براثر رفتار ریاکارانه پدر و مادر به فرد منتقل می‌شود و براثر تکرار و عدم اصلاح در شخص یا ادامه ملاحظه آن در پدر و مادر و اطرافیان و سپس سرکلاس‌های ابتدایی، متوسطه و سرانجام دانشگاه‌ها از سوی آموزگاران و استادان، درونی و تقویت می‌شود. بنابراین، خانواده اولین موقعیت اجتماعی‌ای است که محاسن یا رذایل اخلاقی را درونی (internalization) می‌کند. نهادهای فرهنگی، آموزش و پرورش، آموزش عالی و نهاد مذهبی در هرگونه رشد و نزول اخلاقی مسئولند و باید برای تقویت اخلاق نیکوی عمومی، هم برنامه و طرح ثبوتی و هم سلبی داشته باشند. اگر ما شاهد پایداری یک رذیله اخلاقی هستیم، این یعنی که نهادها و سازمان‌های مسئول به تکالیفشان عمل نکرده‌اند.

مصیبتی که به‌ویژه محققان کشور در بحث از این مقوله‌ها دارند این است که پژوهش درباره این‌گونه امور نهادینه شده، منظم، قابل اعتماد و مستمر نیست. آسیب‌شناسی رفتار جمعی و تحقیق علمی درباره این آسیب‌ها بسیار اندک و پراکنده است. بنابراین، اظهارنظرهای ما بیشتر فرضیه است و این شیوه درست نیست. غربی‌ها درباره تمام مشکلات اجتماعی پیشینه تحقیق دارند درحالی‌که ما پشتوانه‌ای نداریم و بحث‌هایمان فرضی است و نمی‌توان گفت که اظهارنظرهای ما قطعیت دارد. با این وجود عقل سلیم و درون‌بینی‌ها به ما می‌گویند که ما در روابط خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود شاهد «ریاکاری» هستیم و به همین صورت این امر در فضای رسانه‌ای کشور هم وجود دارد.

به نظر من پدیده خاصی در ایران دارد شکل می‌گیرد که تا حدودی انتقادگرایی، موضع‌گیری‌های سیاسی و جناح‌بندی‌ها جدی شده است و کم‌کم این زمینه را فراهم می‌آورد که همه گروه‌ها به صورت علنی موضع خود را اعلام کنند و به بحث و جدل بپردازند. اگر این زمینه یعنی رسمیت یافتن نقد علمی- اعتقادی و سیستمیک تقویت شود، زمینه‌های ریاکاری هم از بین خواهد رفت. غربی‌ها در زمینه مطالعات اجتماعی و رسانه‌ای از ما جلوتر هستند و توانسته‌اند از پس این حرکت به خوبی برآیند؛ آنها با شفافیت و در یک چارچوب نظام چندحزبی رسمی از نظرات یکدیگر انتقاد می‌کنند، اما متاسفانه در کشور ما این زمینه‌ها کمتر مهیاست و در برخی موارد ما همچنان شاهد فیلترینگ و سانسور هستیم همه این موارد زمینه «ریاکاری» را فراهم می‌کند و تا وقتی هم که شاهد «ریاکاری» هستیم، جامعه به پیشرفتی نخواهد رسید.

درمورد خبرنگاران و روزنامه‌نگاران باید بگویم که به‌طور قطع، طیف‌های فکری مختلف این قشر عقاید و باورهای متفاوتی دارند؛ تعدادی از خبرنگاران آزادتر هستند و به وسیله نهادهای خصوصی اداره می‌شوند و تعدادی هم نه.

ما خبرنگارانی با طیف‌های مختلف فکری داریم. عده‌ای هم در این میان هستند که با شفافیت کار خبررسانی را انجام می‌دهند و دردسرهایی برایشان ایجاد می‌شود. به نظر من، ما در یک دوره گذار قرار گرفته‌ایم؛ باید گفتمانی بین جامعه رسانه‌ای و دولت واقع شود که این «ریاکاری»‌ها شناخته شده و با آسیب‌شناسی‌های کارشناسی برای رفع آنها قدم برداشته و اقدام‌های اصلاحی انجام شود. به گمان من زمینه برای این‌که خبرنگاران ما به سمت بیان آزاد دیدگاهشان حرکت کنند به آرامی فراهم می‌شود؛ آنها دارند به سمت شفافیت حرکت می‌کنند؛ البته در این میان قشرهایی نیز هستند که نمی‌خواهند واقعیات را بپذیرند و این شفافیت وجود داشته باشد؛ آنها فکر می‌کنند که با انکار و فیلترینگ می‌شود جلوی رشد فکری مردم را گرفت.

زمانی که انقلاب شد، امام خمینی(س) گفتند که «تلویزیون باید دانشگاه باشد». تعریف دانشگاه هم مشخص است: «محلی برای ارایه و استمرار بحث‌های آزاد و حضور طیف‌های مختلف فکری و تولید علم و فرهنگ». به نظرمن اقتدار علمی موردنظر مقام معظم رهبری نیز جز با رفع ریاکاری در حوزه‌های تولید علم و دانش به دست نمی‌آید. اما حالا می‌بینیم که صدا و سیمای ما با این تعریف تعارض دارد و این نشانه‌ها در صدا و سیمای ما کمتر مشاهده می‌شود.

متاسفانه بیشتر وسایل ارتباط جمعی در ایران نقش ملی و عمومی خود را ایفا نمی‌کنند و در برهه‌های مختلف – حتی- بخشی از جامعه را طرد می‌کنند و باعث می‌شوند که صدای آنها شنیده نشود یا حداقل صدای یک قشر خاص خیلی بیشتر شنیده شود! همه تحقیقاتی که در دنیا انجام شده نشان داده که وسایل ارتباط جمعی نقش اساسی‌ای در رشد اجتماعی، فکری و سیاسی و حتی سواد رسانه‌ای مردم ایفا کرده‌اند. بنابراین، با ارزیابی‌های مختلفی که می‌تواند صورت بگیرد، می‌توانیم بگوییم که کارنامه موفقی را برای بسیاری از رسانه‌ها نمی‌توان در نظر گرفت؛ چرا که کمتر سواد رسانه‌ای مردم را افزایش داده‌اند‌ و به اندازه لازم و کافی با شفاف‌سازی در جهت رفع رذایل اخلاقی حرکت نکرده‌اند.

به نظر می‌رسد تا وقتی که انتقاد اجتماعی به‌عنوان یک دستاورد عظیم بشری مورد استفاده قرار نگیرد و ریا در جامعه وجود داشته باشد، نمی‌توان بین افرادی که با صداقت و رعایت حقوق اجتماعی دیگران فعالیت می‌کنند و آنهایی که پشت پرده و برای منافع خودشان حرکت می‌کنند، تمایزی قایل شد و با این روال حق و باطل در هم قلب می‌شوند و ما باید انتظار داشته باشیم که ریاکاری به حیات شومش ادامه دهد.

 شهروند