مطالبات اصلاحطلبان از روحانی روشن است
شهروندان:
یک سال است که طیفهای سیاسی دنبال جواب این سوال هستند که روحانی اصلاحطلب است یا اصولگرا. تا حالا هم هر کسی در این باره حرفی زده است؛ حرفهایی که مشخصا ناظر به انتخابات مجلس دهم است، جایی که حضور روحانی و اعتدالگرایان به عنوان یک نیروی نوظهور اما تاثیرگذار در کنار هر یک از دو جناح سیاسی کشور میتواند معادلات جدیدی را دامن بزند.
اکنون هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان به خوبی میدانند ماندن در کنار روحانی و تیم او میتواند در انتخابات مجلس دهم سرنوشت آنها را به گونهیی دیگر رقم بزند.
در مقابل به نظر میرسد که روحانی نیز دریافته که بدون این دو جناح نمیتواند توان چندانی برای جلو رفتن در مسیر سخت سیاستورزی داشته باشد. در چنین شرایطی سوال اساسی این است که نهایتا ائتلافهای انتخابات سال ۹۴ به چه شکلی خواهند بود. آیا باز هم همان ائتلافهای ۲۴ خرداد ۹۲ در آنجا ظهور میکنند یا اینکه شاهد لیستهایی با ترکیبهای سیاسی متفاوت خواهیم بود؟ مرتضی الویری در گفتوگو با خبرنگار ما تاکید دارد که روحانی و اصلاحطلبان موتلف یکدیگر هستند، اتلافی که به زعم او همچنان پابرجاست.
او همچنین در پاسخ به سوالات ما موقعیتی از یک کثیرالاضلاع شکل گرفته از نیروهای اصلاحطلب و اصولگرا را ترسیم میکند که در انتخابات مجلس دهم برای خارج کردن تندروها از حوزه تاثیرگذاری تن به یک همکاری سیاسی خواهند داد.
- ارزیابی شما از آقای روحانی و دولت ایشان در نسبت با نیروهای اجتماعی و پایگاههای سیاسی که در کشور وجود دارد چیست؟
میشود گفت آقای روحانی در بدترین شرایط بعد از پیروزی انقلاب مسوولیت دولت را بر عهده گرفتند. آقای روحانی مجموعهیی را تحویل گرفته است که چندین زلزله ۸ ریشتر همه ساختارهای آن را ویران کرده بود. ترمیم و بازسازی یک چنین مخروبهیی کار بسیار دشواری است و معمولا ساخت و سازها موقعی خود را سریع میتواند نشان دهد که بر روی یک شالوده آماده و مهیا انجام شود. اما همانطور که اشاره کردم آقای روحانی در شرایطی کار را شروع کرد که باید بر روی یک ویرانهیی یک بنای جدید را بسازد.
بنابراین قبل از آنکه ساخت و ساز شروع شود نیاز است تا خرابیهای این ویرانه جمع شوند و یک عملیات آواربرداری گسترده انجام گیرد. لذا تغییرات برای اینکه محسوس شود نیاز به زمان بسیار بیشتری دارد. کسانی که اطلاعات جزیی و فنی ندارند و با کارهای اجرایی آشنایی ندارند، انتظار و توقع دارند که تحولات و تغییرات و سازندگیها خود را سریعتر نشان دهد. واقعیت این است که کارهای بنیادین خوبی انجام شده، اما با توجه به تنگناهای موجود ظهور این تغییرات زمان بیشتری را میطلبد و این در حالی است که عموم جامعه ایران تشنه ایجاد تغییرات و لمس آن علیالخصوص در حوزههای اقتصادی و معیشتی است و همین هم کار آقای روحانی و دولت ایشان را دوچندان سخت میکند. یعنی سطح مطالبات با داشتهها و میراث این دولت هماهنگ نیست.
- این وضعیتی که توصیف کردید، چه تاثیری بر پایگاه اجتماعی آقای روحانی گذاشته است؟ یعنی شما اگر بخواهید موضع جامعه را در قبال دولت و شخص آقای روحانی ارزیابی کنید، فکر میکنید جامعه ایران در چه موضعی قرار گرفته است؟
این یک بدشانسی است که به آقای روحانی تحمیل شده است.من تصور میکنم انتظار جامعه بیش از آن چیزی است که قابل انجام بودن است. یعنی جامعه انتظار داشت که قیمتها کاملا تحت کنترل دربیاید، جامعه انتظار داشت بیکاری کاهش پیدا کند. جامعه انتظار داشت که فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بازتر از این شود. بنابراین انتظارات جامعه بیشتر از وضعیتی است که بعد از آمدن آقای روحانی ایجاد شده است، فاصله میان انتظارات عمومی و کارهای انجام شده در ماههای گذشته یک نوع گلهمندی را ایجاد کرده است. منتها وقتی کارهای انجام شده را با محدودیتهای دولت تطبیق میدهیم و مخصوصا اینکه بسیاری از تغییرات و تحولات کاملا در اختیار دولت و رییسجمهوری نیست، آن موقع است که باید اذعان کنیم جامعه نیاز به تزریق امید بیشتر دارد و همچنین دولت هم باید جامعه را در جریان وضعیت خود و میراثی که تحویل گرفته، قرار دهد. چون به هر حال این فاصلهیی که اشاره کردم اگر مدیریت نشود به ضرر دولت خواهد بود.
- بحث داغ این روزها، بحث خاستگاه سیاسی آقای روحانی و نسبت دو جریان سیاسی با ایشان، یا به عبارت بهتر نسبت ایشان با دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا است. شما فکر میکنید که آقای روحانی چه در فرآیند انتخاباتی سال گذشته و چه بعد از آن در چه نسبتی با دو جریان سیاسی قرار گرفته است؟ نکته مهمتر اینکه جنس پیوند اصلاحطلبان با آقای روحانی را چگونه تعبیر میکنید؟
آقای روحانی از همان اول اعلام کرده بود که اصلاحطلب نیست، بلکه اعتدالگرا است. این به آن معنا بود که آقای روحانی از یک مقطع به بعد که به ۲۴ خرداد منتهی میشود نخواسته در اردوگاه اصولگرایی هم کار کند، چون اگر ایشان چنین قصدی داشت خیلی راحت میگفت که من همچنان اصولگرا هستم. این بحث اعتدالگرایی هم خطکشی ایشان با جریان اصلاحطلب است و هم با جریان اصولگرا. اصلاحطلبان هم هیچگاه ایشان را اصلاحطلب معرفی نکردند. اما نهایتا در انتخابات سال گذشته ایشان به همکاری با اصلاحطلبان روی آوردند و به هم نزدیک شدند.
دلیل این هم خطراتی بود که کشور را تهدید میکرد. البته رد شدن صلاحیت آقای هاشمی و عدم ثبت نام آقای خاتمی و نبودن زمینه برای ثبت نام اصلاحطلبان دیگر، از جمله شرایطی بود که اصلاحطلبان و آقای روحانی و در کل اعتدلگرایان را به هم نزدیک کرد. بنابراین اصلا در این فرآیندها بحث اصلاحطلب شدن آقای روحانی یا تغییر هویت اصلاحطلبان در کار نبوده است. بحث عبارت از این است که برای نجات کشور بحث اصلاحطلب و اصولگرا مطرح نیست. به هر حال یک سری طیفهای سیاسی و فعالان سیاسی حس کردند کشور در خطر است و تصمیم به یک همکاری برای نجات آن گرفتند.
- این مجموعهیی که تصمیم به همکاری گرفتند الان در چه وضعیتی نسبت به همدیگر قرار دارند؟ یعنی بعد از پیروزی انتخاباتی آقای روحانی چه اتفاقی در این مجموعه و چه تغییراتی در آن حادث شده است؟
الان هنوز هم در همان مرحله خطر هستیم. انتخبات ۲۴ خرداد شروع فرآیند عبور از مرحله خطر بود نه عبور کامل از آن. بنابراین طبیعی است که همچنان این حس همگرایی در آن مجموعه وجود داشته باشد. مخصوصا اینکه تهدیدات داخلی و خارجی که تندروها ایجاد میکنند هم هنوز بهطور کلی رفع نشده و نسبت به آن نگرانی وجود دارد. من همچنان فکر میکنم که اصلاحطلبان هنوز هم با وجود برخی انتقادات از فعالیتهای دولت حمایت میکنند تا کشور بتواند این مرحله را پشت سر بگذارد و وارد موقعیت جدیدی بشود که ثبات بیشتری دارد.
- شما اشاره کردید که نه اصلاحطلبان، نه اعتدالگرایان و از جمله آقای روحانی تغییر هویت ندادهاند، اما کنار هم هستند و همچنان با هم همکاری میکنند. خب سوال اصلی این است که آقای روحانی و اعتدالیون با اصلاحطلبان در این یک سال گذشته و شاید هم قبل از آن در چه موقعیتی نسبت به هم قرار دارند؟
اصلاحطلبان و آقای روحانی با حفظ خصوصیات ذاتی خود، موتلف هم هستند.
- این ائتلاف به نظر شما به کجا میرود؟ رسیدن به شرایط ثبات آیا میتواند این پیوند را سست یا گسسته کند؟ یا اینکه میتواند در آینده در یک سری مناسبات جدید تغییر حالت دهد و مثلا تبدیل به یک نیروی منسجم و جدید شود که دیگر تنها موتلف هم نیست، بلکه خودش یک طیف منسجم سیاسی خواهد بود؟
اصلاحطلبان مطالبات روشنی دارند، به عنوان مثال در حوزه اقتصادی اصلاحطلبان به دنبال یک فضای رقابت سالم اقتصادی هستند و شرایط سالم اقتصادی برای یک رشد متوازن را میطلبند. در حوزه فرهنگی و اقتصادی آنها به دنبال فضای باز هستند و همینطور برداشتن تنگناهایی را میخواهند که سعی شده با رنگ و لعاب یک سلیقه دینی به جامعه تحمیل شود. در حوزه سیاست خارجی به جای تقابل به دنبال تعامل و همکاری هستند، در حوزه اجتماعی مطالب مختلف و حقوق اجتماعی برای کلیه اقشار و مذاهب مد نظر اصلاحطلبان است.
بنابراین به هر میزانی که آقای روحانی بتواند در این مسیر جلو بیاید و حرکت کند، اصلاحطلبان احساس میکنند که یک فرد با تابلویی ولو غیر اصلاحطلب اهداف آنها را دنبال میکند و هیچ دلیلی ندارد که در آن صورت بخواهند از آقای روحانی و اعتدالگرایان جدا شوند. اگر در این زمینه عملکرد دولت غیر از این باشد قطعا اصلاحطلبان راه خود را خواهند رفت. البته از این طرف هم اگر برخی تندروهای اصلاحطلب بخواهند مطالباتی غیرمنطقی را مطرح کنند و روی مسائل امکانناپذیر اصرار بورزند، قطعا زمینه شکاف این ائتلاف را فراهم کردهاند. حفظ این موقعیت بستگی مستقیم به رفتار دو طرف دارد. بدنه اصلاحطلبان و اکثریت آنها هم تاکنون با دولت همراه بودهاند و حتی سعی کردهاند در حاشیه قدرت مرتب مشکلات این دولت را به جامعه منتقل و گوشزد کنند.
- آیا سابقه این ۱۱ ماه گذشته این امیدواری را ایجاد میکند که اصلاحطلبان وآقای روحانی به همکاری و نزدیکی خود ادامه دهند؟ به هر حال در همین مدت انتقاداتی هم مطرح شده که حتی برخی از چهرههای سرشناس اصلاحات هم بر آن اصرار دارند. این آیا زمینه شکاف است یا تنها همان حمایت منتقدانهیی که اصلاحطلبان بر آن اصرار دارند؟
با توجه به محدودیتهای فراوانی که آقای روحانی را محاصره کرده و مواضع بسیار منفی و مخربی که شاهد هستیم در بین قسمتی از نمایندگان مجلس و برخی از صاحبان قدرت نسبت به دولت وجود دارد، آقای روحانی خوب حرکت کرده و من فکر میکنم که اکثر اصلاحطلبان هم چنین برداشتی از رفتارها و اقدامات دولت دارند. به همین دلیل هم جریان اصلاحطلبی در کل حامی مواضع و رفتارهای کلی آقای روحانی و دولت ایشان است. بنابراین سابقه این ماههای گذشته به نظر من حکایت از آن دارد که آقای روحانی و اصلاحطلبان این راه را همچنان در کنار یکدیگر ادامه خواهند داد.
- این مناسبات تا انتخابات مجلس دهم به کجا خواهد رسید؟ آیا دو طرف تا انتخابات سال ۹۴ هم با همان پیوند سال ۹۲ جلو خواهند آمد یا اینکه آقای روحانی امکان دارد به دنبال موتلفان جدیدی در میان اصولگرایان باشند که از نفوذ بیشتری در قدرت رسمی برخوردار هستند؟
الان پیش بینی مجلس کار راحتی نیست و قطعا اتفاقات مختلفی تا آن زمان خواهد افتاد، اما اگر فردا انتخابات برگزار شود اولویت مهم برای اصلاحطلبان این نیست که مجلس را در دست بگیرند. اولویت اصلاحطلبان این است که سعی بکنند مجلس از جریان افراطی تهی شود و افراد واقعگرا در مجلس حضور پیدا کنند، چه اصلاحطلب و چه اصولگرا. چون بیشترین لطمات و ضرباتی که ما چه در عرصه بینالمللی و چه عرصههای داخلی خوردیم و میخوریم از جریانهای تندرو است. بهطور مثال خسارتهای سنگینی که از بالا رفتن از دیوار سفارت انگلستان برای ما به وجود آمد حاصل حضور همین طیفها بود.
- در فرآیندی که شما توصیف کردید امثال آقای لاریجانی یا اصولگرایان معتدلتر که طی یک سال گذشته به آقای روحانی و دولت هم نزدیک شدهاند و حمایتهای جدی هم در برخی مواقع داشتهاند، از چه درجهیی از اهمیت برخوردار هستند؟ آنها چه نقشی را ایفا خواهند کرد؟ چقدر اصلاحطلبان یا دولت میتوانند از نقش و موقعیت این دست طیفها و چهرهها به نفع خود استفاده کنند؟
به اعتقاد من اصولگرایانی که با درک واقعیات موجود میآیند و موضعگیریهای اصلاحطلبانه انجام میدهند بهترین خدمت را به نظام و آینده کشور انجام میدهند. علت آن هم این است که بسیاری از حرفها را اگر یک اصلاحطلب بزند، مخاطبین محدودی در حوزه قدرت خواهد داشت و تاثیر چندانی ندارد و در مقابل همان حرفها را اگر یک اصولگرا بزند، طبیعتا میتواند مخاطبین بیشتری داشته باشد. لذا تصور من این است که اگر افراد و طیفهای مورد اشاره شما به تدریج موضع مشترکی با اصلاحطلبان پیدا کنند، بسیار برای آینده نوید بخش خواهد بود.
- اصولگرایان معتدل چقدر به صورت جدی این کار را دنبال میکنند؟ پراکندگی این رفتار را در بین اصولگرایان چگونه ارزیابی میکنید؟
این رفتار هنوز به شکل جریانی در میان اصولگرایان اتفاق نیفتاده است. بیشتر به صورت انفرادی انجام میشود. اگر چه وقتی در محافل خصوصی با اصولگرایان و چهرههای شاخص آنها صحبت میکنیم، در خیلی از موارد از اصلاحطلبان تندتر هستند. اما یک سری ملاحظات جناحی وجود دارد که موجب شده در یک رو در بایستی سیاسی حرف خود را به صورت علنی و صریح نزنند.
- یک مساله مهم در این بحث مثلث آقایان هاشمی، خاتمی و ناطق نوری است که ماندن آن چقدر میتواند برای ثبات این دولت و مناسبات آینده ثمربخش باشد. وضعیت این مثلث ائتلافی را که سال گذشته شکل گرفت چگونه میبینید و فکر میکنید که ما درآینده باید منتظر چه حرکتهایی از جانب آنها باشیم؟
من تصور میکنم که مطلب بسیار فراگیرتر از یک مثلث است. شاید بهتر است به یک کثیرالاضلاع فکر کنیم. از سال گذشته و در دو سه سال اخیر با توجه به عملکرد منفی دولت دهم و خسارات ناشی از اقدامات آن، بسیاری از جریاناتی که با اصلاحطلبان زاویه داشتند و رقیب هم به شمار میآمدند، توانستند خود را هماهنگ کنند. در مقابل هم جریان اصلاحطلبی بخش افراطی خود را کنار گذاشت و این بخش تضعیف شد و جریان اصلاحات به واقعیتهای موجود نزدیکتر شد و احساس کردند که نمیتوان با تندرویها از آن دست مشکلات را حل کرد. لذا سازگاری و هماهنگی بیشتری به وجود آمد که ادامه هم پیدا کرد و اکنون آن مثلثی که شما اشاره کردید تبدیل به یک کثیرالاضلاع شده و میتواند در آینده وزینتر هم باشد.
- به نظر شما این کثیرالاضلاع، میتواند بهطور منسجم برای مجلس دهم یا رویدادهای دیگر کار کند یا اینکه در درون خود هم با یک رقابت مواجه میشود و سعی میکند این رقابت را به رقابت سیاسی عمومی بسط دهد و با این کار فضا را برای جریانهای تندرو تنگ کند؟
من معتقدم اگر فردا انتخابات برگزار شود این کثیرالاضلاع به دنبال خارج کردن مجلس از دست تندروها است. این ضرورتی است که هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان معتدل به آن رسیدهاند. این خطی است که این کثیرالاضلاع را دور هم جمع میکند. یعنی اگر هم در درون این ائتلاف رقابتهایی باشد که حتما هست، اما همه نیروهای آن در قبال تندروها به هماهنگی یا نظر واحد رسیدهاند و میخواهند مجلسی تشکیل دهند که از تندرویها ضربه نخورد و بتواند پشتیبان مطمئنی برای تحولات کشور باشد. به عبارتی من فکر میکنم اگر انتخابات همین فردا انجام شود، اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل و اعتدالگرایان بتوانند در بخش قابل توجهی از کرسیها و حوزههای انتخابیه نامزد واحد معرفی کنند.
احسان بداغی
اعتماد