البرز، تنفسگاه تهران با تراکم فروشی درحال از بین رفتن است
شهروندان:
«شهرتهران تبدیل به کارگاه ساختمانسازی شده و این همه فساد در فروش تراکم بیسابقه است.»، «شهردار تهران دنبالهرو یکسری اقدامات عمرانی است که در برابر دیدگان مردم قرار دارد و در کنار توسعه فضای سبز تراکمهای عجیبوغریب به فروش میرساند.»
«دیگر شهر را شهرسازان نمیسازند بلکه دلالها و سرمایهگذاران میسازند.»، «همچون کسی که اعضای بدن خود را میفروشد شهر را میفروشند.»، «شهرداری تنها یکسال برنامه پنجساله را اجرا کرده است و به داشتن برنامه اعتقاد ندارد.»، «من به قالیباف گفتم به پنجدرصد از حرفهایتان عمل کنید.» اینها بخشهایی از صحبتهای نمایندگان بزرگترین انجمنهای صنفی و مشاور کشور در حوزه شهرسازی و معماری است درباره آنچه در این هشتسال بر تهران گذشته است. آنها از انجام ساختوسازها در ارتفاع هزارو۸۰۰متر و روددرهها سخن میگویند؛ یعنی جاهایی که همگان بر منع قانونی ساختوسازها در آن متفقالقول بودند. تهران در حال از دستدادن روددرهها و البرز بهعنوان تنفسگاهش است.
در کنار این اضافه کنید خشکشدن چنارهای ۷۰ساله، فروختن حیاط خانههای شمال شهر برای کاربری تجاری و بانک در مناطقی که دیگر ظرفیتی برای ساختوساز ندارند، زیرپا گذاشتن و تغییر طرح تفصیلی برای درآمد بیشتر. اینها در حالی است که بسیاری پروژههای عمرانی قالیباف را نقطهعطف فعالیتهای او میدانند و کارنامه او را در این حوزهها قابل دفاع ارزیابی میکنند. برای تایید یا رد این باور به سراغ نمایندگان بزرگترین انجمنهای صنفی تهران در حوزه شهرسازی و معماری، دکترعلی نوذرپور، رییس جامعه مهندسان شهرساز، دکترگیتی اعتماد به نمایندگی از هیات مدیره جامعه مهندسان مشاور، مهندس فریدون بیتیونان، رییس انجمن صنفی مهندسان معمار و شهرساز و مهندس محمد مزینانی عضو هیاتمدیره جامعه مهندسان شهرساز، رفتیم تا ببینیم چقدر این باور صحت دارد، شهردار آینده تهران باید واجد چه ویژگیهایی باشد و ارزیابیشان از عملکرد هشتساله قالیباف چیست، مشروح این میزگرد را در ادامه میخوانید:
- به نظر شما شهردار آینده تهران باید واجد کدام ویژگی باشد و چرا؟
گیتی اعتماد: مساله شهر مسالهای چندوجهی و بسیار پیچیده است و یک تخصص خاص نمیتواند مدیریت شهر را بر عهده بگیرد. از نظر من باید مدیری کارا در شهر باشد اما حتما از تخصصهای مختلف هم در اداره شهر استفاده کند. باید در تمام زمینههای مدیریت شهری از متخصصان استفاده و نظرخواهی شود. از سوی دیگر طرح جامع و تفصیلی برای شهر داریم ولی متاسفانه به سرعت اینها را مسوولان شهرداری کنار میگذارند. مدتی قبل جلسهای با معاون شهرسازی شهرداری داشتیم. وی در مقابل تمام انتقادها و پیشنهادات ما عنوان میکرد: «طرح تفصیلی این موضوع را بیان کرده.» یا میگفت: «این موضوع در طرح تفصیلی اینگونه عنوان شده است.» من در جواب وی گفتم: «اگر طرح تفصیلی وحیمنزل است چرا زمانی که تنها دو ماه از تصویبش گذشته بود قرارداد دیگری برای تجدیدنظر در آن منعقد شد؟ وقتی که تنها پس از دوماه طرح را کنار گذاشته و تصمیم به تجدیدنظر در آن میگیرید، پس چگونه وحیمنزل است؟» بنابراین باید بگویم در مدیریت شهری تهران نیاز به طرح و برنامه داریم و هر طرح بدی بودنش بهتر از نبودنش است. در مساله تراکمها از طرح جامع فرمانفرماییان تا طرح تفصیلی مشخص شده است کجا چه تراکمی ساخته شود. اما بهعنوان نمونه در کوچه محل مسکونی خانه من برجسازی انجام میشود. در دو سوی کوچهای که از هشتمتر کوچکتر است برجهای هفتو۹طبقه روی پیلوت مجوز داده شده است.
در حال حاضر برای درآمدزایی مجتمعهای بسیار بزرگ را در جوار خیابان ولیعصر مجوز دادهاند و بهخصوص نزدیک زعفرانیه، بین نیایش و زعفرانیه، بین نیایش و پسیان و بالاتر از ونک مجتمعهای زیادی ساخته شده. درختهای چنار قدیمی که بهسرعت با وجود کهنسالی خشک میشوند و کسی توجهی نمیکند، بلندمرتبهسازی هم بدون مجوز انجام میشود. اخیرا در خیابان مقدس اردبیلی و آصف به ۴۰درصد حیاط مجوز دوطبقه تجاری و بانک میدهند. در حال حاضر این دو خیابان اشباع هستند. این خیابان تنها خیابانی است که از تجریش به پارکوی راه دارد و الان جای پارک که هیچ اصلا جای رفتوآمد هم ندارد و فرض کنید اگر همه اینها تجاری و بانک شود، در آینده چه میشود؟
من دوست ندارم تنها به مشکلات تهران اشاره کنم چراکه تهران را دوست دارم و واقعا عاشق روددرههایش هستم اما حتی در حال حاضر در حریم روددرهها هم اشخاص و هم ادارات دولتی ساختوساز میکنند.
مدتی پیش جلسهای در یک«انجیاو» در رابطه با روددرهها داشتیم. یک پژوهشگر در رابطه با قناتهای تهران صحبت میکرد که چگونه قناتها به دلیل ساختوسازها خشک شده است. وی در رابطه با چنارهای خشک شده سفارت انگلیس میگفت علت خشکشدن این درختها خشکشدن قناتی بود که درختها با آن آبیاری میشدند و خشکشدن این قنات به دلیل عملیات عمرانی مترو قیطریه اتفاق افتاده است.
تمام اینها نشان میدهد ما مدیریت جامع نداریم و تکرار میکنم برای شهر با هرتخصصی نیاز به مدیریت جامع داریم، در بخش آب، برق، ساختوسازو پیشبینی جمعیت. درحال حاضر برای منطقه یک، ۳۲۰هزارنفر جمعیت را در طرح تفصیلی پیشبینی کردهاند. این ۳۲۰هزارنفر تفاوت چندانی با جمعیت حال حاضر سرشماری شده این منطقه ندارد، با اینکه هنوز نصف ساختمانهای این منطقه خالی است.
علی نوذرپور: شهردار تهران نباید دارای تخصصی به دور از برنامهریزی شهری باشد. اگر اینچنین باشد مسایلی که در رابطه با شهرهای ما تاکنون اتفاق افتاده بازهم اتفاق میافتد. چرا مثلا مدیران شهری ما مساله شهرسازی را مسالهای ساده تلقی میکنند؟ بهعنوان مثال وقتی احمدینژاد میخواست وزیر مسکن و شهرسازیاش را معرفی کند، گفت: «ما در مساله شهرسازی مشکلی نداریم و در حوزه مسکن مشکل داریم و به این خاطر من آدمی عمرانی را منصوب کردهام تا مشکل مسکن را حل کند.» در نتیجه مسکن مهری ساخته شد که تمام شهر و کشور را درگیر کرده و تبعاتش تا مدتها گریبانگیر کشور خواهد بود. چرا در شهرهای دیگر مدیران شهری ما با وجود نداشتن تخصص و فن برنامهریزی شهری برای معاونت شهرسازی هم از متخصصان شهرسازی استفاده نمیکنند؟ چرا در تهران معاون شهرسازی، باید فردی باشد که شهرسازی نخوانده است؟ چرا در مناطق شهری معاونان شهرسازی مناطق ۲۲گانه شهرسازی نخواندهاند. در عین حال که شهرسازی رشتهای فرابخشی و متشکل از تمام علومی است که شهر به آنها نیاز دارد. همان الزاماتی که منجر به شکلگیری رشته تخصصی برنامهریزی شهری میشود چرا در انتخاب شهردار و معاون شهرسازی به کار گرفته نمیشود.
به نظر میرسد آییننامه احراز صلاحیت شهرداران مصوب سال ۷۸ وزارت کشور نیاز به بررسی، پژوهش و مطالعه دقیقی دارد چراکه تاکنون هیچ پژوهشی در این زمینه انجام نشده است. صرف داشتن مدرک مدیریت در شهرها کافی نیست. چراکه در غیر اینصورت بهراحتی طرح تفصیلی زیرپا گذاشته میشود زیرا شهردار حساسیت آن را درک نمیکند و برایش اهمیتی ندارد که مشکلات در شهرسازی چه تبعاتی در جوامع مختلف روی شهر خواهد داشت. بهعنوان مثال آنچه در طرح معیارهای معماری ایرانی و اسلامی آورده شد و مورد تایید همه بود را درنظر بگیرید. مهمترین مساله که مساله حریم ساختمانها بود نادیده گرفته شد. کدام ساختوساز را میبینید که حریمش رعایت شود؟ نکته بعد این است که قبلا پیش از تشکیل شورای شهر، شهرداران ما توسط وزارت کشور انتخاب میشدند و اداره کلی در وزارت کشور بود به نام اداره کل شورای اسلامی شهر، در این اداره کل شورای اسلامی شهر تهران که ۲۵کارشناس داشت انتخاب شهردار را به صورت تخصصی انجام میدادند و در حال حاضر شورای شهر شکل گرفته است و باید دید نقشی فراتر از آن اداره کل ایفا میکنند یا همان نقش را؟ واقعیت این است که همان نقش و حتی کمتر از آن را ایفا میکنند. حال باید پرسید حلقه مفقوده مدیریت شهری ما چیست که شورای شهر شکل گرفت و آیا این حلقه مفقوده چیزی جز مشارکت است؟ غیر از اینکه حضور مردم پررنگ شود؟ وقتی هم اعتقاد تخصصی و هم قانونی به موجب قانون اساسی وجود دارد، شهر باید در اختیار مردم باشد، مردم خود نظارت کنند و در اداره آن سهیم باشند. یکی از ویژگیهای شهردار باید این باشد که به فلسفه و به جایگاه شورای شهر شناخت و باور داشته و پیگیر تحقق اختیارات شورای شهر شود. چرا بعد از پایان دوره ششساله شورای شهر اعضای آن باید بگویند ما نتوانستیم بر شهرداری نظارت کنیم و نظارت ما در حد صفر بود. اگر اعضای شورای شهر میگویند نظارت ما در حد صفر بوده یعنی حتی شورا در حد نظارت بیرمق وزارت کشور هم ظاهر نشده است. اینها به دلیل وجود مکانیسمهایی است که مشارکت مردم در شورای شهر را بالا میبرد. چراکه مردم انتخاب میکنند و کنار میروند.
از راست به چپ: گیتی اعتماد، فریدون بیتیونان، محمد فرینانی، علی نوذرپور
چرا در انتخابات اخیر یکمیلیون رای سفید و به عبارتی باطله برای انتخابات شورای اسلامی به صندوق ریخته شده است؟ این موضوع نشاندهنده این است که اهمیت شوراهای اسلامی شهر و روستا برای مردم روشن نشده است. شوراها جایگاه خود را پیدا نکردهاند و شهرداران هم علاقهای ندارند که شوراها جایگاه خود را پیدا کنند.
بیتیونان: من با تمام ویژگیهای فوق موافق هستم، اما باید دقت کنیم شهردار در راس شهرداری قرار میگیرد که بدنه آن سالهای سال است که ساختار قبلی را حفظ کرده است. این مجموعه فارغ از حضور داشتن یا نداشتن شهردار کار خود را جلو میبرد، قراردادها و مناقصهها را منعقد میکند. این سازوکارها شکل گرفته و وجود دارد و شهردار در جریان این مسایل قرار میگیرد و یا بهنوعی در برخی تعیینکننده است یا نقش بیشتری ایفا میکند. اما ناچار است در این ساختار حرکت کند از شهرداران مناطق تا شهردار. بحث تاریخیای داریم که آن تغییر است و در سطح کلان کشور مطرح شده است این تغییر باید در بدنه شهرداری هم محقق شود. اگر نخبگان کشور رویکردشان این است که به سمت مدیریت میانهرو پیش برویم و نقش پایگاههای اجتماعی کشور را پررنگ کنیم، این نگاه از پایین باید در تمام زمینههای تصمیمگیری اعم از دولت، شهرداری، مجلس و… در نظر گرفته شود. اگر با اصل ضرورت تغییر موافق باشیم ساختار شهرداری هم باید تغییر کند. ساختار جا افتاده، شهرداری دارای اشکال و محاسن نیازمند تغییر است چراکه این شکل در بسیاری زمینهها دارای نارسایی است.
- مصداقیتر صحبت میکنید؟ این نارساییها در کدام بخشها پررنگتر است؟
درحال حاضر شرکتهای مشاور بهعنوان عامل چهارم شهرداری مناطق در قسمت فنی و عمرانی مشارکت دارند. شرکت ما هم سه منطقه را کار کرده است و درحال حاضر در دو منطقه فعال است. در قالب آنچه در ساختار شهرداری وجود دارد میتوانیم وارد پروسه نظارت و کنترل از جمله قراردادها، نحوه اجرای پروژه و… شویم. برنامه پنجساله عمرانی شهرداریها که از طرف وزارت کشور ابلاغ شد برنامه بسیار موثری برای تنظیم فعالیت شهرداری در حوزه عمران بود. اما عملا تمایلی برای اجراییکردن آن وجود نداشت. شرکتهای مشاور حتی حاضر بودند با حداقل حقالزحمه این کار را انجام دهند اما نپذیرفتند. درحال حاضر برای شهر تهران هم وجود ندارد و آنچه تهیه میشود عملا به یک حساب مالی تقلیل یافته است که اقداماتی را که برای شهر انجام میشود شامل راه، جوی، ابنیه و… را ذکر میکند. شرکتهای مشاور اشکالات را میبینند اما عملا امکان تغییر ندارند. بلکه تنها اشکالات گزارش و جمعبندی میشود و واقعیت این است که از این توان و تجربه مشاور باید در جهت اصلاح ساختار استفاده شود. من بهعنوان انجمن صنفی ساختمان آمادگی دارم کمال همکاری را برای شکلگیری آنچه نهاد و حرفهمان تصور میکند باید اتفاق بیفتد، انجام دهم. با جامعه مشاوران و شهرسازان امکان تشکیل نهادی را که بتواند طرف مشورت قرار بگیرد داریم.
- در رابطه با شورای شهر و مشارکت مردم در شهر چطور؟ به نظر شما اهداف ایجاد شوراهای اسلامی در کشور ما محقق شده است؟
بیتیونان: واقعیت این است که شوراهای ما تبدیل به نماد و رانتی همچون رانت دولتی شدهاند و هنوز نمیدانیم جایگاه مردم کجاست، حال آنکه شوراها باید بتوانند شوراهای واقعی باشند. فرآیند شکلگیریشان باید از شورایاریها شروع شود. تجربه ارتباط واقعی با مردم از شورایاریها آغاز شود، سپس به شورای مناطق و پس از آن به شورای شهر منتقل شود. به صرف نام افراد نباید شورای شهر تشکیل دهیم. اگر بحث تخصص را در شهرداری مطرح میکنیم، اعضای شورای شهر هم باید جایگاه متخصصان شهری باشند یا حداقل از درونشهر رشد کرده و به شورای شهر رسیده باشند. جایگاه صنف را باید در این فرآیند به رسمیت بشناسند و اصناف جایگاه واقعی خود را پیداکنند و نهادهایی تخصصی باشند. در زمینه مدیریت شهری و ساختار شهرداری هم باید گفت ما مدیریت متمرکز نداریم. باید طرحهای پراکنده مناطق را در برنامههای پنجساله گنجاند.
شهرداری جایگاهش آن چیزی است که در برنامه سوم در نظر گرفته شده بود و باید تحقق یابد؛ از نظر آموزش، گردشگری، اوقات فراغت و حتی اقتصاد شهر، شهر باید از جاذبههای گردشگریاش درآمد کسب کند، نه اینکه تنها از ساختمان و زمین درآمد کسب کند. چرا تمام دلالهای خرد باید سرمایههایشان را به سمت ساختوساز بیاورند؟ از آن سو شاهد این هستیم که در طرح تفصیلی چند کد پایین از سوی شهرداری حذف شد و پنجطبقه روی پیلوت حداقل ساختوساز شهر تهران شده است و شهر تهران تبدیل به کارگاه ساختمانسازی شده است. فسادی که در تغییر تراکمها شکل گرفته است، تاکنون سابقه نداشته این همه دفاتر غیررسمی آمادگی تغییر تراکم داشته باشند، در روزنامه آگهی دهند. در تمام مناطق درحال حاضر افزایش تراکم رقم و نرخ دارد. هر میزان تراکم نیاز داشته باشید با رقم بالایی که دریافت میشود، مهیا میکنند.
این اشکال نه در یک جا بلکه در تمام فرآیندها وجود دارد؛ از تهیه طرح تفصیلی گرفته که پاسخگوی نیازهای شهر نیست تا عدم توجه به توسعه اقتصادی شهر. حال آنکه مدیریت شهری جزو بخشهای طرح تفصیلی بود اما اصلا انجام نشد. بهرهبرداران هم حلقه بعدی توسعه شهر هستند که به آنها هم توجه نشده است. کاملا آزاد و مخیر هستند که هرجایی هرچیزی را که میخواهند تعریف کنند و شهرداری هم این آمادگی را دارد که در ازای دریافت عوارض پذیره خود با آن موافقت کند. بالاخره شهر را یا باید تخصص اداره کند یا سرمایه و هر دو اینها میتوانند با هم کنار بیایند. این حجم فروش تراکم داریم، تغییراتی که برای عوارض پذیره از شهروندان گرفته میشود، این مبالغ جمع میشود و اراضی خریداری میشود با قیمتهای گران، اتوبانها احداث میشود و مرتب این اتوبانها گسترش مییابند بدون اینکه ارزیابی بر طرح تفصیلی انجام شود. بدون اینکه خدمات کار و اشتغال را در سطح شهر تهران توزیع کنیم تا نیازی به این همه اتوبان و رفت و آمد نباشد. درحال حاضر من هرچیزی بخواهم باید به بورس مراجعه کنم؛ اگر مبل میخواهم بروم یافت آباد، اگر پرده میخواهم مولوی و اینها همه تولید سفر است. اگر سازماندهی در توزیع مناسب خدمات در محل داشته باشیم این اتفاق نمیافتد.
بیتیونان: راهکار تمام اینها حضور مردم است؛ از پایینترین نقشی که میتواند سازماندهی شود در شورایاریهای محله؛ کارگروهها در محلات شکل بگیرد، شورایان در رابطه با پروژههای محلات تصمیم بگیرند و اهمیت داده شود. نهادهای صنفی طرحهای جامع و تفصیلی را بازنگری و آسیبشناسی کنند. ما معماران ۳۰سال کار شهرسازی را انجام دادیم و به جایی رسیدیم که احساس میکنیم عمرمان تلف شده است. حاصلی از این کار دریافت نکردیم و زمان آن رسیده است تا اصناف آسیبشناسی کند. رویکرد باید به سمت شهرسازی مشارکتی حرکت کنند، به بودجهریزی مشارکتی برسیم تا اهالی محله در رابطه با اولویتها تصمیمگیری کنند. برنامه توسعه اقتصادی شهر شکل بگیرد و برای آن طرح تهیه شود. باید به سمتی برویم که اگر مدیران شهری انتخاب میکنیم معتقد به تغییر ساختار باشند نه اینکه دنبالهرو یکسری اقدامات عمرانی باشند که در برابر دیدگان مردم قرار دارد و در کنار توسعه فضای سبز تراکمهای عجیبوغریب به فروش برسانند.
مزینانی: درحال حاضر سه انجمن بزرگ شهرسازی و معماری وجود دارد اما شورای چهارم تاکنون حتی یک جلسه با این انجمنها نداشته است. باید برنامههای نامزدها را بهصورت شفاف ارایه دهند در حالی که تنها دنبال رایزنیهای سیاسی هستند.
- ارزیابیتان از قانونگرایی و برنامهریزی شهردار پیشین چیست؟ قالیباف در جایی گفته که دو برنامه پنجساله را بدون هیچ تخلفی اجرا کرده است.
نوذرپور: در شهرداری تهران مواردی بهعنوان برنامه پنجساله مطرح میشود اما هیچکدامشان عملا به سرانجام نرسیده است. برنامه پنجساله عمرانی شهر، برنامهای برای عمران و نوسازی شهر بود. تمام عوارض در این برنامه پیشبینی شده بود که حدود ۳۵درصد بودجه شهر را شامل میشد. حالا همان برنامه الزام قانونی دارد اما انجام نمیشود. بله، در زمان انتخابات ریاست جمهوری قالیباف به نمایندگان مجلس گفت: «من برنامههای پنجساله داشتهام و دو برنامه پنجساله در تهران اجرا کردم بدون اینکه یکدرصد لغزش داشته باشم.» این دو برنامه یکی برنامه پنجساله ۹۲ -۸۸ بود که چون اهداف این برنامه بهطور کمی بیان نشده بود طبعا قابل ارزیابی نبود. به همین دلیل برنامه عملیاتیای تدوین کردند که آن برنامه ۹۲-۹۰ بود. پس عملا دو برنامه نبود یکی است خود برنامه ۹۰ تا ۹۱ یکسال تدوینش به طول انجامید و آخر ۹۰ به اتمام رسید و تنها سالی که برنامه وجود داشت سال ۹۱ بود. کلا شهرداری تهران یکسال برنامه داشت. شهردار باید به داشتن برنامه باور داشته باشد. چرا رییسجمهور سابق که روی کار آمد برنامه پنجساله چهارم را کنار گذاشت؟ فقط برای اینکه دستش باز باشد. یکی از مشکلات جدی در شهرداریها این است که شهرداران ما به برنامه باور ندارند. در نتیجه برای تدوین برنامه اقدام نمیکنند و اگر هم اقدام کنند بهگونهای عمل میکنند که دستشان باز باشد.
بحث اقتصاد شهر هم بحثی جدی است. چندین سال است که عنوان میشود؛ شهرداریها وابسته به درآمدهای ناپایدار هستند. بخش عمده درآمدهای شهرداری تراکمفروشی است و این مساله رواج یافته و رویه غلطی است که شکل گرفته است. وقتی که قالیباف شهردار شد طبق گفته خودش ۸۰درصد درآمد شهرداری وابسته به درآمدهای ناپایدار بود که در حال حاضر به ۷۰درصد رسیده است. تهران شهرداری میخواهد که بهدنبال درآمد پایدار در عمل و نه حرف باشد. این امر محقق نمیشود جز با محققشدن اقتصاد شهر. وقتی شهر از نظر اقتصادی رشد میکند که عوارض میان همه بخشها توزیع شود و تنها منحصر به ساختمان نباشد. بنابراین شهردار باید به این موضوع باور و برای اقتصاد شهر برنامه داشته باشد. ضمن اینکه از دولت مطالبه کند. این افتخار نیست که بگوییم دولت پرداخت نکرده ما خود درآمدزایی کردیم. دولتها در همه جای دنیا بین ۳۰ تا ۵۰درصد بودجههای شهر را پرداخت میکنند و تا پیش از انقلاب هم ۵۵درصد بودجه شهرداری را دولت پرداخت میکرد. دولت را کنار گذاشتند و به ناچار به روشهای غیرقانونی دست میزنند، مردم را بیاعتماد و شهر را نابود میکنند و میفروشند. در قبال فروش بخشی از شهر بخش دیگری را میسازند. شهر را نفروشد قانون را دور نزند، عملکرد دورههای اخیر شهرداری بهگونهای بود که قانون را قبول نداشتند. لایحهای با عنوان «لایحه درآمد پایدار» تهیه شد اما در دولت احمدینژاد مسکوت ماند. تا زمانیکه شهر را براساس مسکن و ساختوساز اداره میکنیم اوضاع از این بدتر هم میشود. دیگر شهر را نه شهرسازان بلکه دلالها و سرمایهگذاران میسازند. درحال حاضر در منطقه یک، دو، سه و تمام مناطقی که ارزش افزوده دارد ساختوسازها بدون هیچ ضابطهای در جریان است.
- در ارتباط با عزلونصب و انتصاب مدیران چطور؟ عملکرد قالیباف را چگونه میبینید؟
نوذرپور: باید مدیران متخصص، باتجربه و شایسته را به کار بگیرد، نه اینکه هر فردی را که همشهریاش یا همکارش بود و قرار است بعدا در انتخابات ریاستجمهوری برایش رای جمع کند، به کار بگیرد، کافی است پایگاه کاری و شغلی شهرداران مناطق ۲۲گانه را پیش از شهردارشدنشان بررسی کنید. چندین نفر از این شهرداران مناطق، شهرداران شهرهای دیگر بودهاند و بدون هیچ توجیهی جز داشتن نگاه سیاسی به کار گماشته شدهاند. شهردار تهران نباید دنبال پست ریاست جمهوری باشد چراکه در اینصورت به دنبال مدیریت شهر و ضوابط شهرسازی نیست بلکه دنبالهرو کارهای نمایشی و سیاسی میشود و دنبال نیروی شایسته و قوی نمیرود، زیرا نیروی قوی روی چارچوبها میایستد و نسبت به تخصص خود تعصب دارد.
اعتماد: من به قالیباف گفتم به پنجدرصد از حرفهایتان عمل کنید، ما نیاز به مدیری داریم که به برنامهریزی و نظرخواهی از مردم باور داشته باشد. در کنار شهردار باید بدنه کارشناسی قویای داشته باشیم. نهادهای حرفهای میتوانند بسیار کمککننده باشند. از افراد باصلاحیت استفاده کنند و مساله، مساله سیاسی نباشد و مسایل بهطور کارشناسی دیده شوند.
- مهمترین چالش تهران در حال حاضر چیست؟
اعتماد: یکی از مشکلات اصلی شهردار کنونی شهرفروشی است، همچون کسی که اعضای بدن خود، سرمایه خود را میفروشد شهر را میفروشیم. ما میخواهیم در این شهر زندگی کنیم. اگر قرار باشد هرروز با تراکمفروشی، دورهفروشی و… درآمد روزانه را بفروشیم، این راهحل مدیریت شهر نیست. هنوز قوانین زیادی برای تامین درآمد شهر وجود دارد همچون عوارض راهنمایی و رانندگی، بنزین و… که از زمان رضاشاه وجود دارد و باید بهروز و اجرا شوند. اگر اینها اجرا شوند نیازی به فروش شهر نداریم.
همین اواخر شهرداری بهعنوان مثال، هفتطبقه جواز داده بعد به مالک میگوید: «دوطبقه دیگر هم میخواهید؟» نمیدانم به کجا میرویم. ما در جلسهای با حضور مشاوران مناطق ۲۲گانه حضور داشتیم برای مشخصشدن تراکم مناطق، من در آن جلسه گفتم: «بهجای مشاوران، بسازوبفروشها را دعوت میکردید ببینید چه تراکمی برایشان بهصرفه است.» اصلا توجهی به این نمیشود که شهر تا چه میزان نیاز به ساختمان دارد. حملونقل مساله دیگری است. در دنیا اتوبانسازی تشویق به ماشینسواری است. باید به جای اتوبانسازی به حملونقل عمومی توجه شود. شهرداری شعاری بر برخی ایستگاههای اتوبوس نوشته است که بهنظر میرسد مسوولان شهرداری خود به آن باور ندارد چراکه اگر آن را باور داشت اتوبان صدر را نمیساخت. آن شعار این است: «اگر کسی سوار ماشین شخصی شود ۴۰مترمربع را اشغال میکند و اگر سوار اتوبوس شود یکمتر و اگر با مترو جابهجا شود صفر.» اگر به این شعار باور دارند چرا اتوبان صدر را دوطبقه کردند و هم منظر شهری شمال تهران را از بین بردند و هم اینکه مردم به استفاده از اتومبیل شخصی تشویق میشوند.
- چقدر صدر -نیایش اولویت داشته است؟
نوذرپور: واقعا اولویت نداشته است. مساله دیگر این است که شهرداران ما باید به مدیریت محلی اعتقاد داشته باشند. مدیریت محلی را با مدیریت دولتی یکی ندانند. برخی از مسایل محلی هستند، اما هیچ اعتقادی به مدیریت محلی وجود ندارد. شهرداری تهران باید باور داشته باشد اینها مباحث محلی هستند و اما هیچ تلاشی از سوی شهردار تهران در این سالها دیده نشده است. در طرح جامع رییسجمهور نوشته است باید ۲۰درصد تراکم اضافه شود و هزارها ساعت کار جامعه کارشناسی کشور به این ترتیب از بین میرود.
کسی که شهردار تهران میشود باید به مدیریت یکپارچه شهری اعتقاد داشته باشد. باور داشته باشد مدیریت بسیاری امور از جنس مدیریت محلی است. نکته بعدی این است که ما در ابتدای انقلاب اتحادیهای به نام اتحادیه شهرداریها داشتیم؛ اتحادیهای قوی بود که کارهای پژوهشی و آموزشی انجام میداد و انتقال تجربه در آن بهخوبی انجام میشد. این اتحادیه بهدلایل کاملا غیرکارشناسی در سال ۵۹ منحل شد. آمدند سازمان شهرداریها را شکل دادند اما همزمان نهاد موازی معاونت عمرانی هم در وزارت کشور وجود دارد. باور داشته باشیم که به اتحادیه شهرداریها نیاز داریم.
نگاه مهندسی به شهر خطرناک است، یعنی نگاه عمرانی آمیخته با پروژههای نمایشی اما نگاه برنامهریزی جوانب و نیازهای شهر را مورد توجه شهر و در تمام ابعاد انسانی، اجتماعی، فرهنگی و… میبیند. شهردار باید قبول داشته باشد که برنامه را برای پز برنامهدادن تهیه نکند. نکته بعد صداقت است. یک مدیر شهری نباید به مردم دروغ بگوید. نمیشود با دروغگفتن اعتماد مردم را جلب کرد. برای مشارکت باید اعتماد مردم را جلب کرد.
در رابطه با شرکت جهان آیا چنین چیزی در خارج از ایران هم نمود بیرونی دارد و ایجاد چنین شرکتی برای دلالی تراکم چقدر کارشناسی شده است؟
اعتماد: اصلا چنین چیزی در دیگر کشورها نمود ندارد و نباید تراکم فروخته شود. حتی ارتفاع هزارو۸۰۰متر که همه متفقالقول بودند در آن ساختوساز نشود، مورد تجاوز قرار گرفته است. البرز که تنفسگاه تهران است با تراکمفروشی در حال از بین رفتن است. در حال حاضر حتی حیاط را هم میفروشند و صددرصد زیر زمین هم مشکل دارد. قناتها که خشک شد، باغها هم از بین رفت و البرز هم در معرض خطر قرار گرفتهاند.
- در زمینه تونل توحید چطور؟ چقدر اجرای این پروژه کارشناسی شده بود؟
اعتماد: اگر ما برای فرودگاهمان مترو میساختیم شاید به تونل توحید احتیاجی نبود. تونل توحید آلودگیاش و امنیتش هم مشکلزاست. تونل توحید هم از نظر کارشناسی چندان قابل دفاع نیست.
- به این ترتیب چه آیندهای را برای تهران میتوان متصور شد؟
اعتماد: تهران شهری منحصربهفرد و با مزایای فراوان است. درست است کنار رودخانه نیست اما رشته کوه البرز اهمیتش کمتر از رودخانه نیست. تهران هفتروددره دارد، اما حریم این روددرهها رعایت نمیشود. به نظر من باید تهران را به حال خود بگذاریم و این همه بلا بر سرش نیاوریم.
بیتیونان: مشخص نیست طرح تفصیلی به کدام سمتوسو میرود چراکه توسط معاونت شهرسازی شهرداری دوباره تغییر پیدا کرده است. به جای اینکه مشاوران ۲۲منطقه در جهت اجرا و نظارت در کنار شهرداری قرار بگیرند همکاریشان قطع شد، این همکاری میتوانست ادامه یابد. درحال حاضر سندی که با کار کارشناسی تهیه شده بود صرفا با نظر مدیریتی تغییر پیدا میکند. نتیجه اینکه تراکمها و بحثهای ترافیکی تغییر میکند، ناچار به ایجاد اتوبان میشویم و عملا کارایی شبکههای معابر دیگر پاسخگو نیستند.
فاطمه جمالپور – شرق