ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
در گفت وگو با سینماگران شاخص به بحث گذاشته شد

پایان حاشیه نشینی چهره‌های نامدار سینما

شهروندان:
اگر چه طی چند سال گذشته هر چقدر مدیران با سفیدنمایی کاذب به مطلوب خواندن حال سینما اصرار داشتند، خلوتی سالن‌های سینما، پریشانی فیلمسازان، تعدد فیلم‌های توقیف شده و خانه‌نشینی کارگردانان تاریخ‌ساز سینمای ایران آشکارا پرده از واقعیت بحرانی حال سینما برمی‌داشت.

سینمابا تغییر دولت و رویکردهای فرهنگی، جو خوش‌بینی ایجاد شده در سینماگران و آشتی دوباره کارگردانان مغضوب دولت دهم بار دیگر رنگ امید بر رخساره سینما نشاند تا همت اهالی سینما به امید تدبیر برای سرپا شدن سینمای از نفس‌افتاده گره بخورد. عرض‌اندام تمام قد سینمای ایران در برابر تهاجمات فرهنگی و حضور مقتدرانه بین‌المللی مستلزم صبوری اهالی سینما و شجاعت و همراهی مسئولان سینمایی است؛ اما سینماگران با امید وارد میدان شده‌اند و خالی نکردن این صحنه فقط به تدبیر مدیران وابسته است.

همزمانی نمایش عمومی «متروپل» و «اشباح» با احتمال بازگشت بهرام بیضایی به ایران برای ساخت فیلم جدیدش «مقصد» و آشتی دوباره ناصر تقوایی نویسنده و کارگردان باتجربه‌ و کم‌کار سینمای ایران پس از یک دهه عزلت و همچنین خبر اکران فیلم‌های «عصبانی نیستم»، «قصه‌ها» و «خانه پدری» گویای رویکرد مدیران ارشد سینمایی به استفاده از همه ظرفیت‌ها و ایجاد فضای رقابت سازنده بین نسل‌ها است.

انتظار برای دیدن فیلم‌های خوب کارگردانان سرشناس کم کم داشت برای علاقه‌مندان به سینما حکم آرزو را پیدا می‌کرد. آذر ماه سال گذشته بود که خبر دیدار حجت‌الله ایوبی با عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، رخشان بنی‌اعتماد، بهمن فرمان‌آرا و خسرو سینایی مبنی بر درخواست طرح برای ساخت فیلم جدیدشان و قول مساعد رئیس سازمان سینمایی برای فراهم کردن شرایط فیلمسازی بزرگان سینما در رسانه‌ها منتشر شد؛ وعده‌ رؤیاگونه‌ای که محقق شدن آن در خوشبینانه‌ترین حالت با وجود مشکلات متعدد همچنان با اما و اگرهایی همراه بود، اما در کمتر از یک سال رنگ واقعیت گرفت و بهمن فرمان‌آرا و خسرو سینایی فیلم‌های تازه‌شان «دلم می‌خواد» و «جزیره رنگین» را جلوی دوربین بردند، «مقصد» بهرام بیضایی با موافقت اصولی پروانه ساخت گرفت و ناصر تقوایی که در دهه گذشته دو فیلم «زنگی و رومی» و «چای تلخ» را به دلیل توافق نکردن با تهیه‌کننده در نیمه راه رها کرده بود، برای تهیه‌کنندگی و کارگردانی فیلمنامه تازه خود دست به کار شد.

رخشان بنی‌اعتماد تنها فیلمساز – جزو سینماگران یاد شده – است که تاکنون اخباری پیرامون تصمیم ساخت فیلم جدیدش در رسانه‌ها منتشر نشده است. کارگردان فیلم «قصه‌ها» ضمن ابراز خرسندی از فعالیت دوباره مفاخر سینمای ایران در پاسخ به سؤالی مبنی بر دلایل نبود اخبار فعالیت‌های تازه سینمایی‌اش می‌گوید: «من زیاد اهل رسانه‌ای کردن کارهایم نیستم و معمولاً تا وقتی کاری را شروع نکنم طبیعتاً خبری درباره آن نمی‌دهم. هر زمان کاری را شروع کنم حتماً درباره آن اطلاع‌رسانی خواهد شد.»

هنرمندان می خواهند کار کنند

با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی، هنرمندان طی یک سال گذشته راغب به حضور و فعالیت دوباره شده‌اند و اظهارنظر کارشناسان بر این نکته متمرکز است که این آشتی دوباره مرهون فضای خوشبینی ایجاد شده است و غیبت و حضور مفاخر سینمایی می‌تواند تأثیری شگرف در سرنوشت فرهنگ و سینمای ما داشته باشد. بر این اساس باید با برنامه‌ریزی مدون برای تثبیت چنین فضایی اقدام کرد تا این آشتی دوباره به قهر ننشیند.

داریوش مهرجویی اصلاح شرایط نامناسب ممیزی و استقبال از بخش خصوصی برای حضور در این عرصه را عامل تثبیت فضای ایجاد شده عنوان کرده و می‌گوید: «مشخص است که اگر اوضاع درست شود، سانسور کم شود و نظارت اصولی باشد و دولت واقعاً بخش خصوصی را تشویق کند و همه چیز را برای خودش نخواهد بالطبع مفاخر سینمای ایران که علاقه‌مند به فعالیت هستند وارد عرصه می‌شوند.»

نسلی که خسارت دید

خسرو سینایی که پس از چند سال دوری از سینما فیلمبرداری فیلم جدیدش با عنوان «جزیره رنگین» را به پایان برده است، نتیجه عزلت‌نشینی و مهاجرت هنرمندان برجسته و تأثیرگذار را متضرر شدن یک نسل و دوره تاریخی عنوان می‌کند و حمایت از فیلمساز و پرهیز از برخوردهای سلیقه‌ای را زمینه‌ساز فعالیت خلاقانه و آشتی دوباره و ماندن در صحنه فیلمسازی می‌داند.

وی در این باره می‌گوید: «فیلمسازانی مانند بیضایی، تقوایی، مهرجویی و… طی ۴۵ سال فعالیت‌شان ثابت کرده‌اند که حرفه و تخصص‌شان ساختن فیلم است و علاقه‌شان را به این عرصه ثابت کرده‌اند منتهی تا شرایط فراهم نشود نمی‌توانند کار کنند. هر زمان سیستمی روی کار بوده که به شکل گرفتن چنین آثار فرهنگی اشتیاق نشان داده آن‌ها فیلم‌شان را ساخته‌اند و هرگز هم غیرفعال نبوده‌اند. زمینه‌سازی برای فعالیت خلاقانه فیلمسازان، تأمین سرمایه و دوری از برخوردهای سلیقه‌ای است.

فیلم ساختن بودجه و شرایط خاص خودش را می‌طلبد؛ فیلمسازی یک کار فطری است که در نهایت برای به ثمر نشستن نیاز به پشتیبانی مالی دارد شبیه نقاشی، شاعری یا نویسندگی نیست که بعد از خلق اثر منتظر زمینه مساعد برای عرضه شود بلکه از مرحله اول نیازمند تأمین بودجه است.

طبیعی است که تهیه‌کننده‌های خصوصی چنانچه به لحاظ بازگشت سرمایه شرایط را مساعد نبینند، برای حمایت ریسک نمی‌کنند و اگر قرار باشد این کارها با حمایت دولتی تولید شود، مستلزم آن است که با یک نگاه باز و راحت از سوی مسئولان برخورد شود. حال که اخبار بازگشت فیلمسازانی چنین برجسته و تأثیرگذار به دنیای سینما شنیده می‌شود می‌توان با پرهیز از تنگ‌نظری و برخوردهای سلیقه‌ای فضای ماندن را هم مهیا کرد.»

این نقاش، کارگردان و تهیه‌کننده سینما در بخش دیگری از صحبت‌های خود، بازگشت دوباره فیلمسازان برجسته را مرهون تغییر رویکرد فرهنگی و فضای ایجاد شده در سینما عنوان کرده و می‌افزاید: «من چند سال صبر کردم تا یکی از کارهایم به سرانجام برسد که به هر صورت نشد، نمی‌خواهم به دنبال مقصر بگردم اما در مجموع سیاست بر این بود که عملی نشود اما امسال که شرایط مهیا شد تصمیم گرفتیم با بودجه‌ای که کفاف ساخت فیلمی مانند «قطار زمستان» را نمی‌داد فیلم دیگری بسازم.

به هر حال از همان مرحله اول اگر نگاه بر این بود که فیلمنامه من مجوز نگیرد «جزیره رنگین» هم ساخته نمی‌شد. همان‌طور که در حال حاضر حداقل ۱۰ فیلمنامه آماده دارم که هیچ‌کدام از آن‌ها طی این مدت امکان ساخت پیدا نکرده است.»

سینایی همچنین درباره گسست هنرمندان برجسته و تأثیرگذار از جامعه می‌گوید: «همیشه خیلی غمگین می‌شوم وقتی می‌بینم انرژی‌ها در مملکتی که برای همه ماست در جهت تخریب همدیگر صرف می‌شود چه در عرصه سیاست، چه هنر و چه انواع مسائل اجتماعی. یادمان باشد که این مملکت به همه ما تعلق دارد و همه ما در هر عرصه‌ای که هستیم باید بتوانیم در ساختن و شکوفایی آن فعال باشیم.

بر این اساس هدر دادن تجربه آدم‌هایی که عمرشان را برای این کار گذاشته‌اند به اعتقاد من فقط یک مسأله شخصی نیست که تصور کنیم یک فرد ضربه خورده است بلکه یک نسل و یک دوران از این اتفاق لطمه می‌خورد. بزرگترین رمز و راز عقب نگه داشتن جامعه این است که انرژی‌های سازنده جامعه را هدر بدهیم. این مسأله یک امر کلی است و فقط مختص سینما و هنر نمی‌شود، در هر زمینه‌ای اگر تشخیص دادیم فردی بدون غرض و منافع شخصی کاری می‌کند که به نفع اجتماع خواهد بود باید کمک کنیم تا به سرانجام برسد.

تلف کردن انرژی چنین شخصیت‌هایی فقط به دلایل شخصی و این‌که از او خوش‌مان می‌آید یا نه یک مسأله فردی نیست بلکه پیامد آن متوجه کل جامعه و اجتماع خواهد شد. انرژی بخشی از نسل ما طی این سال‌ها هدر رفته است. با وجود این‌که اغلب این فیلمسازان چندین فیلمنامه و طرح آماده داشتند هیچ‌کدام‌شان امکان ساخت پیدا نکرد در حالی که بسیاری از فیلم‌ها با بودجه چندین برابر تولید می‌شد که نه بازگشت سرمایه داشت و نه مورد توجه قرار گرفت.

در سطح بین‌الملل هم فیلم‌هایی از کشورمان که با بودجه کمتری ساخته شدند خیلی موفق‌تر بودند. بر این اساس معتقدم اگر واقعاً به مردم و این کشور علاقه‌مند هستیم انرژی‌ها را تلف نکنیم و به انرژی‌های سازنده کمک کنیم تا بتوانند کارهایشان را به سرانجام برسانند.»

ناراحتی از خانه نشینی تقوایی و مهاجرت بیضایی

جمشید مشایخی که تجربه همکاری با اغلب سینماگران برجسته کشورمان را دارد معتقد است ماحصل هر اقدامی که منجر به بازگشت چنین فیلمسازان کارآمد به دنیای سینما می‌شود ایجاد علاقه و ترغیب جامعه به فرهنگ کشورمان است.

او با اظهار خوشحالی از فعالیت دوباره فیلمسازان برجسته سینمای کشورمان می‌گوید: «به شخصه از خانه‌نشینی تقوایی و مهاجرت بیضایی خیلی ناراحت بودم و شنیدن خبر بازگشت دوباره این دو عزیز واقعاً مایه نشاط و خوشحالی است. من با آقای بیضایی کار سینمایی نکردم ولی تجربه همکاری تئاتر را داشتم. به واسطه حضور ایشان در اداره هنرهای دراماتیک آشنایی چندین ساله با وی دارم و بر همین اساس می‌گویم که بیضایی یک نابغه است؛ هنرمندی فرهیخته و باسواد که واقعاً میراثی برای فرهنگ کشورمان است. با ناصرخان تقوایی هم در نخستین کارم و همچنین آخرین اثر سینمایی ایشان(کاغذ بی‌خط) افتخار همکاری داشتم. بیضایی و تقوایی از کارگردانان برجسته سینمای ایران هستند، سال‌ها زحمت کشیده‌اند، تجربه و دانش دارند و عاشق این مملکت و ملت هستند و این واقعیتی است که نمی‌توان آن را پنهان کرد. باید وارد عرصه شوند و شاگردانی در این زمینه تربیت کنند.»

این بازیگر در ادامه می‌افزاید: «ما کارگردان و نویسندگانی در سینما داریم که به دلیل منع صریح یا مأیوس شدن از رفتارهای مدیران خانه‌نشین شدند و نتیجه دلسرد شدن آن‌ها اقبال مردم کشورمان به شبکه‌های ماهواره‌ای و سریال‌های نازل ترک بود. خب این درد است، درد است برای من که چنین مفاخری در عرصه فیلم و سریال‌سازی داریم که می‌توانند آثاری بسازند که مردم را جذب فرهنگ خودمان کنند و نسبت به این آثار نازل بی‌رغبت شوند، اما مانع فعالیت آن‌ها می‌شویم.

من اعتقادی به قطع شبکه‌های ماهواره‌ای ندارم چرا که با زور نمی‌شود انسانیت را در جامعه به وجود آورد، ما فقط می‌توانیم با ساخت آثار هنری مردم را جذب سینما و تلویزیون خودمان کنیم. بر همین اساس بی‌نهایت از خبر بازگشت چنین هنرمندانی خوشحالم چرا که فعالیت دوباره آنهاست که می‌تواند مایه دلگرمی در برابر چنین نگرانی‌هایی باشد. همیشه گفته‌ام که یک اثر هنری اثری است که انسان را از واقعیت به حقیقت برساند. وقتی به آثار این عزیزان نگاه کنید می‌بینید که همین کار را کرده‌اند. به همین دلیل است که با قهر چنین هنرمندانی ما در جامعه فرهنگی‌مان احساس کمبود می‌کنیم.»

موج خوشبینی در جامعه سینما

رضا کیانیان ایفاگر نقش های کلیدی آثار فرمان آرا که در اثر تازه این کارگردان «دلم می‌خواد» نیز بازی کرده است با اشاره به تأثیر تغییر دولت و رویکردهای فرهنگی در فضای جامعه و ایجاد موجی از خوشبینی در هنرمندان می‌گوید: «شعارهای آقای روحانی امیدوارانه و بر اساس امید بود و به تبع آن فضای خوشبینی در کشور ایجاد شد. اهالی سینما برای فعالیت و همکاری اعلام حضور کرده‌اند و تثبیت و دوام یافتن این فضا از این به بعد به تیم اجرایی آقای روحانی بستگی دارد. طی این مدت اتفاق خاصی رخ نداده و فقط یک امید وجود داشته که ما با همین امید زنده هستیم. ما سینماگران به آقای روحانی، وزیران و مدیرانش اعتماد می‌کنیم و امید داریم که شرایط درست شود.

کیانیان تنگ‌نظری، نگاه بسته و بی اعتنایی دولت قبلی را عامل اصلی منع فعالیت و عزلت بزرگان هنر عنوان کرده و لزوم حساس بودن جامعه نسبت به محروم شدن از حضور فرهنگی آن‌ها به عنوان سرمایه‌های ملی را مطرح می‌کند. وی در این باره می‌گوید: «برای هر کدام از فیلمسازان پرافتخار سینمای ایران هزینه میلیاردی و صدها نیروی انسانی صرف شده است تا به پشتوانه و گنجینه‌ای‌ فرهنگی تبدیل شوند. این بزرگان سرمایه ملی ما هستند، در همه کشورها از سرمایه‌های ملی حفاظت می‌کنند و بطوری زمینه فعالیت‌شان را فراهم می‌کنند که به قول معروف آب در دل‌شان تکان نخورد و ذهن‌شان متمرکز بر کارشان باشد اما در کشور ما با بی‌مهری، آن‌ها را مأیوس و دلسرد می‌کنند.

به اعتقاد من الان باید صورت مسأله این موضوع باشد که به چه دلیل مانع فعالیت این هنرمندان شده‌اند؟! وقتی موضوع اختلاس سه هزار میلیاردی برای همه مسأله‌ای پراهمیت می‌شود باید محروم کردن فضای فرهنگی از تجربه و حضور این بزرگان هم دغدغه باشد یعنی دانش و تجربه آقای بیضایی به اندازه سه میلیارد نمی‌ارزد؟ کار خلاقانه هر کدام از این بزرگان بر کل فرهنگ کشور، سیستم آموزشی – پژوهشی، روحیه جامعه و… تأثیر دارد اما چون الان در جامعه ما فقط سود را در این می‌بینند که برج بسازند یا منتظر گران شدن مسکن برای فروش ملک‌شان باشند، متأسفانه سودهای معنوی بزرگ را که در نهایت به سود مالی می‌انجامد نمی‌بینند و چون نمی‌بینند پیگیری هم نمی‌کنند. اگر پیگیر پرونده اختلاس‌های چند هزار میلیاردی هستند باید از دست دادن چنین سرمایه‌هایی را هم پیگیر شوند.»

این بازیگر در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به لطمات جبران‌ناپذیر سیاست‌های مدیران سینمایی دو دوره گذشته اظهار داشت: «سینما از اول انقلاب خط مقدم مبارزه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بوده است، چرا که حضور سینمای کشورمان در جشنواره‌های جهانی بشدت با اقبال مواجه می‌شد و علت آن هم این بود که سینمای ایران یک آلترناتیو در برابر سینمای امریکا ساخته بود. کشورهای اروپایی از جمله آلمان، ایتالیا، فرانسه، انگلیس و سوئد سینمای مستقل خودشان را داشتند؛ اما در این سه دهه اخیر سینمای خودشان را از دست دادند و در برابر سینمای امریکا شکست خوردند و مجبور شدند که در کشور خودشان فیلم امریکایی بسازند و این تنها سینمای ایران بود که یک آلترناتیو قدرتمند در برابر سینمای امریکا به وجود آورد. علت اقبال بیش از حد اروپایی‌ها به آسیایی‌ها مانند ژاپن، کره و هند ایجاد همین آلترناتیو بود. اما در ۸ سال گذشته آنچنان ضرباتی به سینمای ایران وارد شد که از حضور در جشنواره‌های خارجی باز ماند و جای ایران و صندلی ایران را اسرائیل پر کرد.»

 اتفاق مبارک در فضای امید

کیوان کثیریان منتقد سینما می‌گوید بازگشت چنین فیلمسازان کارآمد و تأثیرگذار به دنیای سینما اتفاق مبارکی است که مرهون فضای امید ایجاد شده در جامعه است؛ اما مهم‌تر از آن ایجاد شرایط مناسب برای فعالیت خلاقانه و بی‌دغدغه آنهاست. وی در این باره توضیح می‌دهد: «در هر حال خیلی از رفتارهای خلاقانه‌ یک هنرمند متأثر از شرایط محیطی اطرافش است و حال روحی برای خلق اثر هنری به آرامش و کمتر بودن دغدغه‌های هنرمند وابسته است. در سال‌های اخیر که عملاً فضا و بستر مناسبی برای کار خلاقانه در سینما فراهم نبود، این موضوع از سوی فیلمسازها و هنرمندان به شکلی صریح و شفاف مطرح شد که حال خوبی ندارند و چون مدیریت مقابل هنرمندان قرار گرفته وقت آن‌ها به جنگ و جدال بین دولت صرف شده است. طبیعی است که در چنین شرایطی یک فیلمساز فراغت بال و تمرکز لازم را برای خلق یک اثر ارزشمند نداشته باشد. با تغییر شرایط سیاسی اجتماعی کشور در یک سال اخیر، حداقل شرایط روحی بهبود پیدا کرده و این موضوع را خود سینماگران در مقاطع مختلف مطرح کرده اندکه دغدغه‌های روحی آن‌ها کمتر شده است. اما به غیر از این شرایط دیگری هم برای خلق یک اثر سینمایی لازم است که هنوز تحقق پیدا نکرده و شرایط تولید مناسب نیست و وضعیت اکران با شرایط ایده‌آل فاصله دارد. ساخت فیلم نیازمند هزینه‌های کلان است و پیدا کردن تهیه‌کننده و اسپانسر کار راحتی نیست. بازگشت فیلمسازان قدیمی به این عرصه که زمزمه‌های آن مطرح است خبر خوبی است اگر اتفاق بیفتد. اما مهم‌تر از آن این است که شرایط مطلوب برای فعالیت این فیلمسازان فراهم باشد یعنی آقای بیضایی بتواند با خیال راحت آنچه را که دوست دارد بسازد اما ساخت آنچه را که دوست دارد تحقق نمی‌یابد به دلیل شرایط ممیزی که وجود دارد. شرایط نامشخص ممیزی و نظارت، به فیلمساز لطمه می‌زند. فیلمساز گاهی تصور می‌کند فراتر از خط قرمزهای مرسوم نرفته است در حالی که با جابه‌جایی مدیران خط قرمزها هم عوض می‌شود پس لازم است روابط ممیزی شفاف شود و فیلمساز بداند چه می‌تواند بسازد که مشکل‌ساز نشود که به اعتقاد من خود فیلمساز بهتر می‌داند خطوط قرمز چه چیزهایی است و به طور کامل آشنا به ضوابط عرفی و قانونی کشورمان است اما این مدیران هستند که با جابه جایی شان معیارهای نظارتی را تغییر می‌دهند. شما می‌بینید که در دوره یکی از مدیران سینمایی فیلمی توقیف می‌شود و در دروه مدیر بعدی نه تنها رفع توقیف می‌شود بلکه به عنوان الگو مطرح می‌شود و کلی هم جایزه می‌گیرد نمونه‌اش «به رنگ ارغوان» حاتمی کیا؛ یا برخی فیلم‌ها که در جشنواره توقیف، اما به فاصله کمتر از دو ماه اکران عمومی ‌شدند. در واقع با وجود چنین مسائلی هنرمند امنیت ذهنی‌اش را از دست می‌دهد. هنرمندان قدیمی، هم روی کارنامه‌کاریشان حساس‌ترند و هم این‌که با توجه به شرایط سنی‌شان باید شرایط برای کارشان مناسب‌تر باشد تا بتوانند فیلمی درخور را به کارنامه پربارشان اضافه کنند. شرایط عمومی سینما باید برای فیلمساز مناسب‌تر و مطلوب‌تر شود وگرنه شرایط روحی تا حدودی انگیزه‌های بازگشت را به فیلمساز می‌دهد.»

رئیس انجمن منتقدان سینمایی در پاسخ به این سؤال که آیا فعالیت دوباره بزرگان سینما می‌تواند باعث تعدیل موج منفی انتقادات ایجاد شده نسبت به فعالیت‌های تازه فیلمسازانی چون کیمیایی و مهرجویی شود گفت: «این انتقادها نسبت به آخرین ساخته بهرام بیضایی هم مطرح بود و ممکن است برای فیلم بعدی او هم شاهد چنین واکنش‌هایی باشیم، توقع از برخی فیلمسازان مانند مهرجویی، کیمیایی و بیضایی بالاست و طبیعتاً تمام علاقه‌مندان به سینما به این فیلمسازها ارادت دارند و دوست دارند فیلم بهتری در کارنامه‌شان باشد، چرا که این فیلمسازان تاریخ سینمای ما را ساخته‌اند و اگر هر کدام از ما بخواهیم ۱۰ اثر مطرح کشورمان را نام ببریم حداقل ۷ اثر مربوط به آثار کیمیایی، بیضایی و مهرجویی خواهد بود، کسی با تأثیرگذاری و اهمیت مهرجویی و کیمیایی مشکلی ندارد؛ اما یک عده از دوستان به اسامی بزرگانی امثال کیمیایی و مهرجویی و بیضایی و تقوایی حساس‌اند و از آن‌ها فقط توقع فیلم خوب را دارند و متأسفانه قدری هم متعصبانه قضاوت می‌کنند. هیچکاک هم در کارنامه کاری‌اش فیلم‌ بد دارد اما این بدان معنا نیست که او فیلمساز بدی است. هیچکاک هم به عنوان یک هنرمند حق دارد گاهی فیلمی بسازد که شاید حاصل آن چیزی نباشد که خودش می‌خواهد و این فاجعه نیست. معتقدم هر فیلمسازی باید آزادانه فیلمش را بسازد چه خوشمان بیاید و چه نه. ما حق نداریم به فیلمسازی بگوییم این فیلم را نساز بلکه مختاریم فیلم را نبینیم. ضمن این‌که خود فیلمسازها هم با توجه به تجربه و شرایط سنی‌شان باید ظرفیت انتقادپذیری‌ بالاتری داشته باشند. بالاخره انتظار می رود کسی که حدود ۳۰فیلم ساخته به اینکه گاهی نقد و واکنش منفی بگیرد، عادت کرده باشد. به هر حال فضای سینماست و کسی که به سینما آمده باید آن را بپذیرد.»

 نرگس عاشوری

ایران

برچسب‌ها : ,