تاملی اخلاقی در طوفان تهران و ماندن یا رفتن مدیران
شهروندان – میرزابابا مطهرینژاد:
پرسشگری سازنده تمدنهاست. پرسشگری در چهار حوزه نمود پیدا میکند، که عبارتند از :
پرسش از حقیقت به شکلگیری علم میانجامد و پرسش از معنویت به شکل گیری دین میانجامد و پرسش از خوبی و بدی به شکلگیری اخلاق و پرسش از زیبایی به شکلگیری هنر میانجامد. مقابله با پرسشگری، انحطاط و سیر نزولی را برای جوامع در پی داشته و در پی دارد. مثلا مقابله با پرسشگری در حکومتهای بعد از قرن پنجم، به سیر نزولی تمدن اسلامی انجامید. نگارنده در این یاداشت به حوزه پرسشگری از خوبی و بدی در برکناری و عزل مدیران و مسوولان در پی حوادث و رویدادها ( نه در فساد و سوءاستفاده که وجه دیگری دارد) نظری میاندازد، مثل آنچه که در دو حادثه طوفان تهران و برخورد دو قطار پیش آمد .
برخی استناد میکنند که در فلان کشور، فلان حادثه اتفاق افتاد و در پی آن مدیران و مسوولانی استعفا کردند و یا برکنار شدند، چرا در کشور ما این اتفاق نمیافتد و یا اگر بیفتد از آن استقبال میکنند و آنرا التیام بخش برای روان جامعه و آسیبدیدگان میدانند. برخی هم وجوه اخلاقی را در نظر میگیرند و شتاب در چنین مواردی را مجاز نمیشمرند و توجه به معیارهای اخلاقی حاکم بر فرهنگ اعتقادی و کاری را ضروری میدانند . بهتر است برای داوری بهتر قدری عمیقتر وارد موضوع شویم و انتظار داشته باشیم، در چنین مواردی، از جمله دو مورد اشاره شده فوق هم وزیر راه و شهرسازی را به رعایت اخلاق حرفهای و اخلاق ارزشی و دینی توصیه کنیم و هم از مجلس و نهادهای نظارتی انتظار داشته باشیم، آنجا که پای اخلاق در میان است، از نگاه سیاسی و جناحی به نفع اخلاق بکاهند !
همانطور که اشاره کردم، اخلاق مدیریت در دو حوزه قابل بررسی است: ۱- اخلاق در آموزهها و ارزشهای دینی و فرهنگی که مشترک است با سایر افراد پیرو یک دین و امری درونی است که به معنای تهذیب نفس و پالایش انسان از درون است، بدیهی است که جلوههای زیبای بیرونی هم داشته باشد، اما ارزش آن به درونی بودن آن است. ۲- اخلاق در عمل مدیریتی که اخلاق حرفه ای اش مینامند و امری بیرونی است. عمل مدیریتی یعنی عمل اقتصادی، یعنی عمل اجتماعی، یعنی عمل حرفه ای و تخصصی، یعنی عمل سیاسی و …
عمل مدیریت، در هریک از شاخههای ذکر شده، نتیجه تصمیمات مدیریت است، این تصمیمات اگر تاثیر منفی بر دیگران نداشته باشد، شان اخلاقی ( به لحاظ اخلاق حرفهای) پیدا نمیکند، ولی اگر اثر منفی بر دیگران داشته باشد، چه این تاثیر منفی موجب ناسازگاری بر دیگران شود و چه ضرر و آسیب خارج از کنترل برای دیگران ایجاد کند، موجب بروز مشکل اخلاقی میشود . نظریهپرداز معروفی به نام « گای ویک فیلد » ( Gay wakefeld ) میگوید: ارزشهای اخلاقی، هدایتکننده رفتار هستند. گر چه سازمانها ممکن است به عنوان یک ماهیت مستقل تلقی شوند، ولی تصمیمهای سازمانی از استدلال اخلاقی اشخاص ناشی میشوند . وجدان فردی همواره ناظر بر رفتار اخلاقی است و مسوولیت اجتماعی نیز از طریق رسانهها اعمال میشود .
نظریه پرداز دیگری به نام: «فرانک ناروان » (Frank Narvan) یک فرایند شش مرحلهای را به منظور اتخاذ یک تصمیم اخلاقی تکلیف میکند و میگوید اگر یک تصمیم به عنوان نتیجه عمل مدیریتی بعد اخلاقی پیدا کرد،با توجه به فرایند شش مرحله ای تصمیم بگیرید، این فرایند عبارت است از :
۱- مشکل را تعریف کنید
۲- راهحلهای انتخابی موجود را مشخص کنید
۳- راهحلهای انتخابی مشخص شده را ارزیابی کنید
۴- براساس نتیجه ارزیابی، تصمیم بگیرید
۵- تصمیم را اجرا کنید
۶- تصمیم اجرا شده را ( به لحاظ حل مشکل با کمترین آسیب حرفهای ) ارزیابی کنید .
در مباحث مربوط به اخلاق حرفهای، آنجا که مشکل اخلاقی بروز میکند، یعنی تصمیم ناسازگاری بوجود میآورد یا موجب ضرر و زیان میشود، با به کار بردن فیلتری معروف به فیلتر ( PLUS ) که در حقیقت پاسخ به چهار سوال محوری برای تصمیم گیری است، مشکل اخلاقی را حل میکنند و مولفههای این فیلتر عبارتند از :
- Policies ( خطمشی ): آیا تصمیم با سیاست و خط مشیهای سازمان من مطابقت دارد؟
-Legal ( قانون): آیا تصمیم با توجه به قوانین و مقررات اجرایی قابل قبول است؟
- Universal (جهانی ): آیا تصمیم از اصول / ارزشهای جهانی که سازمان من پذیرفته است، پیروی میکند؟
- Self (خود): آیا تصمیم، تعریف شخصی مرا از درستی، خوبی، شفافیت و صداقت تایید میکند ؟
این توضیحات را برای این اشاره کردم که گاهی برای یک تصمیم اخلاقی و یک عمل مدیریتی، هم به لحاظ ارزشهای اخلاق در آموزههای دینی و فرهنگی که در اسلام بخش مهمیاز دین ماست(به این تعبیر که دین یعنی مجموعه ای از اخلاق، اعتقادات و احکام) و هم به لحاظ اخلاق حرفهای مدیریتی، انسان بر سر چند راهی قرار میگیرد! هر وزارتخانهای با تصمیماتی از این نوع هر روز مواجه است، مثلا وزیر راه و شهرسازی با انبوهی از این نوع تصمیمات مواجه است،چرا که تصمیمات از نوع تصمیمات اخلاقی است. تصمیم در مورد مسکن مهر، تصمیم در مورد آزادراهها و بزرگرا ههای نیم کاره یا حتی بهرهبرداری شده و ….. و این آخریها تصمیم در مورد عملکرد برخی از مدیران راهآهن و مدیران هواشناسی در حادثه طوفان تهران .
تصمیم در مورد حادثه ایستگاه راه آهن امروان دامغان، تصمیم مشکلی نبود، زیرا اشتباه مسوولان ذیربط کاملاً آشکار بود، لذا تصمیم به پذیرش استعفا و یا اخراج و تحت تعقیب قرار دادن مقصرین، تصمیم مشکلی نبود و به سرعت هم تصمیم گرفته شد و ظاهرا شخص وزیر هم از تصمیم مدیران سازمانهای تابعه با قوت حمایت کرده و در ادامه هم حمایت خواهید کرد، لیکن در مورد هواشناسی، اکثریت متخصصین اعلام کردهاند که این پدیده به اصطلاح هواشناسانه در شمار پدیدههای حالبینی ( Now – casting ) است . پدیدههایی که در یک مدت کوتاه و در یک جغرافیای محدود و خارج از اراده و توان ما شکل میگیرند و در یک مدت نسبتاً کوتاه نیز پایان میپذیرند. افزون بر این با توجه به ضعف تجهیزات هواشناسی که علل و زمینههای آن به دوره کوتاه مدیریتها و از جمله مدیریت فعلی،بر نمیگردد وبه گواهی سوابق و اخبار و گزارشهای رسانهای، اتفاقاً تلاشهای گسترده و کارشناسی قابل توجهی هم در دولت یازدهم صورت گرفته تا از این ضعف کاسته شود . علاوه بر موارد فوق، پیشبینی چنین شرایطی با توجه به بیسابقه بودن چنین رویدادی در تهران، برای کارشناسان هواشناسی حتی چند ساعت پیش از حادثه در وضعیت موجود تجهیزاتی، کار دشواری بوده است . آنچه مهم است این است که وقوع حوادثی از این نوع، برای مجموعه نهادهای اجرایی ملی و محلی چه درسی دارد؟ چه باید یاد بگیرند؟ چگونه باید خود را تجهیز کنند؟ کارکنان خود را چگونه باید آموزش دهند؟ مردم چه آموزشهایی را لازم دارند تا با آمادگی بیشتری با چنین پدیدههایی رویاروی شوند؟ چگونه میتوان سیستم واکنش سریع را در کشور سازماندهی کرد؟ اینها و موارد متعدد دیگر است که باید در دستور کار دولت، ستاد بحران کشور و تمام نهادها و سازمانهای ذیربط از جمله سازمان هواشناسی قرار گیرد.
در چنین شرایطی و با توجه به واقعیاتی که ذکر شد، استعفای مسوولان ذیربط در هواشناسی نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد، بلکه اخلاق و انصاف را هم نزد سایر کارکنان سازمانی چون هواشناسی به چالش خواهد کشید .به همین علت چنین تصمیمی دارای وجوه اخلاقی است، به صرف این که چنین تصمیماتی ممکن است عدهای را خوشنود کند، دلیل اخلاقی بودن آن نیست .این موردکاملاً با مواردی چون قطار که خطای افراد مسجل است،کاملاً تفاوت دارد . تصمیم اخلاقی،تصمیمی است که نظام تحکمی و فرماندهی را به نظام اقناعی و سه رکن فرمانده، فرمان و فرمانبر را به دانش، معرفت و اقناع، تبدیل کند .
در تصمیمات اخلاقی، قانون حتی راهنمایی است برای اعمال مدیریت، لازم است،اما کافی نیست . الزامات قانونی سلبیاند، اما الزامات اخلاقی ایجابیاند، در تصمیمگیری اول استاندارهای اخلاقی، بعد الزامات قانونی باید مورد توجه قرار گیرند. الزامات قانونی تشکیل شده از طریق فرایندهای سیاسی، غالبا ناقض استانداردهای اخلاقی و ممکن است از دقت لازم برخوردار نباشد. اخلاقی بودن یک تصمیم، بستگی به نتیجه عمل ناشی از آن تصمیم دارد. اصل آن است که عمل ناشی از تصمیم، در جهت خلق منافع مادی و معنوی بیشتر برای بیشترین تعداد مردم باشد. با این نگاه پذیرفتن استعفا یا برکناری مدیران و مسوولین ذیربط هواشناسی در موضوع طوفان تهران، نمیتواند تصمیمی اخلاقی تلقی شود و انتظار است وزیر راه و شهرسازی و مدیران ستادی وزارتخانه و در موارد مشابه سایر وزارتخانهها،با شخصیت و شجاعت از فشار نهادهای حقوقی و نظارتی بکاهند .
شخصیت موجب میشود که با مشکلاتی که اثرات اجتماعی شدید پدید میآورند خود را مواجه کنند و شجاعت موجب میشود که آگاهانه راهحلهای اقتصادی، حقوقی و اخلاقی را ارزیابی و به تصمیم برسند و هزینههای اجتماعی و سیاسی ناشی از آن را تحمل کنند .