ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

مبنا و مفهوم اعتدال در اندیشه اسلامی

شهروندان – داوود فیرحی . عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران:
«اعتدال» در محاورات عمومی، معمولا به معنای تعادل و میانه‌روی در گفتار و کردار، و در مقابل واژه‌هایی چون افراط و تفریط است هرچند نظریه‌ای با این عنوان در تاریخ اندیشه سیاسی مسلمانان به چشم نمی‌خورد اما مفهوم اعتدال در محتوای بسیاری از آثار و اندیشه‌های اسلامی وجود دارد و در این ادبیات و آثار مکنون است. اعتدال در ادبیات اسلامی از دو ریشه مرتبط با هم اتخاذ شده است: 1)ع‍ِدل و 2)عَدل.

طرحالف-عِدل به معنای توازن و کردار متوازن است. زیستن در میانه و فارغ از افراط و تفریط، و این سخن معروف که بار کج به منزل نمی‌رسد. اعتدال به این معنی، شواهد زیادی در نصوص اسلامی و نظریه‌های متفکران دارد. از ویژگی‌های اعتدال به معنای نخست می‌توان بر تصمیم و کردار مبتنی بر اندیشه‌ و دانش اشاره کرد. برخی متون اسلامی چهار ویژگی زیر را از مختصات عمومی اعتدال و انسان معتدل شمرده‌اند.

۱- اندیشه در زوایای امور

۲- تکیه بر دانش و آگاهی

۳- داوری نیکو در کارها و مسایل

۴- استواری در صبوری و شکیبایی

این ملاحظات نشان می‌دهد که اعتدال به معنای عِدل، یعنی توازن و میانه‌روی، نمی‌تواند فاقد معیار و مبنای روشن باشد. به طور کلی فقدان مبنی و معیار مساوی فقدان توازن است و بالعکس. در زیر به این معیارها اشاره می‌کنیم.

ب-عَدل، در ادبیات اسلامی به معنای قراردادن هر چیز در جای خود، و بنابراین تصمیم و عمل بر اساس معیارهای روشن است. طبق این تعریف، هر گفتار و کردار خالی از «معیار» را ظلم تلقی می‌کنند. مسلمانان بر خلاف یونانیان، دو معیار متفاوت را از هم تفکیک کرده‌اند:‌

۱-عمل بر اساس شریعت در حوزه تکالیف قطعی شرع.

۲- عمل بر مدار قانون در حوزه حقوق، آزادی‌ها و امور نوعی یا عمومی جامعه.

در جامعه اسلامی احکام قطعی شریعت را معیار قاطع حل و فصل اختلافات در حوزه‌های مهمی مثل حدود و دیات و … می‌دانند و در این موارد احتیاج به معیار دیگری نمی‌بینند. اما در حوزه‌هایی که احکام قطعی شریعت وجود ندارد، یعنی به اصطلاح فقیهان، حوزه مباحات اصلی است و همه حقوق و آزادی‌ها، و بسیاری از امور عمومی، اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را فرا می‌گیرد، به معیار دیگری می‌اندیشند که همان «قانون» است. متفکران مسلمان در تبیین مساله، از سه نوع عدل یا عادل سخن می‌گویند:‌

۱- عَدل/عادل اصغر = پول که معیار ارزیابی ارزش کالاها، حل مشکل مبادله و ابزاری برای حل اختلاف است.

۲- عَدل/ عادل اوسط= قانون که معیاری برای سنجش اعتدال و بی‌اعتدالی شهروندان در گفتار و کردار است. طبق این نظر، عمل به قانون ضرورتا لازم و نشانه اعتدال است. هرچند ممکن است قانون مطابق انصاف نبوده و نیازمند اصلاح بوده باشد. اما تا زمانی که قانونی تغییر نکرده است، معتبر و معیار است.

۳- عَدل/عادل اکبر= انصاف، که مبنای وضع و اصلاح قوانین کشور بر اساس نیازها و اخلاق عمومی و بر مبنای مختصات چهارگانه پیش‌گفته در بند (الف) است یعنی، اندیشه، دانش، داوری درست و شکیبایی‌های لازم در فرآیند وضع و تغییر قوانین.

این قسمت سوم، یعنی اعتدال به مثابه انصاف در وضع و اصلاح قوانین، اهمیت زیادی از دیدگاه نوشته حاضر دارد و مفاهیم عدالت و اعتدال را با دموکراسی و رای همه یا اکثریت پیوند می‌دهد، اعتدال به مثابه روش، در این فرصت، این نکته را برجسته خواهیم کرد.

برچسب‌ها : ,