مسجد جامع؛ ماوایی برای همه
شهروندان – احمد مسجدجامعی:
مسجدجامع از قدیمیترین بناهایی است که در تهران امروز وجود دارد؛ مسجدی که منشا شکلگیری شهر و بازار بزرگ تهران و فضاهای مسکونی پیرامونیاش بوده است.
مسجدجامع، دارای هفتشبستان جدای از هم است. یکشبستان کوچک با قدری فاصله از صحن مسجد در کنار حمامهای محله، حمام شیخ (مردانه) و حمام زعفران (زنانه) و روبهروی چلوکبابی مرحوم مرشد ساخته شده است. این شبستان کوچکتر از سایر شبستانهاست. قدیمیترین شبستان آن مشهور به شبستان شاهآبادی است که به روایتی بعضی قسمتهای بنای فعلی به دوران آلبویه میرسد و نزدیک به هزارسال عمر دارد و بادگیرهای آن بهرغم عمر طولانی همچنان پابرجاست.
پس از شبستان شاهآبادی؛ قدیمیترین شبستان زیر گنبد واقع شده که به شبستان عتیق معروف است. نام عتیق بیانگر آن است که قدمت آن از سایر فضاهای موجود مسجد بیشتر است. قسمت جلو شبستان درست همان جایی که محراب قرار گرفته از دوره قاجار است و بقیه بنا شکل و ساختاری متفاوت دارد. آجرچینی دیوارها به شکل صندوقی است که دیوارهای دوجداره امروزی را تداعی میکنند. به هر حال امام جماعتهای پیشین بهقدر یک فرشانداز فاصله از محراب، در همین فضای قدیمیتر اقامه نماز داشتند چراکه در درستی شیوه تملک آن بخش از زمین بنا و اضافهشدن آن به مسجد تردید داشتند یعنی عمل به احتیاط میکردند. گفتهاند قسمت جلو مسجد بخشی از کوچه یعنی فضای عمومی شهر بوده که به شبستان افزودهاند. پنجرهای در محراب قرار دارد که پشت آن، برفانداز مسجد واقع شده بود.
در ضلع شمالی صحن مسجد، شبستان دیگری بود که سقف آن نیمطبقه از سطح حیاط بالاتر بود و اصل شبستان در زیرزمین قرار داشت و برای فصل گرما از آنجا استفاده میشد.
بعدها این شبستان محل دعای کمیل شبهای جمعه و دعاهای سحرهای ماه رمضان شد و روی آن مهتابی زیبایی تعبیه شد که مرحوم شیخمحمدرضا حکمی در زیرزمین و تابستانها روی مهتابی اقامه جماعت داشت.
شبستان دیگر شبستان استرآبادی که از دوران پهلوی اول است، در پشت همین مهتابی است و در شبهای تابستان نماز جماعت در پشتبام این محل اقامه میشد که بسیار باصفا بود زیرا در اطراف آن هیچ ساختمان بلندتری وجود نداشت که مانع جریان آزاد باد باشد یا دید نمازگزاران را محدود کند.
شبستان دیگری به نام گرمخانه وجود دارد که در جنوبشرقی حیاط مسجد است. این شبستان پیشتر محلی برای استقرار افراد در راهمانده بود که شب را در آنجا بهسر میبردند.
نام گرمخانه به سابقه این محل برمیگردد. پیشترها چنین جایی محل استقرار مسافران از راهرسیده بود. نزدیکترین خیابان به کوچه مسجدجامع، خیابان بوذرجمهری بود که در آن شرکتهای مسافربری قرار داشت. این شرکتها دوگونه نامگذاری شده بودند؛ برخی با ترکیب دو کلمه فارسی مانند گیتینورد یا میهننورد و بعضی با ترکیبی کلمهای فارسی و لاتین مانند اتوشهپر یا ترانسپورتشمسالعماره که با قدری فاصله در خیابان ناصرخسرو روبهرو در شرقی کاخ گلستان بود.
مسافرانی که از شهرستانها به تهران میآمدند، سه گروه بودند. برخی در اینجا منزل و ماوا یا آشنا و بستگانی داشتند و طبعا به آنجا میرفتند. بعضی نیز در مسافرخانههای اطراف ساکن میشدند. در این خیابان از اینگونه خدمات زیاد بود و بالاخره گروه سومی بودند که شاید بضاعت چندانی نداشتند و مجبور بودند شب را در جایی بگذرانند که هزینهای برایشان نداشته باشد. محل سکونت این اشخاص همین گرمخانه کنار مسجد بود.
در نزدیکی گرمخانه، حمام، نانوایی، غذاخوری و سرویسبهداشتی وجود داشت که از همان اذان صبحگاهی کار خود را آغاز میکردند و خدمات لازم به ساکنان گرمخانه هم داده میشد.
شبستان چهلستون بزرگترین شبستان این مسجد نیز با بیش از هزارمتر مساحت است و سه محراب مجزا دارد. سالها پیش به ویژه در ماه رمضان در دو نوبت ظهر و عصر نماز جماعت در آن برگزار میشد.
به جز شبستان ضلع جنوبغربی صحن مسجد که بنای آن را مربوط به قرون پیشتر میدانند (صحن شاهآبادی) سایر شبستانها یادگارهایی از دورههای قبل از صفوی، قاجار و پهلوی است.
در آن سالها که برق نیامده بود تامین روشنایی در شب دشوار بود در شبستان چهلستون سنگهایی قرار داشت که نور خورشید را در روز ذخیره میکرد و در شب انعکاس میداد. کنار هریک از این سنگها نام واقف آن حک شده بود. علاوه بر آن اکوستیک مسجد بهگونهای طراحی شده بود که در انعکاس صدای سخنران و واعظ کمک میکرد زیرا در آن سالها بلندگو هم وجود نداشت…